پيام

مرصاد
89/7/7

+ © تافتون، نان محلي سيستان

مرصاد 89/7/8

معموليش 1000 تومنه و دوبرابرش [كه قطرش به يك متر ميرسه و يه خانمي بازار آورده بود] 2000 تومان

يه خانواده 10 نفري سير مي كنه نه؟

يه قوم مي خورن نه:دي

من خوردم اينقدخوشمزس

بله @پرنسس .. و جالب اينه كه تو تنور هم پخته ميشه نه با ماشين و اينا

اصلا هم خمير و دور ريز نداره

وا! تافتون اين شكلي نيس!!!

اون تافتون شهرستانا كه شبيه لواشه اين شكلي نيس ولى تافتون ما اين شكليه lol

شهرستانا؟!؟!؟:ديييييييييييي

منظورشون تهرانه:دي

:))

دهانم آب افتاد

سلام مرصاد. من خوردم. مي امدم زابل يكي دوبار خوردم . ولي مرصاد خيلي ناناش ضخيم بودند. . دست فروشي بيشتر بود تا نانوا انجا....

عجب نان خوشرنگي..............

بله خوب اين نونا رو تو تنوراى محلى [تقريبا همه روستاها] مى‌پزن .. با تنوراى گازى جديد هم ميشه پخت تو شهر اما طعم تنور سنتى بهتره .. خيلى هم خوشمزه و خوش طعمه .. اگه اومدين حتما در كنار كلوچه و كشك محلى از اين نونا هم سوغات ببريد

خيلي خوشمزه است. واقعا عالي و مقوي است

فقط داغش خوشمزه اس سرد كه ميشه ديگه نميشه خوردش.

چرا تا وقتى خشك نشده ولو سردم باشه خوبه .. اما خوب هر چيزى تازه تازه يه چيز ديگه است .. مخصوصا برى كنار تنور و تا اومد بقاپى lol

بله مخصوصا اينكه خودت از تنور درش بياري.هرچند دستت ميسوزه

نه ديگه ماها اينكاره نبيد .. تخصص بانوان زحمتكش بيد كه خدا اجرشون بده

يه بار اونم با دست و روى سوخته كه هنر نيست .. مهم نان پختن كامله از آتش روشن كردن و آماده كردن و خمير كامل رو پختن

آره خوب .. تمرين كنيد هنرش دستتون مياد .. راستى، سيستان كه فقط بچه‌هاي جهادى از زاهدان اومده بودن

پس ديدمتون همون دور و برا

كجا ؟شما كه نبودين؟تازه خبرم نداشتين من الان بهتون گفتم!!!!!!

اگه همون «گروه جهادي لبيک يا فاطمه الزهرا س» بودين كه چرا ديدم بچه‌هاى گروه رو

نه گفتم كه ماگروه جهادي خادمان ام ابيها هستيم.پس نديدين

آخه اونا هم ايام عيد همون منطقه بودن كه

ما زابل بوديم ها چندروز قبل عيد اومديم فكر كنم 7 يا 8 عيد هم برگشتيم

آره ساييتون رو يافتم .. خاطراتش جالب و بامزه است http://www.khademan.org/index/index.php?option=com_content&task=view&id=15&Itemid=49

آخه منِ بچه فوفول شهري کجا تاب آمدن با تويِ شير بز خورده را دارم؟ آنهم دو کيلومتر روي اين خاک نرم بي خاصيت آنهم زير آفتاب داغ سر ظهر سيستاني وقتي حتي گوسفندان گوسفند اين چوپان ده ساله هم علف را بيخيال شده اند و براي آـب له له ميزنند. که چي که خير سر من تو قرار است ماهي بگيري از توي اين نهر باريک کم آبي که نمي دانم از کجاي افغانستان در ميآيد و اينجا ميريزد ..

خوب جوينده يابنده است .. فرصت كنم بعضى تصاوير و خاطرات رو تو وبلاگم ميذارم

اينم عكس تنورى كه سركار جهادى گفتن از توش نون بيرون آوردن http://farm4.static.flickr.com/3111/2671942384_a9c81ccf08.jpg?v=0