سفارش تبلیغ
صبا ویژن

:: هامون و تفتان

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد

مرصـاد دیدگاه

سروده: سید حمید برقعی
شنیده می‌شود از آسمان صدایی که ...
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
نبوده هیچ‌کسی جز خدا، خدایی که ...
نوشت نام تو را، نام آشنایی که ...
شهادت حضرت زهرا س
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه، هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه، تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد

نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل ـ قصیده نابی که در ازل گفته است

شهادت حضرت زهرا سنوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر! چه مادری دارد!
درون خانه بهشت معطری دارد

پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می‌داشت

چراکه روی زمین واژه وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست

خدا فراتر از این واژه‌ها کشیده تو را
گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را

شهادت حضرت زهرا سکه گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند

کتاب زندگی‌ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد

در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهیکم التکاثر بود
درون خانه تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی‌طالب از خدا پر بود

شهادت حضرت زهرا سبهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه مولا به پایت افتاده است

به حکم عرش بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به نان علی

از آسمان نگاهت ستاره می‌خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می‌خواهم

به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمده‌ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

شهادت حضرت زهرا سبه شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و این بار هم اجازه بده

به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی‌قرار توایم
اگرچه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم

فضای سینه پر از عشق بی‌کرانه توست
«کرم نما و فرود آ که خانه، خانه توست» 

کلمات کلیدی: امامت، شیعه، امام علی، خلافت، فدک، فاطمه زهرا، پیامبر اعظم

چشم اندازی به سیره سیاسی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

مرصـاد دیدگاه

نویسنده: اسماعیل نساجى زواره

شهادت حضرت زهرا بنت رسول اللهزهرای اطهر(س) در برابر جریاناتی که بعد از رحلت رسول مکرّم اسلام به وجود آمد، ساکت ننشست و دست به مبارزه سیاسی زد و با سخنرانی‏های افشاگرانه به بیان ماهیّت غاصبان خلافت و مصیبت‏های وارده توسط آن‏ها پرداخت.
بررسی سیره معصومین (ع) در راستای حفظ ارزش‏های اصیل اسلامی از مواردی است که علاوه بر هدایت و نجات انسان‏ها، نقش قابل تأمّلی را در حفظ آرمان‏های جامعه مسلمین ایفا می‏کند.
از این رو آن بزرگواران در طول حیات خویش حضور در صحنه را مسؤولیتی مهم از جانب خدای سبحان می‏دانستند.
با غروب غمبار خورشید فروزان رسالت در 28 صفر سال دهم هجری، سیاهی غصب حق و غبار غربت اندیشه‏های خردورزان را آزار می‏داد به گونه‏ای که کم‏تر کسی یارای حضور در صحنه اعتقادی و دفاع در عرصه سیاسی را در خود می‏دید، امّا در این میان بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) برتر از هزاران مرد قدرتمند، بیرق باورهای تابناک آسمانی و علم پیکار با سران ظلم و غصب و غارت را بر دوش گذاشت تا هدایت نبوی و سعادت علوی را پاس بدارد و به گوش آیندگان برساند. زهرای اطهر(س) در برابر جریاناتی که بعد از رحلت رسول مکرّم اسلام به وجود آمد، ساکت ننشست و دست به مبارزه سیاسی زد و با سخنرانی‏های افشاگرانه به بیان ماهیّت غاصبان خلافت و مصیبت‏های وارده توسط آن‏ها پرداخت.
گرچه دوران حیات ریحانه محمدی پس از ارتحال پیامبر اکرم(ص) بسیار کوتاه بود، امّا خط مشی سیاسی آن حضرت در طول حیات نشان می‏دهد که موضع‏گیری اش معقول‏ترین و پسندیده‏ترین روش ممکن بود و هرگونه حرکت و موضع‏گیری دیگری غیر از آن ممکن بود ضربات جبران ناپذیری بر پیکر اسلام وارد سازد.
در این نوشتار به خطوط برجسته حرکت و موضع‏گیری سیاسی صدّیقه کبری(س) به عنوان شاخصه‏های آموزنده اشاره می‏شود. امید است که مورد توجه و عنایت پویندگان راه رسالت و ولایت قرار گیرد.

دفاع از حریم رسالت
در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر(ص) و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهم‏ترین وظایف کسانی بود که علی رغم مشکلات و تنگناهای موجود در جامعه نوپای اسلام، به حقّانیت پیامبر(ص) و آیین او ایمان آورده بودند. تعداد انگشت شماری نیز با استفاده از موقعیت اجتماعی، سیاسی و دیگر توانایی‏های خود، بیش‏تر به این امر می‏پرداختند که از جمله آن‏ها حضرت زهرا(س) بود.
رسول خدا(ص) از هنگامی که به رسالت مبعوث شدند، تا زمانی که به مدینه هجرت کردند در مکه مورد آزار و اذیت فراوان قرار گرفتند.
بزرگان قریش و حتی عموهای پیامبر اکرم (ص) علاوه بر تشویق و تحریک مردم و کودکان جهت آزار و اذیت به پیامبر(ص)، خود نیز به طور مستقیم از هیچ تلاشی در این زمینه دریغ نداشتند.
گاهی بر سر آن حضرت خاک می‏ریختند و زمانی سنگ بارانش می‏کردند. در این دوران مردانی مانند حمزه سیدالشهدا به دفاع از پیامبر(ص) برمی خاستند، امّا تاریخ اسلام نام بانویی بزرگوار راـ که در آن وقت 5تا8 سال بیش‏تر نداشت ـ در کنار مدافعان پیامبر(ص) ضبط و ثبت کرده است.
او علاوه بر این که بعد از رحلت مادر بزرگوارش حضرت خدیجه(س) پرستاری پدر را بر عهده داشت، بیرون از منزل نیز همیشه مراقب پدر بود.
نقل می‏شود که مشرکان قریش در حجر اسماعیل گرد آمده بودند و می‏گفتند: چون محمد(ص) عبور کند، هر یک از ما به او ضربه‏ای خواهیم زد و چون فاطمه(س) این را شنید، پیش مادر رفت و سپس این مطلب را به اطلاع پیامبر(ص) رساند.(1)
آن بانوی بزرگوار در مواردی علاوه بر اطلاع و پیش‏گیری از اقدام آنان، خود مستقیماً به صحنه می‏رفت و به حمایت و دفاع از پیامبر عزیز می‏پرداخت.
«عبداللّه بن مسعود» می‏گوید: با رسول خدا(ص) در کنار کعبه بودیم، حضرت در سایه خانه خدا مشغول نماز بود، گروهی از قریش از جمله ابوجهل در گوشه‏ای از مکّه چند شتر نحر کرده بودند، شکنبه آن‏ها را آوردند و بر پشت پیامبر گذاشتند، فاطمه(س) آمد و آن‏ها را از پشت پدرش برداشت.(2)

دفاع از حریم ولایت
زهرای مرضیّه (س) در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود می‏دانست. گاهی شب‏ها همراه علی(ع) به در خانه مهاجرین و انصار می‏رفت و حمایت از ولایت و وصیّت رسول خدا(ص) را در یادها زنده می‏کرد و آنان را به دفاع از حق همسرش در مسأله خلافت و حق خودش فرا می‏خواند؛اگر چه چیزی جز کلام سرد و بی مهری نمی‏شنید!
فاطمه(س) عنایت ویژه‏ای به مسأله دفاع از امامت و ولایت امام علی(ع) داشت و به عنوان یک وظیفه اجتماعی در قالب‏های مختلف روی آن اهتمام و جدیّت می‏ورزید.
در قضیّه « فدک» آن چیزی که جوهر اصلی کارها و پی‏گیری‏های دخت گرامی پیامبر بود، همان دفاع از حق ولایت حضرت امیر مؤمنان علی(ع) بود.
صدّیقه طاهره(س) حرکت و هدایت انسان‏ها را بدون امام، سکون و ساکت می‏دانست و زمامداری زیان آلود و باطل نااهلان را باعث دور ماندن مردم از مسیر «صراط مستقیم» می‏دانست. بدین جهت دفاع از مقام امامت را سرلوحه مسؤولیت‏های خویش قرار داده بود و با تمام توان به ارائه رهنمودهای شایسته و مبارزه با زرمداران و زور محوران می‏پرداخت. او کتاب فضائل علی(ع) را در پنج محور بنیادین گشود تا فردا و فرداها همگان با مطالعه گفتار گران بار وی پی به حقایق هستی برند و راه را از بی راه‏ها تشخیص دهند.
در فصل نخست، علی(ع) را در برابر خداوند عبدی مخلص معرفی می‏کرد که بسیاری از شب‏ها از شوق عبادت و ترس فراوان بر روی خاک نخلستان مدهوش می‏شد.(3)
در فصل دوم، او را نسبت به رسول خدا می‏سنجید و می‏فرمود: علی (ع) بهترین جانشین پیامبر(ص) و دوست بی نظیر رسول خداست.
در فصل سوم، سخن از امامت و ولایت امیرمؤمنان(ع) نسبت به امت اسلامی به میان می‏آورد و او را امامی ربّانی و الهی معرفی می‏کند که فقط و فقط او لیاقت رهبری امت اسلام را خواهد داشت ؛ بنابراین علی(ع) را نخستین مسلمان و دین باور می‏دانست، از این رو وظیفه‏ای سنگین و خطیر برای خویش نسبت به امام(ع) برمی‏شمرد و آن توصیف صفات و برکات بی پایان همسرش تا واپسین لحظات زندگی بود.(4)
در فصل چهارم، هدایت و رهبری مولای متقیان (ع) را چنان تأثیر گذار می‏دید که برای تحقق امامت و خلافت آن بزرگوار خود را آماده فداکاری نمود.(5)
در فصل پنجم، مقام بلند شیعیان علی(ع) را بیان می‏کند و با بصیرت و اعتقاد قلبی، سخن پدر را بازگو می‏نماید و علی (ع) وشیعیان او را اهل بهشت می‏داند.
آری! زهرای مرضیه(س) مقام و موقعیت امام علی(ع) را خوب شناخته بود و از توانایی‏های ذاتی و خدادادی و شایستگی‏های ایشان نیز مطلع بود. دیدگاه‏های پیامبر اکرم(ص) را نسبت به امام(ع) مرتب شنیده بود و بدان ایمان و اعتقادی راسخ داشت و صلاح و مصلحت جامعه نوپای اسلام را در رهبری و امامت حضرت علی(ع) می‏دانست و جایگزین دیگری را با وجود ایشان برای این مقام و منصب جایز نمی‏دید. از این رو برای اثبات و تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نکرد و تا آخرین لحظه دست از حمایت و دفاع از امام (ع) و مقام امامت برنداشت.
جناح پیروز سقیفه پس از بیعت گرفتن از برخی اصحاب به سرعت سراغ علی (ع) آمدند تا در اسرع وقت از آن بزرگوار بیعت بگیرند و سند مشروعیت حکومت خود را به امضا برسانند.
آن‏ها می‏دانستند که علی(ع) به خاطر حفظ اسلام و پیش‏گیری از تفرقه و اختلاف به جنگ متوسل نخواهد شد و بیعت او باب مخالفت سایر بنی هاشم و حامیان اهل بیت (ع) را مسدود خواهد کرد و در نتیجه پایه خلافتشان مستحکم خواهد شد.
از این رو آن بزرگوار را تحت فشار سختی قرار دادند و زشت‏ترین برخوردها را در نخستین روزهای رحلت پیامبر(ص) با آن حضرت (ع) کردند و تا سرحد کشتنش پیش رفتند.(6)
آنان درصدد بودند به هر طریق ممکن ولو به قیمت کشتن، مولای متّقیان را به پذیرش حاکمیت خود وادار کنند، امّا با مقاومت شدید حضرت زهرا(س) مواجه شدند؛مبارزه حضرت فاطمه(س) کار خلفا را بسیار دشوار ساخت، زیرا آنان می‏دانستند اگر نسبت به دختر پیامبر(ص) جسارت کنند، پایه حکومتشان سست خواهد شد. طبق نقل مسعودی تا صدیقه طاهره(س) در قید حیات بودند، آن‏ها نتوانستند از علی(ع) بیعت بگیرند، بنی هاشم نیز پس از شهادت زهرای اطهر(س) بیعت کردند.(7)
روایات و اسناد تاریخی مربوط به مقاومت‏های حضرت زهرا(س) فراوان است. کوثر آفرینش با حضور فعّال خود در خط مقدم مبارزه همچون سپر محکمی از جان علی(ع) و حامیانش محافظت کرد و فضای مناسبی را برای بنی هاشم فراهم نمود تا بیعت را به تأخیر بیندازند. البته شیوه حضرت فاطمه(س) برای اعلان عدم مشروعیّت کارهای آنان تنها در مبارزه علنی روزهای نخست رحلت پیامبر(ص) خلاصه نمی‏شد.
آن حضرت (س) تا آخرین روز رحلتش همواره با قطع رابطه و ابراز ناراحتی و اندوه، افکار عمومی را متوجه مسأله سقیفه و غصب خلافت می‏کرد و نمی‏گذاشت این مهم به فراموشی سپرده شود. زنان مهاجرین و انصار برای عذر خواهی به عیادت آن بزرگوار آمدند، ولی حضرت فاطمه(س) نه تنها از آنان تشکر نکرد، بلکه در جواب احوال پرسی آنان فرمود: «آگاه باشید این حکومتی که پدید آوردند، تازه آبستن شده است، پس صبر کنید تا ببینید چه نتیجه‏ای به بار آورد. آن گاه از آن به جای شیر خون تازه و سم کشنده بدوشید! این جاست که کسانی که به راه باطل رفته‏اند، زیان کار می‏شوند و آیندگان عاقبت آن چه را که گذشتگان تأسیس کردند، خواهند دید.
از بابت دنیای خود خوش باشید و قلباً برای فتنه هایی که خواهد آمد، مطمئن باشید و بشارت باد بر شما به شمشیرهای برنده‏ای که به دنبال آن می‏آید و قدرت متجاوزی که ظلم و تعدّی را روا می‏دارد و جمعیت شما را درو می‏کند(همه را قتل عام می‏کند) پس حسرت و اندوه با شما باد! و به کدامین سوی روید؟...»(8)
در آخرین روزهای زندگی حضرت وقتی آن دو تقاضای ملاقات کردند، ابتدا حضرت فاطمه(س) نپذیرفت و زمانی که امیرمؤمنان از آن حضرت تقاضا کرد به احترام شوهر بزرگوارش پذیرفت، ولی چنان برخورد سردی با آن‏ها کرد که گزارش آن دیدار به یک سند تاریخی گویا برای اثبات خشم زهرای اطهر(س) نسبت به آنان تبدیل گردید.

اعتراض به سکوت مردم
دخت گرامی رسول خدا(ص) می‏دید که با خروج رهبری از محور خود چه بسا ممکن است امور مهم دیگر نیز دچار این آفت شود و هرگونه ساکت ماندن نوعی مهر تأیید برکارهای ناروا باشد و چه بسا حتی برای همیشه کاری قانونی جلوه داده شود و نشانی بر حقانیت مدّعیان خلافت تلقی گردد. بدین جهت آن حضرت در مواردی مخالفت خود را با اعتراض و انتقاد و شکوه به اثبات رساند.
فرازهایی از خطبه بانوی نمونه اسلام در مسجد مدینه گواهی گویا و شاهد زنده بر این مطلب است. زهرای اطهر(س) با دلی پرخون از حوادث ناگوار پیش آمده، با زبان شکوه و اعتراض خطاب به انصار فرمودند: «یا معشر النّقیبة و اعضاد الملّة و حصنة الاسلام! ما هذه الغمیزةُ فی حقّی و السّنة عن ظلامتی؟؛(9) ای انجمن بزرگان! ای بازوان ملّت! ای حافظان اسلام! این غفلت و سستی در مورد حق من چیست؟ و چرا در برابر دادخواهی من سهل انگاری می‏کنید؟»

افشای فتنه‌ها
زهرای مرضیه (س) حکومت علی(ع) را همان حکومت پیامبر(ص) و استمرار نبوت و رسالت می‏دانست. خانه امیرالمؤمنین(ع) را مهبط وحی و شخصیت آن حضرت را شخصیتی دانا به امور دنیا و آخرت معرفی می‏نمود و کنار زدن آن بزرگوار را خسارتی بزرگ و روشن می‏شمرد.(10) از اقدام‏های روشنگرانه آن حضرت(س) افشای ماهیت سیاست ستیز با علی(ع) بود. صدیقه طاهره(س) معتقد بود کسانی که علی (ع) را از صحنه بیرون کرده‏اند، از شدّت عمل او در برابر مخالفان دین و قاطعیتش در مقابل دشمنان اسلام و افزون طلبان بیم دارند؛ آنان می‏دانند علی(ع) در اجرای عدالت ذره‏ای کوتاهی نخواهد کرد و در راه تحقق احکام الهی از مرگ نمی‏هراسد، از این رو او را کنار زدند تا به آسانی به اهداف شخصی و خواسته‏های نفسانی اشان دست یابند، شاید آن روزها بسیاری از اصحاب و تابعین و کسانی که تازه مسلمان شده بودند نمی‏توانستند باور کنند دست هایی که علی(ع) را کنار زده‏اند از سر هواپرستی چنین ظلمی را مرتکب شده باشند، چون آن‏ها نیز ظاهراً سال‏ها در رکاب نبی اکرم(ص) شمشیر زده و به اسلام گرویده بودند، به علاوه برخی از آنها جزء دانشمندان جامعه به حساب می‏آمده‏اند، لذا کسی جرأت نمی‏کرد به آنان گمان بد برده و آنها را به بی دینی و خیانت متهم نماید. بنابراین مردم دو گروه بودند: یک گروه از ریشه دشمنی و مخالفت با علی(ع) خبر نداشتند و گروه دیگر شجاعت و شهامت بیان حقایق را نداشتند، ولی حضرت زهرا(س) با کمال شجاعت ماهیت کینه توزانه آنان را افشا کرد و ریشه‏های فاسد دشمنی با مولای متقیان علی(ع) را برملا ساخت.(11)

دوست شناسی
آشنایی با عیار محبت و دوستی از سوی حضرت فاطمه(س) زمینه ساز نوسازی باورها و پاک سازی دل و دیده‏های می‏گردد.
در سیره آن حضرت سه ویژگی بنیادین در «محبوبیّت» می‏یابیم: نخست ارتباط خالصانه با آفریدگار، سپس نگرش عاشقانه به رسول خدا و سرانجام رسیدگی به خلق خدا.
به دیگر سخن «خودیّت» و «منیّت» و خودخواهی‏های انحصار گرانه از رواق اندیشه و عشق دختر گرامی پیامبر(ص) دور بوده و آن حضرت راهی روشن از نور صفا و صداقت و اخلاص پیش روی خویش قرار داده بود.
معیارهای راستینی که در دوستی‏های انسیّه حورا(س) به چشم می‏خورد، موجب گردید که روزی از برخی دوستی‏ها بی زاری جوید و با صراحت و شفّافیّت تمام لب به سخن گشوده و فرمود:
« انّی لا احبُّ الدّنیا؛(12) من دنیای دنیاپرستان را دوست ندارم.»
بانویی که زندگی امروز را فنا و زندگی فردا را بقا می‏دید، به خوبی از پایداری و پویایی جلوه‏های مختلف آگاهی داشت و این نگرش خویش را برای همگان بیان فرمود تا درس‏آموزان و عبرت پذیران بهره‏ای نصیب خود سازند.
ویژگی‏های شایسته زهرای بتول(س) در گفتار و رفتار موجب گردید که رسول اکرم(ص) به عنوان برترین انسان هستی معیار دوستی با خویش رااین گونه بیان فرماید: « من احبّ فاطمة ابنتی فقد احبّنی ؛(13) هر کس فاطمه (س)، دختر مرا دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است.» و در صحنه‏های مختلف، دست، سینه،و سر دختر دلبند خود را می‏بوسید تا پیروان رسالت و امامت لحظه‏ای از پیروی فاطمه (س) کوتاهی نکنند و به خوبی آگاه باشند که اعمال، احساس و اندیشه زهرای عزیز مورد قبول پیامبر(ص) خواهد بود. ارزش دوستی اهل بیت(ع) صحیفه‏ای دیگر از کتاب بینش فاطمی است که به گونه‏ای گویا و پویا برای امروز و هر روز ما به ویژه نسل جدید بیان شده است.

دشمن شناسی
شناخت دشمن و آگاهی از معیارهای دشمنی، اندیشه‏ای روشن در فراز و فرودهای زندگی فردی و اجتماعی به انسان می‏بخشد.
صدیقه کبری(ص) با سخن آسمانی خود نخستین معیار دشمن‏شناسی را دشمنی و مخالفت با اهل بیت رسول خدا(ص) معرفی می‏کند و با صراحت بسیار می‏فرماید: «هر کس با ما دشمنی کند، با خدا ستیز نموده است و آن کسی که با ما مخالفت کند، با پروردگار رو در رو شده است و مخالف ما عذاب دردناک و مجازات شدید الهی در دنیا و آخرت بر او واجب می‏گردد.»(14)
هرگاه در آیینه سخن و سیره آن حضرت بنگریم به خوبی در می‏یابیم که ستایش دوستان و نکوهش دشمنان خط پایانی نخواهد داشت. زهرای عزیز با ارائه تدبیری خردمندانه، عرصه ستم ستیزی و میدان مبارزه با دشمن را فراتر از زمان و مکان گسترش داده بود تا نمای افراد از ارزش دوستی‏های الهی و زشتی دشمنی‏های شیطانی تا روز رستاخیز آگاهی یابند؛ از این رو در وصیتش به امیر مؤمنان(ع) فرمود: « اوصیک ان لایشهد احدٌ جنازتی من هؤلاء الذّین ظلمونی و اخذوا حقّی فانّهم عدوّی و عدوّ رسول اللّه و لا تترک ان یصلّی علیّ احد منهم و لا من اتباعهم و ادفنّی فی اللّیل اذا هدئت العیون و نامت الابصار؛(15) تو را وصیت می‏کنم هیچ یک از آنان که به من ظلم کردند و حق مرا غصب نمودند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند، زیرا آن‏ها دشمن من و دشمن رسول خدا (ص) هستند و اجازه مده فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بخوانند و مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم‏ها آرام گرفته و دیده‏ها به خواب فرو رفته باشند.»
این وصیت ضربه سهمگینی بر پیکر دشمنان ولایت وارد ساخت؛ ضربه‏ای که تا قیام قیامت استمرار خواهد داشت و سندی زنده و ماندگار بر محکومیت حکومت خلفا و غیر عادلانه بودن آن از منظر زهرای مرضیه(س) به شمار می‏آید.
__________________
پی نوشت :
1. دلایل النبوة، ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، ج 2، ص43.
2. بحارالانوار، مجلسی، ج18، ص57.
3. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 116.
4. مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 330.
5. مناقب خوارزمی، ص67.
6. الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج 1، ص 31.
7. مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، ج 2، ص 308.
8. بحار الانوار، ج 43، ص160.
9. احتجاج طبرسی، ج 1، ص269.
10. مأخذ قبل، ص160.
11. ماهنامه مبلغان، شماره 31، ص 35ـ34.
12. الغدیر، علامه امینی، ج 2، ص 318.
13. بحارالانوار، ج 28، ص303.
14. مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، ج 7، ص 291.
15. فرهنگ سخنان فاطمه (س) محمد دشتی، ص330.


منبع: ماهنامه پاسدار اسلام - شماره307 (به نقل
خبرگزارى فارس)


کلمات کلیدی: امامت، شیعه، سنی، امام علی، خلافت، سقیفه، فاطمیه، فدک، پیامبر اعظم، شهادت حضرت زهرا

عاشورا و جنگ نرم رسانه هاى اموى

مرصـاد دیدگاه

بی‌گمان «رسانه‌ها» ابزار مناسبی برای ترور معنوی و شخصیتی بوده و حاکمان ستم‌پیشه از طریق «تطمیع و تهدید» نفوذ و قدرت رسانه‌ها را به استخدام می‌گیرند تا افکار عمومی به ترور و حذف فیزیکی افراد حقیقی و حقوقى، واکنشی و اعتراضی نشان ندهند.در این مقاله، سعی شده است به شیوه‌های تبلیغاتی و روانی بنی‌امیه در خصوص «حادثه خونین کربلا» پرداخته شود.

دیباچه
در طول تاریخ، حکومت‌های ستمگر برای تثبیت قدرت خود، برنامه‌هایی را به مرحله اجرا می‌گذارند؛ در این میان، «حذف رقیبان و مخالفان» در سرلوحه اقدامات آنان بوده است. حال اگر شخصیت رقیب و مخالف، از جایگاه بالا و والایی در عرصه‌های سیاست، دیانت، دانش و اقتصاد برخوردار باشد؛ در مرحله نخست به «ترور شخصیتی» او می‌پردازند تا «افکار عمومی» را برای ترور فیزیکی‌‌اش راضی و قانع کنند.
بی‌گمان «رسانه‌ها» ابزار مناسبی برای ترور معنوی و شخصیتی بوده و حاکمان ستم‌پیشه از طریق «تطمیع و تهدید» نفوذ و قدرت رسانه‌ها را به استخدام می‌گیرند تا افکار عمومی به ترور و حذف فیزیکی افراد حقیقی و حقوقى، واکنشی و اعتراضی نشان ندهند.
در این مقاله، سعی شده است به شیوه‌های تبلیغاتی و روانی بنی‌امیه در خصوص «حادثه خونین کربلا» پرداخته شود.

شورای برنامه‌ریزی یزید
از جمله عوامل تثبیت و تحکیم حکومت‌ها، پیوند اندیشمندان با حاکمان است؛ معاویه نیز در دستگاه حکومتی خود با «عالمان دنیاپرست و ساده لوح» ارتباط صمیمی برقرار کرده بود و در مواقع لزوم، از وجهه دینی و اجتماعی آنان کمال استفاده را می‌برد که در این میان، برخی از اصحاب پیامبر و بستگان آنها، جایگاه ویژه‌ای داشتند. معاویه به خوبی می‌دانست که عالمان درباری را می‌توان در پست‌های گوناگون شکار کرد و یا در آن مشاغل گماشت؛ مانند: قضاوت، تدریس، امامت جمعه و جماعت، خطابه و سخنرانى، شعر،[1] تألیف و ترجمه، تلاوت قرآن، ادّعای زهد و عرفان،[2] بیوت شخصیت‌های مشهور و محبوب.
نیروهای رسانه‌ای فوق اعم از حقوق بگیر و رایگان آگاهانه یا جاهلانه، توان و موقعیت دینی و اجتماعی خود را در اختیار بنی‌امیّه گذاشته بودند، که به نمونه‌هایی از کارکرد و کارنامه آنان اشاره می‌کنیم:
نخستین اصحاب و تابعانی که در حلقه حکومت بنی‌امیه به فعالیت تبلیغی و مشاوره‌ای پرداختند، عبارت بودند از: ابوهریره، عمرو بن عاص، مغیرة بن شعبه و عروة بن زبیر.[3]
حضور این قبیل افراد، ضمن مشروعیت و مقبولیت بخشیدن به دستگاه حاکمه، پیامدهای ناگوار دیگری به همراه داشت؛ از جمله تغییر ارزش‌های اسلامی و وارونه ساختن حقایق.
معاویه یکی از غلامان مسیحی‌اش به نام «سِرْجون بن منصور» را به عنوان مشاور و نیز معلّم خصوصی پسرش برگزیده بود؛ لذا سرجون رومی در طول زندگی‌اش با ارائه نظرات خود، یزید را از آموزه‌های اسلامی دور کرده و برای انجام مفاسد یاری می‌نمود. از جمله اقدامات سرجون مسیحى، پیشنهاد انتصاب «عبیدالله بن زیاد» به حکمرانی کوفه و عراق بود.[4]
معاویه در زیر چتر حمایتی و دفاعی «دانشمندان وابسته» توانست فرقه انحرافی «مُرجِئه» را تأسیس و تقویت کند و اندیشه «جبرگرایی» را به افکار مسلمانان به ویژه اهل شام تزریق نماید تا رفتار ناپسند بنی‌امیّه با این دیدگاه، توجیه‌پذیر باشد.[5]
معاویه جهت فراخوانی مردم شام برای شرکت در جنگ «صفّین» با عمرو بن عاص رایزنی کرد؛ وی پیشنهاد داد که: چهره‌ای مانند «شرحبیل بن سمط» را که مورد احترام تمام قبایل شام است، جذب کن و اعلام کن عثمان (خلیفه سوم) توسط علی(ع) و یارانش کشته شده است؛ در آن صورت، مردم شام پشت‌سر تو قرار گرفته و در جنگ صفّین شرکت می‌کنند...
شرحبیل در یک صحنه‌سازی و نمایش ساختگی ، فریب خورد و سپس به انگیزه «خون خواهی» سفرهای تبلیغی‌اش را آغاز کرد و در شهرها و روستاها خطاب به مردم می‌گفت: «علی بن ابی‌طالب، عثمان را کشته است؛ پس خون‌خواهی او بر مسلمانان واجب است...»[6].
یکی از طرفداران معاویه به نام «عمر بن ثابت» کارش این بود که به روستاهای شام می‌رفت و در هر روستایى، اهالی را اطراف خود جمع می کرد و می‌گفت: «ای مردم! علی بن ابی‌طالب نعوذبالله مردی منافق بود که شب «عَقَبه» می‌خواست مرکب پیامبر(ص) را رم‌کرده و ایشان را بکشد؛ پس او را لعن کنید».[7]

سازمان اطلاعاتی بنی‌امیه
معاویه برای آگاهی از رخدادها، توطئه‌ها و غیره، سازمانی به نام «العین» تأسیس کرد و ریاست آن را به عهده «ثابت بن ارطاة»[8] نهاد. این سازمان کسب خبر و اطلاعات در تمام شهرهای مهم، شعبه داشت و مأموران آن مراقب رفتار و گفتار مردم بودند. یزید در دوره حکومتش «سلیم بن اعشا» را به سرپرستی العَیون گماشت.
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: امام علی، معاویه، پیامبر اعظم، امام حسین، عاشورا، یزید، بنی امیه، جنگ نرم، رسانه

مباهله، راهکار اثبات حقانیت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)

مرصـاد دیدگاه

مباهلهدعوت پیامبر از مسیحیان نجران برای پذیرش اسلام
بیست و چهارم ذی الحجه سالروز واقعه ای مهم در صدر اسلام است. پس از فتح مکه آوازه اسلام سراسر جزیره العرب را فراگرفته بود و گروه ها و هیئت های متعددی پس از سال هشتم هجری برای آشنایی با اسلام به مدینه سفر می کردند. در سال نهم هجری این مراجعات به حد اعلای خود رسید تا آنجا که این سال را «عام الوفود» نامیدند. این مسئله پیامبر اسلام را بر آن داشت تا نامه ها و نمایندگانی ویژه را برای دعوت به اسلام به سوی زمامداران، پادشاهان و بزرگان کشورها و اقوام مختلف روانه سازد.
به واقع حضور نمایندگان اقوام و گروه‌های مختلف در مدینه نشان دهنده نفوذ اسلام درمیان مردمان نقاط دور دست و فرصتی مناسب برای گسترش مرزهای ایمانی مسلمانان بود.
حال سال دهم هجری است، یکی از اقوامی که مورد توجه رسول خدا قرار می گیرد مسیحیان نجران است. نجران نقطه ای است درمیان سرزمین حجاز و یمن که پیامبر(ص) در نامه ای به اسقف نصارای این منطقه آنان را اینچنین به اسلام دعوت می کند: «شما را از ولایت بندگان نهی کرده و به پرستش خدا دعوت می کنم، از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد گردید».
اسقف مسیحیان نجران هنگامی که این نامه را دریافت می کند، شورایی از همکیشان و نزدیکان خود تشکیل می دهد تا پاسخی مناسب برای این پیام الهی بیابند. نتیجه بحث های جمع، این می شود که هیئتی از بزرگان مسیحی نجران برای ملاقات رسول خدا(ص) به مدینه سفر کند، زیرا پیامبر از آنان خواسته بود یا دعوت اسلام را بپذیرند و یا براساس امر الهی به حکومت اسلامی جزیه پرداخت کنند و درغیر اینصورت باید آماده جنگ باشند.
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: امامت، امام علی، خلافت، پیامبر اعظم، مباهله، حضرت زهرا، امام حسن، امام حسین، نجران

پیامبر خدا(ص) در غدیر خم چه فرمود؟

مرصـاد دیدگاه

:: فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة؛ پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت. (فرازی از خطابه غدیر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله)

غدیر روز ولایت امام علیخطابه غدیر تنها خطابه‏اى است که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانسته‌اند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نموده‏اند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد.

خطبه غدیر در 25 نکته :: قسمتهاى مختلف برنامه غدیر
سخنرانی تاریخی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در غدیر که حدود یک ساعت طول کشید در یازده بخش ترسیم‌شدنی است:
1. حمد و ثنای الهی؛
2. فرمان الهی برای اعلام ولایت؛
3. اعلام رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام؛
4. معرفی و بلند کردن دست امیرالمؤمنین علیه السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم؛
5. تأکید بر توجه امت به مسئله امامت؛
6. اشاره به کارشکنی های منافقان؛
7. پیروان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان ایشان؛
8. حضرت مهدیعجل اللّه فرجه؛
9. مطرح کردن بیعت؛
10. حلال و حرام، واجبات و محرمات؛
11. بیعت گرفتن رسمی.

خطابه غدیرتعیین موضوع خطابه غدیر از آغاز
12- پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلَم) در همان آغاز خطبه فرمودند: فرمان قاطعی از طرف خداوند آمده که مطلب مهمی درباره علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام بیان کنم، که اگر نگویم رسالت الهی را نرسانده‏ام و از عقاب خداوند ترسانم.
هم چنین تصریح کردند که هر چه از خداوند خواستم به علت فتنه منافقان و دشمنان مرا از ابلاغ این مهم معذور بدارد، پذیرفته نشد. سپس اشاره کردند که این دستور خاص الهی درباره امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است.

یادآوری دو نکته پس از اعلام ولایت
13- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پس از اعلام ولایت فرمودند: اَللّهُمَ والِ مَنْ والاهْ وَ عادِ مَنْ عاداهُ...؛ خدایا دوست بدار هرکس او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکس او را دشمن بدارد و یاری کن هرکس او را یاری کند و خوار کن هرکس او را خوار کند».
14- سپس نزول آیه اکمال را درباره روز غدیر اعلام کردند: «اَلْیَومُ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسْلامَ دینا»؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت را برای شما به حد کمال رساندم و اسلام را دین شما پذیرفتم. و خداوند را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند.

سه نکته مهم درباره آینده مسلمانان
در خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نگرانی خود را از آینده مسلمانان در سه جمله ابراز کردند:
15. مبادا بعد از من به عقب برگردید؛
16. مبادا در مسلمان بودن خود، بر خدا منت بگذارید که خدا مواظب شماست؛
17. بدانید که بعد از من رهبران گمراهی، پدیدار می‌شوند که مردم را به سوی جهنم می‌کشانند. من از آنان بیزارم و همه آنان در جهنم خواهند بود.

غدیر و حضرت مهدی علیه السلام
در اواسط خطبه حضرت مطالبی درباره حضرت بقیة اللّه الاعظم حجة بن الحسن المهدی ارواحنا فداه بیان فرمودند، و به اوصاف و جنبه‏های مخصوص حضرت اشاره کردند که خلاصه آن چنین است:
18ـ او آخرین امامان است که حجتی بعد از او نیست؛
19ـ او بر همه قبایل شرک و کفر چیره خواهد شد، و هدایت کننده آنان است؛
20ـ او انتقام گیرنده همه خون های به ناحق ریخته اولیای خدا و منتقم از ظالمان است؛
21ـ او تعیین کننده دقیق درجاتِ افراد در فضیلت و در جهل و جهالت است؛
22ـ او وارث جمیع علوم است؛
23ـ همه پیشینیان درباره او بشارت داده اند؛
24ـ هیچ کس بر او غالب نمی‌شود و هیچ کس علیه او یاری نمی‌شود.

دعوت به بیعت
25- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اشاره فرمودند که من، بعد از اتمام خطبه شما را به بیعت با خود و سپس بیعت با علی بن ابی طالب دعوت می‌کنم.
ضمانت این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کرده‌ام و علی هم با من بیعت کرده است. پس بیعتی که از شما می‌گیرم از طرف خداوند و بیعت با حق تعالی است
.

براى مشاهده متن کامل خطبه پیامبر(ص) درغدیر خم اینجا را کلیک کنید (با ترجمه فارسى)

از اینجا هم مى‌توانید نسخه موبایلى خطبه غدیر را دریافت کنید

کتاب «خطابه غدیر» هم از اینجا قابل دریافت است

خطبه غدیر (صوتی) را هم از اینجا بشنوید و دانلود کنید

اگر مى‌خواهید ماجراى غدیر خم و چگونگى تصمیم و ابلاغ مهم پیامبر(ص) را بدانید اینجا را کلیک کنید

 


کلمات کلیدی: امامت، شیعه، اسلام، امام علی، خلفا، خلافت، اهل بیت، پیامبر اعظم، ولایت، خطبه غدیر، امیر المؤمنین، غدیر خم، بیعت، 12 امام

تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت

مرصـاد دیدگاه

امام علی

بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث غدیر، برترین دلیل شیعه بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است که با سند‌های صحیح و به صورت متواتر از طریق شیعه و سنی نقل شده است ؛ اما در عین حال برخی از علمای اهل سنت که اعتراف به چنین مطلبی برایشان ناگوار و پذیرش چنین حقیقتی سخت بوده، چشمان خود را بسته و صحت آن را زیر سؤال برده‌اند!
از جمله ابن حزم اندلسی ظاهری که با دفاع از ابن ملجم مرادی، عداوت خود با امیر مؤمنان علیه السلام را علنی کرده است، در کتاب الفصل خود می‌نویسد: «وأما من کنت مولاه فعلى مولاه فلا یصح من طریق الثقات أصلاً؛ حدیث: من کنت مولاه... به هیچ وجه از طریق افراد ثقه تایید نشده است!!»
(ابن حزم اندلسی، علی بن أحمد بن سعید بن حزم الطاهری أبو محمد (متوفای548 هـ)، الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ج 4، ص 116، ناشر: مکتبة الخانجی – القاهرة)
و ابن تیمیه حرانی (متوفای728هـ) نیز که در انکار فضائل اهل بیت علیهم السلام زبانزد عام و خاص است در منهاج السنة می‌نویسد: «وأما قوله من کنت مولاه فعلی مولاه فلیس هو فی الصحاح لکن هو مما رواه العلماء وتنازع الناس فی صحته فنقل عن البخاری وإبراهیم الحربی وطائفة من أهل العلم بالحدیث انهم طعنوا فیه وضعفوه... ؛ حدیث: من کنت مولاه... در کتب روائی صحیح شش گانه آورده نشده است، بعضی از دانشمندان آن را روایت کرده‌اند ؛ ولی در صحت آن دچار اختلاف شده‌اند، از بخاری و ابراهیم حربی وگروهی دیگر از اهل دانش نقل شده است که آنان این حدیث را تضعیف کرده‌اند.»
(إبن تیمیة الحرانی، أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم، منهاج السنة النبویة، ج 7، ص 319، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة الأولى، 1406)
و سعد الدین تفتازانی (متوفای791هـ) در جواب از حدیث غدیر می‌نویسد: «والجواب منع تواتر الخبر فإن ذلک من مکابرات الشیعة کیف وقد قدح فی صحته کثیر من أهل الحدیث ولم ینقله المحققون منهم کالبخاری ومسلم والواقدی ؛جواب ما این است که حدیث غدیر متواتر نیست و این از زورگویی‌های شیعه است، ؛ زیرا بسیاری از علما و محققین علم حدیث ؛ از جمله بخاری، مسلم و واقدی در صحتش اشکال کرده و آن را نقل ننموده‌اند.»
(التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج 2، ص 290، ناشر: دار المعارف النعمانیة - باکستان، الطبعة: الأولى، 1401هـ - 1981م)

نقد و بررسی:
برای روشن شدن حقیت مطلب و نیز برای سنجش ارزش سخن ابن حزم، ابن تیمیه و تفتازانی کافی است که به اعترافات علما و دانشمندان نام آور اهل سنت که در علم حدیث و رجال خبره فن هستند، در باره حدیث غدیر اشاره شود. طبیعی است که با اثبات صحت و یا تواتر حدیث غدیر و ورود آن در صحاح سته اهل سنت، میزان تقوی و انصاف این دو دانشمند سنی برای همگان روشن خواهد شد.
ما در ابتدا تواتر حدیث غدیر را از زبان بزرگان سنی نقل و سپس تعدادی از أسناد آن را که علمای رجال سنی به صحت آن‌ها اعتراف کرده‌اند، خواهیم آورد.
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: اهل سنت، امامت، شیعه، خلافت، عید غدیر، اهل بیت، امام على، پیامبر اعظم، ولایت، تواتر حدیث غدیر

«غدیر» بزرگترین عید اسلامی

مرصـاد دیدگاه

اشاره: شاید برخی گمان کنند که عید غدیر تنها اختصاص به شیعیان دارد و در کلمات پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، اشاره ای به لزوم بزرگداشت آن نشده است. اما باید گفت که عید غدیر نیز چون عید فطر و قربان از اعیاد اسلامی، بلکه از بزرگترین اعیاد است، و نخستین کسی هم که این روز را به عنوان عید اسلامی معرفی کرد، خود پیامبر اسلام، صلی الله علیه وآله، بود. آنچه در پی خواهد آمد تحقیقی است در زمینه سابقه تاریخی عید غدیر که امیدواریم مورد استفاده خوانندگان عزیز واقع شود.
پیامبر اکرم پس از آنکه علی بن ابیطالب را در روز غدیر به جانشینی خود تعیین کرد، در همان روز این عید را اعلام نمود و مراسم آن را بپا داشت، و در خیمه اش نشست و با کمال خوشحالی و سرور از تبریک گویندگان استقبال کرد و به آنها می فرمود:
به من تبریک بگویید... به من تبریک بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است. (1)
ما در تاریخ پیامبر، شادیهای او روزی را نمی یابیم که پیامبر گفته باشد: به من تبریک بگویید، حتی روز ازدواجش و روز هجرتش از مکه به مدینه و رهایی از چنگال مشرکان، و روز فتح مکه و پیروزی مسلمانان نفرمود به من تبریک بگویید، ولی روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، چرا؟ به خاطر آنکه پیامبر عظمت این روز را بخوبی درک می کرد و از شرافت این خاطره و برتری داشتن این عید بر سایر اعیاد آگاه بود.
بر همین اساس پیامبر فرمود:
روز عید غدیر خم بهترین اعیاد امت من است، و آن روزی است که خداوند تعالی به من فرمان داده با منصوب کردن علی بن ابیطالب به عنوان رهبری که امتم پس از من به وسیله او هدایت یابند; آن روز را یاد کنیم. آن روزی است که خدا دین را در آن روز کامل و نعمت را تمام گردانید و اسلام را به عنوان یک دین برای مردم پسندید. (2)
پیامبر در این حدیث، اولا: روز غدیر را یک عید اسلامی جاوید در ردیف سایر اعیاد اسلامی اعلام کرده; ثانیا: عید غدیر را مطلقا برتر از اعیاد اسلامی شمرده است.
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: غدیر، امامت، عید، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، خلافت، اهل بیت، پیامبر اعظم

?بازدید امروز: (5) ، بازدید دیروز: (63) ، کل بازدیدها: (1171715)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ