سفارش تبلیغ
صبا ویژن

:: هامون و تفتان

پیامبر خدا(ص) در غدیر خم چه فرمود؟

مرصـاد دیدگاه

:: فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة؛ پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت. (فرازی از خطابه غدیر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله)

غدیر روز ولایت امام علیخطابه غدیر تنها خطابه‏اى است که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانسته‌اند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نموده‏اند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد.

خطبه غدیر در 25 نکته :: قسمتهاى مختلف برنامه غدیر
سخنرانی تاریخی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در غدیر که حدود یک ساعت طول کشید در یازده بخش ترسیم‌شدنی است:
1. حمد و ثنای الهی؛
2. فرمان الهی برای اعلام ولایت؛
3. اعلام رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام؛
4. معرفی و بلند کردن دست امیرالمؤمنین علیه السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم؛
5. تأکید بر توجه امت به مسئله امامت؛
6. اشاره به کارشکنی های منافقان؛
7. پیروان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان ایشان؛
8. حضرت مهدیعجل اللّه فرجه؛
9. مطرح کردن بیعت؛
10. حلال و حرام، واجبات و محرمات؛
11. بیعت گرفتن رسمی.

خطابه غدیرتعیین موضوع خطابه غدیر از آغاز
12- پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلَم) در همان آغاز خطبه فرمودند: فرمان قاطعی از طرف خداوند آمده که مطلب مهمی درباره علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام بیان کنم، که اگر نگویم رسالت الهی را نرسانده‏ام و از عقاب خداوند ترسانم.
هم چنین تصریح کردند که هر چه از خداوند خواستم به علت فتنه منافقان و دشمنان مرا از ابلاغ این مهم معذور بدارد، پذیرفته نشد. سپس اشاره کردند که این دستور خاص الهی درباره امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است.

یادآوری دو نکته پس از اعلام ولایت
13- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پس از اعلام ولایت فرمودند: اَللّهُمَ والِ مَنْ والاهْ وَ عادِ مَنْ عاداهُ...؛ خدایا دوست بدار هرکس او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکس او را دشمن بدارد و یاری کن هرکس او را یاری کند و خوار کن هرکس او را خوار کند».
14- سپس نزول آیه اکمال را درباره روز غدیر اعلام کردند: «اَلْیَومُ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسْلامَ دینا»؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت را برای شما به حد کمال رساندم و اسلام را دین شما پذیرفتم. و خداوند را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند.

سه نکته مهم درباره آینده مسلمانان
در خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نگرانی خود را از آینده مسلمانان در سه جمله ابراز کردند:
15. مبادا بعد از من به عقب برگردید؛
16. مبادا در مسلمان بودن خود، بر خدا منت بگذارید که خدا مواظب شماست؛
17. بدانید که بعد از من رهبران گمراهی، پدیدار می‌شوند که مردم را به سوی جهنم می‌کشانند. من از آنان بیزارم و همه آنان در جهنم خواهند بود.

غدیر و حضرت مهدی علیه السلام
در اواسط خطبه حضرت مطالبی درباره حضرت بقیة اللّه الاعظم حجة بن الحسن المهدی ارواحنا فداه بیان فرمودند، و به اوصاف و جنبه‏های مخصوص حضرت اشاره کردند که خلاصه آن چنین است:
18ـ او آخرین امامان است که حجتی بعد از او نیست؛
19ـ او بر همه قبایل شرک و کفر چیره خواهد شد، و هدایت کننده آنان است؛
20ـ او انتقام گیرنده همه خون های به ناحق ریخته اولیای خدا و منتقم از ظالمان است؛
21ـ او تعیین کننده دقیق درجاتِ افراد در فضیلت و در جهل و جهالت است؛
22ـ او وارث جمیع علوم است؛
23ـ همه پیشینیان درباره او بشارت داده اند؛
24ـ هیچ کس بر او غالب نمی‌شود و هیچ کس علیه او یاری نمی‌شود.

دعوت به بیعت
25- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اشاره فرمودند که من، بعد از اتمام خطبه شما را به بیعت با خود و سپس بیعت با علی بن ابی طالب دعوت می‌کنم.
ضمانت این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کرده‌ام و علی هم با من بیعت کرده است. پس بیعتی که از شما می‌گیرم از طرف خداوند و بیعت با حق تعالی است
.

براى مشاهده متن کامل خطبه پیامبر(ص) درغدیر خم اینجا را کلیک کنید (با ترجمه فارسى)

از اینجا هم مى‌توانید نسخه موبایلى خطبه غدیر را دریافت کنید

کتاب «خطابه غدیر» هم از اینجا قابل دریافت است

خطبه غدیر (صوتی) را هم از اینجا بشنوید و دانلود کنید

اگر مى‌خواهید ماجراى غدیر خم و چگونگى تصمیم و ابلاغ مهم پیامبر(ص) را بدانید اینجا را کلیک کنید

 


کلمات کلیدی: امامت، شیعه، اسلام، امام علی، خلفا، خلافت، اهل بیت، پیامبر اعظم، ولایت، خطبه غدیر، امیر المؤمنین، غدیر خم، بیعت، 12 امام

ابوبکر اعتراف میکند و مولوى عبدالحمید انکار!

مرصـاد دیدگاه

سال گذشته (8 خرداد 87)، مولوى عبدالحمید اسماعیل‌زهى (امام جمعه مسجد مکى زاهدان)  ـ که بعضى اصرار دارند او را رهبر اهل سنت ایران!! بدانند ـ طبق برنامه هرساله مولوى‌ها جهت زیر سؤال بردن شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) و دفاع از خلفایشان، در خطبه‌هاى نماز چنین افاضه فرمودند:
«حضرت عمر رضى‌الله‌عنه کسى نبود که به فاطمة الزهراء رضى‌الله‌عنها توهین کند. به خدایى خدا و ذات و صفات الله عزوجل قسم مى‌خورم که این حرفها اشتباه و غلط است. ابوبکر صدیق و عمر فاروق رضى‌الله‌عنهما کسانى بودند که فرزندان حضرت رسول صلى‌الله‌علیه‌وسلم را از فرزندان خود بیشتر دوست داشتند و آنها را بر فرزندان خود ترجیح مى‌دادند. همه صحابه اهل‌بیت و اقرباى حضرت رسول اکرم صلى‌الله‌علیه‌وسلم را بر خویشاوندان خود ترجیح مى‌دادند.»

به این مسائل و حرفها پاسخ مفصل داده شده و اینجا نمى‌خواهم وارد جزئیات شوم. جهت اطلاع از پاسخها مى‌توانید به سایت مؤسسه حضرت ولى‌عصر(عج) مراجعه کنید

اما نکته تأمل برانگیز این است که خلیفه اول این آقایان، خلاف سخن مولوى عبدالحمید را مى‌گوید و به هجوم به خانه فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) و بى‌احترامى به خانه نبوت اعتراف کرده است! و در مقایسه میان آقاى مولوى عبدالحمید و جناب ابوبکر، من نمى‌توانم سخن مولوى را بپذیرم و طبق اعتقادات خود اهل سنت مجبورم سخن ابوبکر را صحیح بدانم؛ بخصوص اینکه ابوبکر این سخن را در بستر مرگ بیان داشته و احتمال سوء استفاده و دروغ نمى‌رود!

اقرار ابوبکر به هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها

این روایت در منابع معتبر اهل سنت آمده است:
ابن زنجویه در الأموال، ابن قتیبه دینورى در الإمامة والسیاسة، طبرى در تاریخش، ابن عبد ربه در العقد الفرید، مسعودى در مروج الذهب، طبرانى در المعجم الکبیر، مقدسى در الأحادیث المختارة، شمس الدین ذهبی در تاریخ الإسلام و... داستان اعتراف ابوبکر را با اندک اختلافى نقل کرده‌اند که متن آن را از کتاب الأموال ابن زنجویه (از دانشمندان قرن سوم اهل سنّت) نقل مى‌کنیم:
عبدالرحمن بن عوف به هنگام بیمارى ابوبکر به دیدارش رفت و پس از سلام و احوال‌پرسى، با او گفتگوى کوتاهى داشت. ابوبکر به او چنین گفت: «من در دوران زندگى بر سه چیزى که انجام داده‌ام تأسف مى‌خورم، دوست داشتم که مرتکب نشده بودم: یکى از آن‌ها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتک حرمت نمى‌کردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند... .
در برخى روایات هم تصریح دارد که «دوست مى‌داشتم که خانه فاطمه را آتش نمى‌زدم»!

آقایان اهل سنت (و داغ‌تر از آنان وهابیون) در طول تاریخ سعى کرده‌اند به شیوه‌هاى گوناگون این روایت را تضعیف کرده یا توجیه نمایند.
برخى از آنان روایت را تحریف کرده و چنین گفته‌اند: «... دوست داشتم که من فلان کار را نمى‌کردم!!! آن‌گاه موارد آن را ذکر کرده. ابوعبیده مى‌گوید: من نمى‌خواهم بگویم ابوبکر چه گفت»
و حاکم نیشابورى (صاحب کتاب مستدرک) هم به صورت کامل بحث هجوم به خانه صدیقه شهیده را از روایت حذف کرده تا خیال همه راحت شود و اصلاً نیازى به بحث‌هاى رجالى نباشد.
جالب اینکه سند این روایت تحریف شده یا حذف شده، همان سندى است که از مصادر دیگر نقل شد و قضیه ملاقات عبد الرحمن بن عوف نیز همانند روایات گذشته مربوط به آخرین روزهاى حیات ابوبکر است؛ ولی متأسفانه دست امانت‌دار ناقلین تاریخ، متن روایت را کاملاً تحریف کرده تا کوچکترین اهانت و طعنى به جناب خلیفه صورت نپذیرد.
این تحریفات بهترین دلیل بر صحت آن است؛ چرا که اگر روایت ضعیف بود، نیازى به تحریف نبود و مى‌توانستند به جاى دستبردن به روایت، ضعف آن را گوشزد کنند.
تنها اشکالى
که به این روایت شده، منکر الحدیث بودن یکى از راویان به نام عُلوان بن داوود بَجَلِى است.
این اشکال مردود است؛ چرا که
اولاً: برخى از بزرگان اهل سنت، روایت را تصحیح کرده‌اند؛
ثانیاً: ابن حبان شافعى که به اعتقاد برخى از بزرگان اهل سنت از متشددین در توثیق است، علوان بن داوود را توثیق کرده؛
ثالثاً: منکر الحدیث بودن علوان بن داوود قابل اثبات نیست،
رابعاً: بر فرض صحت این مطلب، ضررى به صحت روایت نمى‌زند؛ چرا که تعبیر «منکر الحدیث» در باره بسیارى از ثقات و حتى راویان کتاب بخارى نیز به کار برده شده است. در نتیجه روایت از نظر سندى هیچ مشکلى ندارد.

بررسى سند این روایت و جواب اشکال آن بطور مفصل  در سایت مؤسسه حضرت ولى عصر(عج) آمده است.

توصیه مى‌کنم مخصوصاً برادران اهل سنت براى اثبات میزان صداقت مولوى‌شان و اعتبار قسم خوردن توسط وى، حتماً این مقاله را بخوانند تا بیشتر به نیت خیرخواهانه! آقایان مولوى پى ببرند.


کلمات کلیدی: مولوی عبدالحمید، مسجد مکی، شیعه، سنی، امام علی، خلفا، عمر، ابوبکر، شهادت فاطمه زهرا، هجوم به خانه وحی، کتب اهل سنت

دفاع از خلفا و تحریف تاریخ در کانال رقص و آواز!

مرصـاد دیدگاه

همزمان با ایام فاطمیه و شهادت دختر عزیز پیامبر اسلام(ص) یک شبکه ماهواره‌ای تلویزیونی پخش برنامه‌های خود در راستای تبلیغ مذهب «تسنن» را آغاز کرد.
به گزارش البرز شبکه به اصظلاح «نور» که روی امواج شبکه IPN برنامه پخش می‌کند در پیامهای زیرنویس دائماً از بینندگان خود برای مشارکت در برنامه هادعوت می‌کند.
تلویزیون آی.پی.ان شبکه‌ای با اهداف تجاری بود که صرفاً با پخش ترانه‌های خوانندگان لس آنجلسی و تبلیغات بازرگانی گذران امور می‌کرد و معلوم نیست مسئولان این شبکه در قبال دریافت چه مبلغی حاضر به واگذاری امتیاز آن شده‌اند؟
این شبکه در تلاش برای عادی سازی برخی تحریفهای تاریخی و جعل تاریخ از قول بینندگان خود که به اصطلاح از نقاط مختلف ایران برایش پیام ارسال کرده اند چنین مینویسد: پیامبراکرم(ص) فرمود: «ثروت هیچ احدی مانند ثروت ابوبکر صدیق! برایم نرساند»!!
 حال آنکه کم اطلاع ترین مردم درباره تاریخ اسلام آگاهند که این حضرت خدیجه کبری(س) بود که با بذل دارایی خود در راه اسلام حقیقی پیامبر اعظم(ص) را یاری نمود.
این شبکه همچنین از قول زیدبن عمربن خطاب نوشت: به خودم میبالم چون من فرزند دو خلیفه هستم چرا که مادرم ام کلثوم! دختر زهرا همسر علی مرتضی و پدرم عمربن خطاب است.!!
درباره این مطلب انحرافی نیز در میان حتی عالمان سنی هم اختلاف جدی وجود دارد و چنین ادعایی کاملاً مورد تردید است. [ضمن این که علماى بزرگ شیعه اصل مسأله را انکار کرده‌اند]
گزارش البرز حاکی است شبکه به اصطلاح «نور» در تلاشی آشکار برای تطهیر چهره متهمان و عاملان اصلی غائله «ثقیفه بنی‌ساعده» و غصب فدک دائم روایات و جملاتی از جنس آنچه دو موردش ذکر شد به خورد مخاطبان می‌دهد.
 این شبکه همچنین در دیگر بخشهای برنامه‌های خود توضیح برخی روایات منسوب به پیامبر عالی مقام اسلام از قول یکی از سخنرانان اهل سنت و پخش تلاوت قران کریم به روش ترتیل را در دستور کار دارد.
کارشناسان بارها به مسئولان فرهنگی برای مقابله مناسب با چنین شبیخون‌هایی که اعتقادات پاک متدینین را هدف گرفته هشدار داده‌اند. تقویت صحیح برنامه‌های رسانه ملی، تدوین و توزیع کتب مرتبط با آموزه‌های ناب شیعه و انسجام بخشی به فعالیتهای هیئت‌های مذهبی از جمله راهکارهای مبارزه با این انحرافات آشکار است
.


کلمات کلیدی: شیعه، سنی، خلفا، خلافت، سقیفه، وهابیت، فاطمه زهرا (س)، فدک، تحریف تاریخ

گوشه اى از جنایات معاویه

مرصـاد دیدگاه

قابل توجه کسانى که از روى جهالت و بى‌اطلاعى چنین جنایت‌کارى را تا حد پرستش مى‌ستایند!!

جنایات معاویه بر شیعه در اواخر حکومت امام على‌(علیه السلام)

از سال 39 هجرى، معاویه هجوم همگانى و گسترده‌اى را برعلیه شیعیان امیرالمؤمنین آغاز نمود و با فرستادن افرادى خشن و بى دین براى سرکوب شیعیان، حیطه حکومت حضرت را مورد تاخت‌وتاز قرار داد:
1. نعمان بن بشیر را با هزار نفر براى سرکوب مردم عین التمر فرستاد.
2. سفیان بن عوف را با شش هزار نفر براى سرکوب مردم هیت و از آنجا به انبار و مدائن فرستاد.
3. عبدالله بن مسعده بن حکمه فزارى که از دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود با هزاروهفتصد نفر به تیماء فرستاد.
4. ضحاک بن قیس را با سه هزار نفر به واقعه براى غارت هرکس که در طاعت امام على(علیه السلام) است فرستاد. و در مقابل، حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) حجر بن عدى ـ صحابى معروف ـ را با چهارهزار نفر براى مقابله با او فرستاد.
5. عبدالرحمن بن قباث بن اشیم را با جماعتى به بلاد جزیره فرستاد، که حضرت کمیل را براى مقابله با او فرستاد.
6. حرث بن نمر تنوخى را نیز به جزیره فرستاد تا با هرکس که در اطاعت امام علی(علیه السلام) است مقابله کند که در آن واقعه افراد زیادى کشته شدند.(1)
7. در سال 40، بُسر بن أرطاة را با لشکرى به سوى مکه و مدینه و یمن فرستاد او هنگامى که به مدینه رسید، عبیدالله بن عباس که عامل مدینه از طرف امام علی(علیه السلام) بود، از آنجا فرار کرده و در کوفه به حضرت ملحق شد ولى بُسر هر دو فرزند او را به شهادت رسانید.(2)
یکى دیگر از مناطقى که سر راه بُسر مورد غارت قرار گرفت منطقه اى بود که گروهى از قبیله همدان و شیعیان حضرت علی(علیه السلام) در آن جا سکونت داشتند. بُسر با حرکتى غافلگیرانه به آنها حمله کرد. بسیارى از مردان را کشت، و تعدادى از زنان و فرزندان آنان را به اسارت برد. و این اولین بار بود که زنان و کودکان مسلمین به اسارت برده مى‌شدند.(3)
مسعودى در مورد بُسر بن ارطاة مى‌گوید: او افرادى از خزاعه و همدان و گروهى را که معروف به الانباء از نژاد ایرانیان مقیم یمن بودند کشت. و هرکسى را که مشاهده مى‌کرد میل به على دارد یا هواى او را در سر دارد، مى‌کشت.(4)
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: شیعه، اسلام، خلفا، اهل بیت، معاویه، صحابه، سنى، امام على

معاویه را میکشم ولى انتقادى از او نمیکنم

مرصـاد دیدگاه

این روزها، رحلت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و شهادت امام حسن مجتبى و امام رضا (درود خداوند بر آن دو نور پاک) بود. بنا داشتم مطالبى پیرامون مظلومیت هر سه بزگوار بنویسم که از نزدیکانشان چه کشیدند ولى توفیق نبود و مجالى دست نداد.
حکایت زیر را در کتاب «وهابیت بر سر دو راهى» که مؤلفش یکى از علماى معروف است، خواندم و نقل آن بى‌مناسبت با موضوع نیست:

در یکى از سفرهاى عمره، شبى در مسجد الحرام در میان نماز مغرب و عشا که فرصتى براى بحث بود با جمعى از علماى حجاز بحثى درباره قداست عموم صحابه داشتیم، آنها طبق معمول معتقد بودند نباید کم‌ترین انتقادى از آنها کرد، و به اصطلاح نازکتر از گل هم نباید گفت.
به یکى از آنها گفتیم فرض کنید الآن میدان جنگ صفّین برپا شده، شما به کدامیک از این دو صف ملحق مى شوید، صف على(علیه السلام) یا صف معاویه؟
گفت: مسلّماً به صف على.
گفتم: اگر على(علیه السلام) به تو بگوید: این شمشیر را بگیر و معاویه را به قتل برسان، چه مى‌کنى؟
فکرى کرد و گفت: معاویه را مى‌کشم ولى کمترین انتقادى از او نمى‌کنم!!

آرى این است نتیجه اصرار بر عقاید غیر منطقى که دفاع از آن هم غیر منطقى خواهد بود و انسان را گرفتار سنگلاخ‌ها مى‌کند.
حق این است که بگوییم به شهادت قرآن مجید و تاریخ اسلام، صحابه و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) از یک نظر چند گروه بودند: گروهى از صحابه و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند که از آغاز پاک و صادق و صالح بودند و تا آخر نیز چنین زیستند.
گروهى دیگر در عصر آن حضرت در صف صالحان و پاکان بودند ولى بعداً به خاطر جاه طلبى و حبّ دنیا، مسیر خود را عوض کردند و عاقبت کار آنها خیر و سعادت نبود (مانند آتش افروزان جنگ‌هاى جمل و صفّین).
و گروه سوّم از آغاز در صف منافقان و دنیاپرستان بودند و براى مقاصد خاصّى خود را در صف مسلمین جاى داده بودند، مانند ابوسفیان‌ها
.


کلمات کلیدی: وهابی، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، خلفا، معاویه، صحابه

خطبه پیامبر(ص) در روز غدیر ـ1

مرصـاد دیدگاه

خطابه غدیر تنها خطابه ای است که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانسته اند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نموده‌اند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد. ( فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة) پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت.


بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و ثنای الهی
ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بی‌همتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستوده‌ای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شده‌ها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بی‌اندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روح‌القدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیده‌ای را می‌بیند، و هیچ دیده‌ای را توان دیدار او نیست.
بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمی‌کند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمی‌نماید. به اسرار نهان و به سویداء سینه‌ها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمی‌افکند.
بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آنکه به دیده‌ها مشهود گردد و لیکن او هر دیده‌ای را در می‌یابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.
به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود ( عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی می‌دهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.
فرمانش بی‌مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.
موجودات را بی‌آنکه نمونه‌ای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز می‌گردد.
و گواهی می‌دهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سر افکنده و تسلیم است.
اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.
نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و اراده‌اش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.
ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو می‌برد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ می‌دهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.
کاری بر او دشوار نیست و ناله فریاد خواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمی‌سازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.
و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.
فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابنده‌ام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیله‌اش، ایمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف می‌کنم که بنده اویم و گواهی می‌دهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.

فرمان الهی
نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: «اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستاده‌ام کوتاهی کنی، در حقیقت ، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده‌ای» و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده‌ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ ¤. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکرده‌ام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا – جبرئیل - سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابی‌طالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه‌ای دیگر از قرآن را نازل فرموده: «إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ» علی بن ابی‌طالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را می‌جوید.
از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می‌دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده‌جویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته‌اند، آگاهی داشتم؛ همان‌ها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است: «یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظیمً ¤ هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده‌ام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور که هر چه می‌شنود، بی‌اندیشه می‌پذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود: «وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ» من هم اکنون می‌توانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و می‌کنم.
ولی اینها همه خدای را از من راضی نمی‌سازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه «یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ...» یافته‌ام، به انجام برسانم.
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: غدیر، امامت، عید، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، علی، محمد، پیامبر اسلام، نبی اعظم، حضرت علی، اثبات امامت علی، خلفا، خلافت، عید غدیر

<      1   2      
?بازدید امروز: (40) ، بازدید دیروز: (65) ، کل بازدیدها: (1170651)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ