• وبلاگ : :: هامون و تفتان
  • يادداشت : سيستان زادگاه نخستين‌ها
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مامون 
    آقاي مدير وبلاگ از توضيح دادن به نكات برجسته .سگستان.خوارج وو... فرار كرده اي اگر متعصب نيستي توضيح درست بده نه توضيح هاي دروغ وتو درآردي كه محال است زابلي جماعت حرف راست بلد باشد چون حرف راستي ندارد كه بگويد مجبور است كمبود هاي فرهنگي تاريخي واجتماعي خودش را از ديگران عاريه بگيرد
    + عادل 
    براووو... بنده با نظر جناب مامون كاملا موافقم . تا انجا كه بنده متوجه شدم ايشان منكر آثار تاريخي زابل نيست بلكه ارتباط ساكنين فعلي با آثار تاريخي چند هزار ساله را كه هيچ توجيه تاريخي ندارد قبول ندارند كه استدلال هايشان معقول وبجاست شما نبايد از شنيدن حقايق آشكاري كه ايشان عنوان كرده اند عصباني شويد
    پاسخ


    جناب مأمون يا عادل و يا هر اسمى كه داريد ...
    1. تغيير اسم دردى را دوا نمى‌كند و اگر نكته‌اى هم داريد، با همان اسم اولى كه انتخاب كرده‌ايد، بنويسيد ... به جايى هم بر نمى‌خورد.
    2. به اشاره‌اى كه داشتم درست توجه نكرديد.
    3. با اين اظهار نظر جديد، خودتان حرف قبلى‌تان را نقض كرديد كه منكر مطابقت سرزمين باستانى با همين سيستان كنونى نيستيد.
    اگر دنبال توجيه تاريخى مى‌گرديد، به كتب تاريخ ـ از جمله كتاب تاريخ سيستان و نيز منابعى كه جهانگردان و تاريخ‌نويسان خارجى ـ مراجعه كنيد و نه به ذهنيات خودتان.
    كسى ادعا نكرده سيستان قديم فقط منحصر به همين سيستان فعلى ـ داخل كشور فعلى ايران ـ مى‌شود و شكى نيست كه بخشهايى از افغانستان ـ مثل نيمروز يا همان زرنج قديم وبخشهايى از بلوچستان فعلى ايران و پاكستان را هم شامل مى‌شود و ما هم نه بخيليم و نه انحصارطلب. شما هم مى‌توانيد خودتان و فاميلهاى آنور مرزتان را سيستانى بدانيد.
    4. بر خلاف نوشته توهين آميزتان، بنده حرف تندى به شما نزدم. حالا از كجا كشف كرديد كه من عصبانى هم شدم؟!! من هرچند از واقعيات تاريخى دفاع مى‌كنم اما ناسيوناليست و انحصارطلب نيستم كه اين مسائل عصبانى‌ام كند و يا بدگويى كسى برايم اهميتى داشته باشد.
    يا حق
    + مامون 
    شما زابليها عادت داريد افتخارات ديگران را به خود نسبت دهيد و در اين نوشته طبق عادت ديرينه خود سرزمين ديگران را به خود نسبت مي دهيد و اين صفاتي كه متذكر شده ايد مربوط به سيستان بزرگ است كه متشكل از چند استان در كشور افغانستان مي باشد قطعه زميني كه در شمال محدوده شهرستان زاهدان به اندازه كف دست مي باشد و شايد يكصدم از سيستان واقعي باشد هيچ افتخاري ندارد كه شما اينقدر با افتخار و اب و تاب از ان به عنوان سيستان ياد مي كنيد طبق نوشته مورخين سرزمين كوچك و محدود سگستان به علت بدي اب وهوا و غير مسكوني بودن در زمان ظهور اسلام خالي از سكنه بوده است و از زمان خلافت حضرت علي كرم الله وجهه پس از انكه حضرت با خوارج اعلام جهاد نمود و انان در سرزمينهاي اسلامي قلع وقمع شدند باقيمانده انها كه از شمشير حضرت علي نجات يافتتدبه سگستان اين سرزمين نفرين شده كه بعضي از مورخين انرا سرزمين حضرت لوط پيامبر ميدانند پناه اوردند و چون منطقه سگستان در محاصره كوير بود و عبور از كوير سوزان و بي اب علف براي تعقيب خوارج امكان پذير نبود انان در اين منطقه سكني گذيدند و مردم زابل به جز بلوچها كه از نژاد اصيل اريايي مي باشند بقيه افراد .كه به لهجه زابلي كه شباهتهاي كمي با فارسي دري افغانستان دارد و شيعه مذهب هستند از اولاد خوارج ضد دين و يا از مهاجرين افغاني مي باشند كه از زمان حكومت پهلوي ويا در جمهوري اسلامي با نشان دادن خود به عنوان شيعه شناسنامه دريافت نموده اند كه بعضي از مسولين فعلي استان از گروه دوم ميباشند به هر حال داستانش طولاني است و شما زابلي ها بهتر است با دروغ خودتان را متمدن و با فرهنگ نشان ندهيد چون مردم منطقه شجره نامه شما را دارند و شما تاريخ را تحريف نكنيد بهتر است
    پاسخ


    اميدوارم اعتقاداتتان به اندازه اين اطلاعاتتان ارزشمند و علمى! نباشد.
    لابد آثار تاريخى شهر سوخته و قلعه سكاها در كوه خواجه هم پس از انقلاب از آن طرف مرز منتقل و زير خاك مدفون شده است تا به رخ بلوچها كشيده شود!!
    از آنجايى كه هدفم فخر فروشى به ديگران و يا تحقير ديگران نيست، در آينده از خوبيهاى قوم بلوچ هم مطلب خواهم آورد و خوش ندارم به برخى نكات بارز منفى ـ كه در كتب قديمى تاريخ درباره بلوچها آمده ـ اشاره‌اى كنم.
    شما هم بهتر است بجاى اين‌همه بدگويى ـ آن هم با اين ادبيات سبك و طنزآميز ـ نقاط مثبت فرهنگى، تاريخى و... استان را (اعم از سيستان و بلوچستان) به ديگران بشناسانيد تا يك استاد دانشگاه در تهران تصورش از مثلاً ايرانشهر اين نباشد كه «شهرى است داراى يك خيابان كه سمت راستش مواد مخدر و سمت چپش اسلحه مى‌فروشند!»