پيام
+
هرچند که خستهايم از اين حال نيا/ شرمنده اگر ندارد اشکال نيا/ ما خط تمام نامههامان کوفي است/ آقاي گلم زبان من لال نيا!
حقشناس
89/9/30
مرصاد
ترسم آنروز که از قله فرود آيد مرد/ سيصدو سيزده ياور نتوان پيدا کرد/ ترسم آنروز که مردان سرانجام آيند/ اين جماعت همه با بقچهي حمام آيند
مرصاد
هم چاه سر راه تو بايد بکنيم/ هم اينکه از انتظار تو دم بزنيم/ اين نامه چندم است که ميخواني/ داريم رکورد کوفه را ميشکنيم
تبسم بهار ♥
مادر بزرگم هميشه ميگه..حتي اگه سر من ميره زير تيغت بيا...
مرصاد
همه ميگويند خدا کند که بيايي اما من ميگويم خدا کند که نيايي. دوست دارم ترا ببينم دوست دارم در کنار تو باشم اما خدا کند که نيايي. امام من، گرچه دوست دارم بيايي اما خدا کند که نيايي!
اماما! ميترسم! ما چون ا هل کوفه باشيم و تو هم مانند جد غريبت تنها بماني!
مرصاد
ما اهل زيارت عاشوراييم اما فقط بلديم كه بخوانيم و گريه كنيم. نمىتوانيم به دستورات آن عمل كنيم.
مرصاد
از كودكى اصول و فروع دين را حفظ كردهايم اما در عمل بعضىهايش را فراموش كردهايم .. نه، عمداً كنار گذاشتهايم.
مرصاد
ما دم از ولاى تو و جد غريبت حسين مىزنيم اما يادمان رفته شرط قبولى تولى، تبرّى است .. نه، امام خوبم .. دنياى ما اين چنين است .. مىترسيم به ما انگ خشونتطلبى بزنند .. مىترسيم از قافله تمدن عقب بمانيم
وب نامه يک دانشجو
کار من که از کوفي بودن گذشته...
مرصاد
امام خوبم، ما دلمان مىخواهد از دشمنان تو و حاميانش بيزارى بجوييم .. دلمان ميخواهد دشمن يزيد و حاميانش و حتى يزيديان اين زمان باشيم و از دوستانش اظهار تنفر و بيزارى كنيم اما .. اما مىترسيم آنها خوششان نيايد!! و ما هم اهل دفع نيستيم .. ما فقط عادت به حذب داريم .. لابد زيارت عاشورا هم اكثر جاهاش اشتباهه! پس ما تكليفى نداريم!!
مرصاد
سخن كوتاه كنم .. ما اهل جذب حداكثرى هستيم .. ما را چه به اقليت طرفدار تو!!