سفارش تبلیغ
صبا ویژن

:: هامون و تفتان

گوشه اى از جنایات معاویه

مرصـاد دیدگاه

قابل توجه کسانى که از روى جهالت و بى‌اطلاعى چنین جنایت‌کارى را تا حد پرستش مى‌ستایند!!

جنایات معاویه بر شیعه در اواخر حکومت امام على‌(علیه السلام)

از سال 39 هجرى، معاویه هجوم همگانى و گسترده‌اى را برعلیه شیعیان امیرالمؤمنین آغاز نمود و با فرستادن افرادى خشن و بى دین براى سرکوب شیعیان، حیطه حکومت حضرت را مورد تاخت‌وتاز قرار داد:
1. نعمان بن بشیر را با هزار نفر براى سرکوب مردم عین التمر فرستاد.
2. سفیان بن عوف را با شش هزار نفر براى سرکوب مردم هیت و از آنجا به انبار و مدائن فرستاد.
3. عبدالله بن مسعده بن حکمه فزارى که از دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود با هزاروهفتصد نفر به تیماء فرستاد.
4. ضحاک بن قیس را با سه هزار نفر به واقعه براى غارت هرکس که در طاعت امام على(علیه السلام) است فرستاد. و در مقابل، حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) حجر بن عدى ـ صحابى معروف ـ را با چهارهزار نفر براى مقابله با او فرستاد.
5. عبدالرحمن بن قباث بن اشیم را با جماعتى به بلاد جزیره فرستاد، که حضرت کمیل را براى مقابله با او فرستاد.
6. حرث بن نمر تنوخى را نیز به جزیره فرستاد تا با هرکس که در اطاعت امام علی(علیه السلام) است مقابله کند که در آن واقعه افراد زیادى کشته شدند.(1)
7. در سال 40، بُسر بن أرطاة را با لشکرى به سوى مکه و مدینه و یمن فرستاد او هنگامى که به مدینه رسید، عبیدالله بن عباس که عامل مدینه از طرف امام علی(علیه السلام) بود، از آنجا فرار کرده و در کوفه به حضرت ملحق شد ولى بُسر هر دو فرزند او را به شهادت رسانید.(2)
یکى دیگر از مناطقى که سر راه بُسر مورد غارت قرار گرفت منطقه اى بود که گروهى از قبیله همدان و شیعیان حضرت علی(علیه السلام) در آن جا سکونت داشتند. بُسر با حرکتى غافلگیرانه به آنها حمله کرد. بسیارى از مردان را کشت، و تعدادى از زنان و فرزندان آنان را به اسارت برد. و این اولین بار بود که زنان و کودکان مسلمین به اسارت برده مى‌شدند.(3)
مسعودى در مورد بُسر بن ارطاة مى‌گوید: او افرادى از خزاعه و همدان و گروهى را که معروف به الانباء از نژاد ایرانیان مقیم یمن بودند کشت. و هرکسى را که مشاهده مى‌کرد میل به على دارد یا هواى او را در سر دارد، مى‌کشت.(4)

ابن‌ابى‌الحدید [از علماى بزگ اهل سنت] مى‌گوید: بُسر به طرف اهل حسبان که همگى از شیعیان على(علیه السلام)بودند، آمد و با آنان سخت درگیر شد و به طور فجیعى آنان را به قتل رسانید. و از آنجا به طرف صنعا آمد و در آنجا صد نفر از پیرمردان را که اصالتاً از فارس بودند کشت، تنها به جرم اینکه دو فرزند عبیدالله بن عباس در خانه یکى از زنان آنان مخفى شده است. و بُسر در حمله‌هایش حدود سى هزار نفر را به قتل رساند و عدّه‌اى را نیز در آتش سوزاند.(5)
او نیز مى‌نویسد: معاویه در نامه‌اى به تمام کارگزارانش نوشت: به هیچ یک از شیعیان على و اهل بیتش اجازه شهادت ندهید. و در مقابل، پیروان عثمان را پناه داده و آنان را اکرام کنید... و نیز در نامه‌اى دیگر به کارگزاران خود نوشت هرکسى که ثابت شد محبّ على و اهل بیت اوست اسمش را از دیوان محو کرده و عطا و روزى‌اش را قطع نمایید. و در ضمیمه این نامه نوشت: هرکس که متّهم به ولاى اهل بیت است او را دستگیر کرده و خانه او را خراب کنید.(6)

شیعه در عصر امام حسن(علیه السلام)
هنگامى که امام حسن(علیه السلام) مجبور به مصالحه با معاویه گردید یکى از خطراتى که امام(علیه السلام) احساس مى‌کرد امنیت شیعیان حضرت علی(علیه السلام) بود. ازاین رو در قرارداد خود با معاویه تصریح کرد که باید امنیت به اصحاب امام علی(علیه السلام) داده شود. معاویه نیز آن را پذیرفت. ولى در همان روز اوّل معاویه اعلام کرد که آن تعهدات را نمى‌پذیرد و زیر پا مى‌گذارد!
ابن‌ابى‌الحدید از ابى‌الحسن مدائنى روایت مى‌کند: معاویه در نامه خود به والیان چنین نوشت: من ذمّه خود را از هرکسى که روایتى در فضیلت ابى‌تراب [امام على] و اهل بیتش نقل نماید، برى کردم. بعد از این دستور، خطبا در هر منطقه بر منبر شروع به لعن على (علیه السلام) و تبرّى از او و اهل بیتش نمودند. شدیدترین مردم در بلا و مصیبت اهل کوفه بودند. زیرا آن هنگام در کوفه تعداد زیادى از شیعیان وجود داشتند. معاویه، زیاد را والى بصره و کوفه نمود. او شیعیان را خوب مى‌شناخت، بر اساس دستور معاویه هرجا که شیعیان را مى‌یافت به قتل مى‌رساند، و یا اینکه آنان را ترسانده دست و پاى آنان را قطع مى‌نمود و چشمان آنان را از حدقه درآورده به دار آویزان مى‌کرد. همچنین عده اى را نیز از عراق تبعید نمود. لذا هیچ شیعه معروفى در عراق باقى نماند(7)
ابن أعثم مى‌نویسد: زیاد، دائماً در پى شیعیان بود و هرکجا آنان را مى‌یافت به قتل مى‌رساند، به طورى که شمار زیادى را کشت. او دست و پاى مردم را قطع و چشمانشان را کور مى‌کرد. البته خود معاویه نیز جماعتى از شیعیان را به قتل رساند.(8) معاویه خود دستورِ به دار آویختن گروهى از شیعیان را صادر کرد.(9) زیاد شیعیان را در مسجد جمع مى‌کرد، تا از علی(علیه السلام) اظهار بیزارى جویند.(10) او در بصره نیز در جستجوى شیعیان بود و با یافتن آنها، آنان را به قتل مى‌رساند.(11) عده‌اى از صحابه و تابعین به دستور معاویه به شهادت رسیدند.
در سال 53 هجرى معاویه حجر بن عدى ـ صحابى معروف پیامبر(ص) ـ و یارانش را به قتل رساند و او اولین کسى بود که به همراه اصحابش به شیوه قتل صبر در اسلام کشته شد.(12)
عمرو بن حمق خزاعى، صحابى عظیم را که امام حسین(علیه السلام) او را سیّدالشهدا نامید، بعد از آنکه معاویه او را امان داد، به قتل رساند.(13)
مالک اشتر، یکى از اشراف و بزرگان عرب و یکى از فرماندهان جنگ‌هاى امام علی(علیه السلام) بود. معاویه او را در مسیر مصر به وسیله سمّ، به دست یکى از غلامانش به قتل رسانید.(14)
رشید هجرى، از شاگردان امام على(علیه السلام) و خواص وى بود، زیاد دستور داد که از على(علیه السلام) برائت جسته و او را لعنت کند، او امتناع ورزید. ازاین رو دو دست و دو پا و زبان او را بریده و به دار آویخت.(15)
جویریه بن مهر عبدی؛ را به جرم داشتن ولایت على(علیه السلام) دستگیر نموده و بعد از جداکردن دو دست و دو پاى او، بر شاخه درخت خرما به دار آویخت.

شیعه در عصر امام حسین (علیه السلام)
ابن‌ابى‌الحدید مى‌گوید: وضع تا وقتى که حسن بن علی، از دار دنیا رحلت نمود، اینچنین بود. در این هنگام مصیبت و فتنه بر شیعیان بیشتر شد، کار به جایى رسید که شیعیان در بین مردم از جان خویش ترس داشتند و یا از شهر خود فرار کرده و به طور پنهانى زندگى مى‌کردند(16)
امام محمد باقر(علیه السلام) مى‌فرماید: بیشتر مصیبت براى ما و شیعیان، بعد از رحلت امام حسن(علیه السلام) بود که در آن زمان در هر شهر، شیعیان ما را مى‌کشتند و دستها و پاهاى آنها را به این گمان که شیعه هستند از بدن جدا مى‌کردند. هرکسى که متّهم به دوستى و ارتباط با ما مى‌شد، او را زندانى نموده و یا اموالش را غارت مى‌کردند یا خانه‌اش را خراب مى‌نمودند... (17)

ــــــــــــ
پى‌نوشتها (از منابع معروف اهل سنت):
1. الاغانى، ج15، ص44. تاریخ ابن عساکر، ج10، ص152. الاستیعاب، ج1/65. تاریخ طبرى، ج5، ص134؛ الکامل ابن اثیر، ج2، ص425.
2. تاریخ طبرى، ج5، ص139. کامل ابن اثیر، ج2، ص425. تاریخ دمشق، ج10، ص152. البدایة والنهایة، ج7، ص356.
3. العقدالفرید، ج5، ص11.
4. مروج الذهب، ج3، ص22.
5. شرح ابن‌ابى‌الحدید، ج1، ص116ـ121.
6. همان، ج11، ص44ـ45.
7. همان، ج11، ص44
8. الفتوح، ج 4، ص 203.
9. المحبر، ص 479.
10و11. مختصر تاریخ دمشق، ج 9، ص 88.
12. مروج الذهب، ج3، ص3، سیر اعلام النبلاء، ج3، ص642.
13. سیر اعلام النبلاء، ج4، ص34.
14. شذرات الذهب، ج1، ص91.
15. شرح ابن‌ابى‌الحدید، ج2، ص294.
16و17. شرح ابن ابی الحدید، ج 11، ص 44.


به نقل از کتاب شیعه شناسى و پاسخ به شبهات، تألیف: على اصغر رضوانى


کلمات کلیدی: شیعه، اسلام، خلفا، اهل بیت، معاویه، صحابه، سنى، امام على

?بازدید امروز: (114) ، بازدید دیروز: (133) ، کل بازدیدها: (1172679)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ