شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
اينجا فقط مشاعره مى‌كنيم. قوانين: 1. سعى كنيد زير شعرها اگر نظر غير شعرى مى‌نويسيد داخل كروشه باشه و بعد از خوندن مخاطب حذفشون كنيد. 2. اگر خاطرتون بود، اسم شاعر رو داخل پرانتز پايان شعر بنويسين 3. شعرهاى مبتذل، غير اخلاقى و اينا كلاً ممنوع 4. توصيه‌هاى ايمنى را جدى بگيريد. 5. كسانى كه شعر حفظ نيستن، موقتاً ميتونن از اينجا http://ganjoor.net شعر كش برن

پيام‌هاي اتاق

ساعت ویکتوریا
+ «مشاعره8بهمن»هر كه عيب دگران پيش تو آورد شمرد/بي گمان عيب تو جاي دگران خواهد برد(سعدي)
ديدن روي تو اي جان كي ميسر مي شود / پس دهانم با لبانت كي معطر مي شود
رميصا
دستاي نجيب ِ باغچه ، خيلي وقته خاليه/ از تو گلدون ، گلاي کاغذي چيدن نداره
هلوع♥
هركه به نيكي عمل آغاز كرد/ نيكي او روي بدو باز كرد
دم رخ بنماي گرچه اندك / اي ماه رخ نگار مسلك
هلوع♥
کو صبرو چه دل، کنچه دلش مي‌خوانند/ يک قطره‌ي خون است و هزار انديشه
هركس به طريقي دل ما مي شكند- بيگانه جدا دوست جدا مي شكند
رميصا
دل بــرکن و به شهـرِ دل ِ من بيا عزيز!/ زخـم زبان مردم ِ چشـمت ، به جان ِ من
نام تو مي برم و از سر درد / با لبي خسته فغان مي دارم
هلوع♥
مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند/ که اعتراض بر اسرار علم غيب کند
دردم دوا نمي كني، از بهر چيست / اين زخم كهنه چنين باز مي كني
يک نفر هست صميمانه تو را مي خواهد مثل يک عاشق ديوانه تو را مي خواهد گاه با ياد تو زانو به بغل مي گيرد خاطراتش شده افسانه ، تو را مي خواهد
دردم از يار است و درمان نيز هم / دل فداي او شد و جان نيز هم
چراغ جادو
گروه مشاعره
vertical_align_top