ارزش و اعتبار هر کسى ریشه در هویت او دارد و مسلماً از عوامل مهم هویت بخشى افراد، باورهاى ایمانى و اعتقادى وى مىباشد. در این راستا، باورها و اعتقادات هر کس براى او محترم است و افراد مىتوانند اعتقادات دیگران را قبول نداشته باشند، اما هیچکس حق توهین و بىادبى و جسارت به اعتقادات دیگران را ندارد. با این حال حق نقد عقلى، عملى و تاریخى نیز براى همه افراد نسبت به همه موضوعات بشرى محفوظ است. همچنانکه حتى اصولى همچون توحید و نبوت و مسائل پیرامون آنها در طول تاریخ مورد بحث انبیاء، ائمه وبزرگان دین و مراکز علمى، دینى و قرآن کریم بوده است. از طرفى دیگر این هم پذیرفته نیست که فرد یا افرادى بدون دلیل و استنادات علمى، عقلى و تاریخى، منکر مسلمات تاریخى و باورهاى ایمانى و هویتى دیگران شوند.
بر این اساس، چالشهاى مذهبى موجود استان را مىبایست بدور از نگاهى سطحىنگر و احساسى، با توجه به تحولات ملى، منطقهاى و جهانى، آنهم با توجه به رویدادهاى چند دهه اخیر تحلیل نمود و نه چند روز گذشته. لذا به طور مختصر به مواردى به شرح ذیل اشاره مىشود؛
1. هیچ شکى نیست که بعضى مذاهب دستساز استعمار همچون وهابیت و بهائیت، و گروههاى تکفیرى تروریستى چون سپاه صحابه، طالبان، القاعده و... در تقابل با انقلاب اسلامى و مکتب اهل بیت(ع) در کشورهاى همسایه با حمایت قدرتهاى بیگانه، تشکیل، حمایت و تقویت شده است. و به همین دلیل گسترش و تقویت این افکار افراطى و منحرف در داخل کشور نیز از طرف هر فرد، مرکز و نهادى هم که باشد، جاى تأمل دارد و ضرورتاً باید براى مهار و کنترل آنها تدبیر شود. امروزه در تمام کشورهاى عربى و مسلمان، حوزههاى علمیه، اعم از اهل سنت و تشیع، تحت نظارت و کنترل دولتهاست و هیچ حوزه علمیه شیعى در هیچ کشور مسلمانى با اکثریت اهل سنت، بدون کنترل و نظارت دولتها وجود ندارد و یا حق ندارند، طلبه شیعى را از کشورى دیگر بدون هماهنگى دولتها پذیرش داشته باشند. اما در ایران چطور؟ چرا طى سالهاى گذشته و مخصوصاً در استان سیستان و بلوچستان، مراکز حوزههاى علمى و دینى، همچون دستگاه واتیکان و بىتوجه به حاکمیت ملى، منافع و امنیت ملى، خودسرانه به دنبال جذب طلبه از کشورهاى مختلف با نحلههاى فکرى افراطىگرى، طالبانى و وهابیگرى اقدام مىکردهاند که حتى اعتراض دولتهاى آن کشورها را هم علیه جمهورى اسلامى ایران، بدنبال داشته است و در این راستا، هزینه سنگینى براى انقلاب اسلامى داشته است و...
فقدان مسئولیتپذیرى و اقدامات غیرقانونى و خارج از چارچوب قوانین کشورى از طرف این نهادها و حوزههاى علمى اهل سنت در استان، ریشه خیلى از چالشهاى مذهبى است.
2. آقایان علماى اهل سنت براى توجیه شرارتها و اقدامات غیرمدنى بعضى از منسوبین به خود، مىگویند: شیعیان نباید اقدامات و شعارهاى تحریکآمیز علیه مقدّسات مذهبى اهل سنت داشته باشند. این ادعا از طرفى درست اما قابل تحلیل و از طرفى نادرست و قابل پیگیرى است.
از طرفى درست و قابل تحلیل: درست اما نه حق به جانب و یکطرفه، چرا که باید به گذشته برگشت و دید آیا رفتارها و گفتارهاى کسانى که طى سالهاى گذشته بدون سند و صِرف یک ادعا، شهادت حضرت زهرا(س) را افسانه خواندند و یا در خطبههاى نماز جمعه یک ماهه اخیر مسجد مکى، بدون اسناد متقن علمى، تاریخى و عقلى، باورهاى ایمانى دیگران را مورد حمله و توهین و هتاکى قرار دادهاند، تحریککننده نبود؟! که مسلماً تحریککننده بود و بطور ریشهاى، حوادث امروز را باید از زمانى دنبال کرد که خطیب مسجد مکى، بطور تحریکآمیز، شهادت و مظلومیت حضرت زهرا(س) را افسانه! خواند و خطباى بعدى «صددرصد دروغ محض!» خواندند.
آقایان محترم اهل سنت و مسئولین گرامى استان؛ زمانى که بدون رعایت مصالح ملى، مراسم مشکوک و پر مسأله ختم صحیح بخارى با حضور میهمانان وهابى و طالبانى و مشخصاً با صبغهى ضد شیعى و مخالف انقلاب اسلامى و یا با حضور احزاب و جریانهاى سیاسى افراطى کشورى در زاهدان برگزار مىشود، و معاندین انقلاب اسلامى و شیعه، علناً و با صداى رسا، پشت تریبون، شیعه مظلوم و رهرو راه ائمه اطهار(ع) را مشرک و مهدورالدم معرفى مىکنند و بدنبالش هم اشرار مسلح در استان شیعهکشى راه مىاندازند، چرا صداى کسى به دفاع از شیعه و مظلومیت شیعه و انقلاب اسلامى بر نمىخیزد و مانع از بیان اتهامات تحریکآمیز نمىشود و به فکر تبعات آن در استان نمىافتد؟!
و اما از طرفى دیگر: اگر آقایان اقدامات شرارتانگیز و اوباشگرایانه بعضىها در حمله به دیگران و وسایل نقلیهشان را به جهت حرکات تحریکآمیز شیعه در استان مىدانند، آیا نباید به همین دلیل حق بدهند که در مقابل حرکات تحریکآمیز خودشان ـ زمانى که مظلومیت و شهادت فاطمه زهرا را «افسانه و دروغ محض» خواندند ـ دیگران هم مىبایست به آنها حمله و کتککارى مىکردند؟
از نجابت شیعه و پیروان اهل بیت، نباید براى گستاخى سوء استفاده شود و آقایان اگر اعتراضى در مقابل حرکات واکنشى بچههاى شیعه دارند، بر فرض اینکه ادعایشان درست باشد، ابتدا خود را ملامت و اصلاح نمایند و از اظهارنظرهاى غیرمنطقى و مخالف تحلیلهاى عقلانى و علمى و استنادات تاریخى پرهیز نمایند و سپس راهکار قانونى و اعتراض مدنى را در مراجعه به نهادهاى قانونى دنبال نمایند والا حق نظام و مردم براى برقرارى نظم و امنیت در برخورد با شرارت و افراطىگرى محفوظ است.
3. و سخنى هم با مسئولین محترم: آقایان چرا با گسترش قارچگونه مراکز تبلیغى و شبه علمى با رویکرد وهابیگرى و افراطىگرى و پذیرش غیرقانونى طلاب از کشورهاى مختلف، ایجاد کانون فتنه مذهبى و برگزارى اجلاسیههاى مشکوک و بر ضدّ مصالح ملى و امنیت ملى، برخورد نمىکنید و یا با کسانى که سخنان تحریکآمیز غیرعلمى و احساسى و غیرعقلانى از پشت تریبونهاى مقدّس مىگویند، برخورد نمىکنید؟ چرا باید افرادى که کانون فتنه هستند، به راحتى همیشه در تردّد به کشورهایى باشند که آنها هم با حوزههاى دینى خود کانون فتنهى مذهبى علیه انقلاب اسلامى مىباشند ؟! آیا دادگاه ویژه روحانیت فقط براى روحانیت شیعه است. آقا به عدالت رفتار کنید و همانطور که برخورد با امثال منتظرىها و... برخورد با روحانیت و مردم شیعه تلقى نمىشود، برخورد دادگاه ویژه روحانیت با بعضى از علماى افراطى و تحریککننده اهل سنت، برخورد با تمام علما و مردم شریف اهل سنت نیست. مگر بعضىها در استان از حق کاپیتولاسیون برخوردارند که هر مطلبى را خواستند، بگویند و برخلاف مصالح نظام به هر کشورى خواستند بروند، و هر جنایتکار و عالم افراطى معاند انقلاب اسلامى را که خواستند به ایران دعوت بکنند و یا با اتهام همیشگى بىعدالتى به نظام و مسئولین، بهانه براى اقدامات تروریستى اشرار فراهم کنند و دهها اقدام و رفتار تحریکآمیز داشته باشند و کسى به آنها کارى نداشته باشد؟!
مسئولین محترم، ما از اهمالکارى و تسامح و تساهل شما در مقابل افراطىگرى و اقدامات خلاف مصالح ملى و امنیت ملى بعضى مراکز دینى و افراد، به خدا شکایت مىبریم و خدا از شما نگذرد با این همه بىمسئولیتى و ضعف و سستى به خرج دادن. به راستى با این اقدامات ضعیف چه مشروعیتى براى اشغال پستهاى مسئولیتى خودتان دارید؟!
فراموش نکنید که توسعه اقتصادى، منهاى توسعه متوازن و هماهنگ با توسعه فرهنگى و... مطلوبیت ندارد.
4. چه کسى است که نداند اقدامات محافل افراطى مسجد مکى در انتخابات، مهمترین عامل تحریکآمیز مذهبى و قومى است. چرا که به بهانه واهى وحدت (البته به قرائت خودشان) با اضافه کردن یک شیعه ضعیف و فاقد مقبولیت اجتماعى در بین شیعیان، قیممآبانه مىخواهند براى شیعه تصمیم بگیرند و بعد هم محافل نزدیک به مسجد مکى، تهدید به ترور نماینده منتخب شیعیان مىکنند و حتى اگر کسى ـ حتى یک عالم سنى ـ بر تصمیمات و فتاواى افراطى بعضىها، نقدى داشته باشد، باید تکفیر و مرتدّ، اعلام شود و از شهادت او سایتهاى وابسته به مسجد مکى استقبال کنند.
آیا اینها تحریک کننده نیست ؟!
مقاله وارده به قلم دوست عزیزمان، آقاى ح،ا،خ مىباشد.
منبع: وبلاگ تفتان خبر (با اندکى ویرایش عبارتى)
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.