در پى حادثهى مدرسه علمیه غیر مجاز ابوحنیفه اهل سنت روستاى عظیم آباد لوتک زابل، گمانهزنىهاى زیادى در مورد نوع اقدام وچرایى تخریب نزد اهل سنت و بعضاً تشیع بوجود آمد که با توجه به سکوت خبرى رسانهى ملى و حتى جراید استان، فضاى وهم آلودى از طرف معاندین و مخالفین نظام در داخل و خارج کشور علیه شیعه و حکومت و نظام ایجاد شد که اگر بگوییم «جرمى بزرگ» به گزاف سخن نگفتهایم. در این مقال کوتاه به زوایاى اتفاقات بعد از این حادثه پرداخته شده است. البته به اینکه چرا این مدرسه احداث و یا راهاندازى شد نمىپردازیم که حتماً اطلاع دارید سال گذشته سر دعوا و اختلاف داخلى بین مولوى عبدالحمید (که ادعاى تصاحب مدرسه لوتک (اسلام آباد) را داشت) و مولوى حسنزهى (متولى مدرسه محمدیه)، مدرسه تعطیل و طلاب آن اخراج شدند و آنها هم بلافاصله بصورت غیر قانونى بساطشان را در روستاى عظیم آباد (که فاصله چندانى با لوتک ندارد) پهن کرده و به تعداد طلابشان هم افزودند!
در یک کلام ساخت این مدرسه جدید و گسیل حدود 500 نفر آدم قد و نیم قد به عنوان طلبه از سر تا سر کشور به آنجا چه هدفى جز ایجاد پایگاهى براى وهابیت مىتوانست داشته باشد؟ اگر نیات متولیان را خیر بدانیم چرا از تعداد 500 نفر طلبه فقط 25 نفر آن باید بومى سیستان باشند و مابقى از سایر بلاد آمده باشند؟ اگر نیت متولیان علم آموزى و فراگیرى دانش باشد چرا این همه آدم به سایر شهرهاى استان و مدرسهى دارالعلوم زاهدان آورده نشوند و حتماً باید از آنسوى کشور و حتى خارج از کشور به دشت برهوت سیستان با همهى مشکلات معیشتى و اقلیمى آورده شوند تا مثلا درس بخوانند!!! آنهم در روستایى دور افتاده با کمترین امکانات رفاهى؟؟ چرا باید در فاصلهى 200 مترى از مدرسهى علمیه، مدرسهاى دیگر ساخته شود که طلاب آن غیر بومى باشند؟
چه نیاتى در ضمیر اهالى مسجد مکى نهفته است که پا را از گلیمشان فراتر نهاده و مناطق سنىنشین استان را گذاشتهاند و در گوشهاى از سیستان (که اکثریت سیستان را شیعیان تشکیل مىدهند) مدرسهاى دینى ساختند، آنهم بدون هماهنگى با متولیان قانون؟ در زابل چه منافعى براى این تندروها وجود دارد؟
سال گذشته مولوى احمد نارویى گفت که باید در همهى روستاهاى زابل یک مدرسهى دینى همانند مدارس دولتى ساخته شود!! چرا؟ و با چه هدفی؟ و چرا زابل؟ فقط افراد هالو نباید بفهمند که اینان دنبال چه هستند!!!
به هر حال حوالى ساعت 5 صبح در پى تصمیم شوراى تأمین شهرستان زابل گفته مىشود پرسنل نیروى انتظامى با دو دستگاه لودر اقدام به تخریب حوزهى علمیه عظیم آباد نمودند. که این کار با حضور اعضاى شوراى تأمین شهرستان انجام شد. در ابتداى امر همه شاهد بودند که با اخراج محترمانهى طلاب از حجرهها و انتقال کلیه کتب درسى و مذهبى از جمله قرآنها و وسائل شخصى و اموال حوزه توسط خود طلاب به حیاط مدرسه، کار تخریب شروع که البته با مقاومت تعدادى از طلاب و اساتید روبرو شد که به همین دلیل و به منظور رفع موانع، شاهدان عینى گفتند که تعداد 78 نفر از معترضین بازداشت و به شهر زابل انتقال یافتند که خوشبختانه بعد از 24 ساعت آزاد و تحویل تعدادى از مولوىهاى سرشناس روستاى لوتک گردیدند. به گفتهى مولوى عبدالحمید اسماعیلزهى امام جمعهى مسجد مکى زاهدان، تعداد طلاب در حال تحصیل آن حوزه حدود 500 نفر هستند، اما على الظاهر در زمان تخریب حدود 200 نفر بیشتر شناسایى نشدند که اکثر آنها هم از ملیتهاى افغانستان، تاجیکستان و پاکستان و برخى هم از ساکنان شهرهاى کرمان، جیرفت، کهنوج، سنندج و ایرانشهر بوده و فقط تعداد 25 نفر سیستانى بودهاند. در این میان 40 نفر هم طلبهى زن بودند.
واما اشاره اى چند به زوایاى این حادثه:
* بلافاصله بعد از تخریب، برخى از مولوىهاى زابل و زاهدان شایعه کردند که تخریب مدرسه با رایزنى مولوى حسنزهى (مدیر مدرسه علمیه اسلام آباد لوتک) انجام گرفته و دلیل آن اختلافات قبلى بین آنها بوده است.
* در حاشیه تخریب مدرسه هم یک نفر بلوچ در حالى که سوار بر زانتیا بود از دور اقدام به فیلمبردارى مىکرد که شاهد مونتاژ و بهره بردارى سیاسى از آن در سایت رسمى مسجد مکى و سایر سایتها و وبلاگهاى رسمى و غیر رسمىشان بودیم.
* تعدادى از مولویهایى که قبلاً در حوزهى دارالعلوم زاهدان درس خواندهاند و هم اکنون ساکن افغانستان هستند، تهدید به تلافى و تخریب مساجد شیعیان کردهاند. آیا این نتیجهى تعلیم و آموزش حوزههاى علمیهى اهل سنت نیست؟ آیا این واکنشها، لزوم نظارت بر حوزهها را تقویت نمىکند؟ و آیا نباید با حوزههاى غیر مجاز برخورد شود؟ و آیا این موضع گیرى آموزههاى وهابیت نیست؟
* متأسفانه بعد از تخریب ساختمانها نخالهها جمع آورى نشد و این سهلانگارى باعث گردید که برخى از مولویهاى جیرهخوار و از خدا بىخبرِ وهابى صفت و نوچههایشان، با جسارت تمام که انگار بویى از مسلمانى نبردهاند با نیات سوء اقدام به درست کردن صحنههاى صورى جهت توهین و پارهکردن قرآنها کرده تا از آنها فیلم و عکس بگیرند که بتوانند با این مستند ظالمانه و توهینآمیز، علیه شیعه و نظام شبهافکنى کرده و عملیات روانى راه بیاندازند، که انداختند. البته آنها خیلى هم ناشیانه صحنهسازى کردند. چرا که اگر قرار باشد ساختمانى با لودر تخریب شود هر آنچه که در مسیر بیل لودر باشد خرد و خمیر مىشود. سؤال اینجاست که قرآنها در عکسهاى مونتاژى چرا سالم هستند؟ وسائل دیگر مثل کولر و... چرا سالم هستند؟ مىگویند قران را در چاه انداختهاند.!!! چرا قرآنى که مثلاً از چاه بیرون آمده تمام اوراق آن سالم و فقط روى جلد آن کمى گلى شده؟
ظلم به قرآن در حادثهى تخریب را اهل سنتى انجام دادند که مزد بگیر وهابیتند و براى آنها هدف (که دشمنى با تشیع و نظام اسلامى است)، وسیله را توجیه مىکند. این کار از هر مسلمانى بعید هست، الا کسى که بویى از اسلام نبرده باشد و لقمههاى وهابیت در خون و رگش جارى باشد. پر واضح هست که هیچ کسى از متولیان قانونى تخریب براى خود بدنامى بجا نمىگذارد تا بهانه به دست دشمنان نظام و شیعه بدهند. این جسارت به قرآن کار کسانى هست که در همین حوزههاى وابسته به مسجد مکى و دارالعلوم زاهدان درس مىخوانند! آیا باز هم مىگویید نظارت لازم نیست و ما آموزههاى ضد شیعى نداریم؟!
* مزدوران وهابیت و تربیت شدهى مسجد مکى زاهدان با ارسال عکسهاى گرفته شده از قرآنهاى پاره و گلآلود ـ که خودشان آن را صحنهسازى و مونتاژ کرده بودند ـ به خطباء و مولویهاى سر تا سر استان، احساسات آنها را نیز تحریک و متأسفانه در بین مردم بىخبر از ماجرا هم خواسته یا نخواسته تأثیرات منفى بجا گذاشتند.
* یادآورى این نکته هم لازم است که هنگام ترور روحانى شیعه (شهید توکلى) در مسجد روستاى افتخارآباد خاش ـ که ماه مبارک رمضان امسال سالگرد شهادت آن شهید مظلوم است ـ تروریستها به قرآن و منبر و مسجد رحم نکرده و با تیراندازى به قرآن آن را پاره پاره و آغشته به خون کردند. این اتفاق دلخراش آه از نهاد هیچ مسلمان مثلاً متعصب اهل سنتى در نیاورد و هیچ یک از خطباى امروز که فریاد وا قرآنا را سردادند به یاد نیاوردند که در شب قدر و ماه مبارک رمضان کتاب خدا آماج تیرهاى زهرآگین چند نفر تروریست سنى بلوچ قرار گرفت. چرا؟ چرا سکوت و چرا سکوت و چرا کسى از این جماعت افراطى براى هتک حرمت قرآن حتى قطره اشکى هم نریخت؟ جواب ساده است، مسجد مکى سکوت کرد چون طرف حساب قرآن یک سنى بلوچ بود. چون فریاد امروز و حتى گریههاى دروغین مؤذن مسجد مکى، همه سیاسى و صورى هست و براى قرآن نیست. اگر بود باید آن زمان هم فریاد وا قرآنا گوش فلک را کر مىکرد.
به گوشهاى از فرمایشات هماهنگ خطباى سنى برخى از شهرهاى استان و موضعگیرى تند آنها توجه کنید:
مولوى عبدالحمید:
این روزها متأسفانه به سرعت مارکهاى گوناگون به انسان مىخورد در شرایطى که ما در آن به سر مىبریم با سرعت هر چه تمامتر به انسانها تهمت وارد مىشود.
متأسفانه اهل سنت در این منطقه به تمام حقوق خود دست نیافتهاند نه پستى و نه معاونتى به آنها رسیده است در امور ادارى و مدیریتى حقشان ضایع شده است البته ما در این باره حرفى نداریم اما در مورد تضییع حقوق دینى نمىتوانیم ساکت بنشینیم
به هر حال ما انتظار داشتیم که مقام معظم رهبرى که در استان ما دفتر دایر نمودهاند از ما پشتیبانى نمایند، که چنین نشده است.
مناسب بود که من امروز هفته ى دولت را به شما مردم عزیز تبریک عرض نمایم اما اینک که این اتفاق رخ داده است مجبورم به همهى شما تسلیت بگویم.
مولوى ناروئى یکى از مولوىهاى زابل:
ما سراسر سیستان را مدرسه خواهیم کرد و آن مرتدینى که کمک کردهاند (منظور کمک به تخریب مدرسه غیر مجاز) خدا آنها را نیست و نابود کند.
مولوى یارمحمد اسماعیل زهى یکى ازمولویهاى روستاى عظیم آباد شهرستان زابل:
مدرسه جاى علم و دانش مى باشد که تخریب آن فایده ندارد.
مولوى طیب مولازهى امام جمعه مسجد نور شهرستان ایرانشهر:
این ظلم بزرگى بر اهل سنت است که حوزه و عبادتگاه ما را خراب مىکنند از این اقدام نه رهبر و نه رئیس جمهور رضایت قلبى ندارند و این کار افرادى است که به اسم اسلام مبادرت به چنین کارهایى مىکنند. و سپس مدعى مى شود که ما اهل سنت خواهان وحدت شیعه و سنى در این استان هستیم.
مولوى وحیدى فر امام جمعه شهرستان نیکشهر:
وقتى صحبت از دین و مذهب و قرآن و مدرسه پیش مى آید، دیگر هیچ حرفى براى گفتن نیست.
مولوى سربازى امام جمعه شهرستان چابهار:
و از خدا مىخواهیم آنهایى که بر ضد عقاید و مقدسات اهل سنت اقدام مىکنند سرنگون شوند. در قانون اساسى همه عقاید در برگزارى مراسمات دینى خودشان آزاد هستند، در تهران همه مسلکها مسجد و عبادتگاه دارند ولى برادران اهل تسنن مسجد ندارند. مىگویند در عربستان اهل شیعه مسجد ندارند ما هیچ ربطى به کشور سعودى نداریم ما ملت و شهروند جمهورى اسلامى ایران هستیم.
* گفته مىشود تخریب مدرسه غیر قانونى دستور شوراى امنیت کشور بوده که سال گذشته شنیدیم صادر شده است اما متأسفانه حدود یکسال آقایان مسئول تعلل کردند. چرا؟ آیا اجراى قانون جاى تردید دارد؟
* مولویهاى افراطى اهل سنت مدعىاند که اولاً: آنجا ساخت و سازى انجام نشده تا مجوز بگیرند. ثانیاً :افراد و طلبهها در خانههاى مردم روستا درس مىخواندند ثالثاً: در آنجا نظام وحشیانه مسجد را خراب کرده است. و سایت رسمى مسجد مکى در همه خبرهاى تحریکآمیزش از عکس مسجد روستا (با گنبد سبز) استفاده کرده که هیچ ربطى به مسأله تخریب دیوارهاى مدرسه نداشته است و هیچ مسجدى در این ماجرا تخریب نشده است.
مدرسه هم به دلیل عدم مجوز تخریب شده نه صرف ساختوساز. اگر هم آقایان مدعىاند ساختوسازى نبوده، پس تخریب هم معنایى ندارد!
وحشیانه و شبانه هم نبوده که در کمال آرامش در روز روشن و با اعلام قبلى تخریب صورت گرفته است.
* قبل از تخریب کلیه کتب درسى و قرآنها و لوازم شخصى و اموال مدرسه توسط خود طلاب به حیاط مدرسه انتقال یافته است و شاهدان عینى و موثق گفتند که مأموران هیچ گونه دخالتى در این امر نداشتهاند. جسارت به قرآن کریم صحنهسازى از طرف تعدادى فرصت طلب و فتنهجو بوده است. همهى عملیات تخریب هم از اول تا آخر فیلم بردارى شده است و جا دارد مسئولان امر جهت پایان دادن به این فتنهانگیزى مولوىها فیلمها را پخش کنند و دشمنان قرآن را رسوا سازند.
* گفته مى شود مولوى شهبخش مدیر مدرسهى ابوحنیفهى عظیم آباد، صبح زود صحنه را به منطقهاى نامعلوم ترک تا از دسترس نیروهاى امنیتى دور باشد. مىگویند وى در دادگاه ویژهى روحانیت پروندهى قطورى داشته و از طرف مولوى عدالحمید به مدیریت حوزه علمیه عظیمآباد گماشته شده است و با مولوى حسنزهى مدیر مدرسهى علمیهى اسلام آباد لوتک نیز اختلافات شدیدى دارد. مولوى شه بخش وهابى دو آتشه است.
* به دلیل عدم اطلاع رسانى شفاف و به موقع، متأسفانه این جریان براى خیلى از شیعیان در هالهاى از ابهام قرار دارد. که امیدواریم مسئولین هرچه زودتر شفاف سازى و اطلاع رسانى بکنند.
* بعد از اعدام دو مولوى که با گروهک عبدالمالک ریگى همکارى داشتند امام جمعهى فهرج با انگیزه اخاذى و آزادسازى تعدادى از اشرار ربوده شد. این عمل توسط ایادى وهابیت فرصتى براى تبلیغ علیه شیعه شد و آن را به تلافى اعدام دو مولوى محارب تبلیغ کردند.
در پى تخریب مدرسهى غیر قانونى عظیم آباد هم عدهاى به دنبال ایجاد دوبارهى این موج هستند که در این خصوص احتمالاً تعرضاتى به مساجد شیعیان استان صورت خواهد گرفت.
* عبدالمالک جانى (ریگى) هم از فرصت استفاده کرده و کاسهى داغتر از آش شده و براى عرض اندام دوباره و مطرح کردن خودش بیانیه داد که انتقام شهادت!!! مدرسه و مسجد اهل سنت را در استان و یا هر جاى دیگر خواهد گرفت. مردم و علما را هم تحریک و دعوت به جهاد و مبارزه مسلحانه علیه نظام و غیر بومیان استان نموده است. پس مشخص است که دست اهالى مسجد مکى با عبدالمالک در یک کاسه است. اگر فردا عبدالمالکهاى دیگرى قد علم کنند ریشهى تعالیم آن را باید در مسجد مکى و در اذان مؤذن آن مسجد جست.
بىجهت نیست که مولوى عبدالحمید به سیم آخر زده و به شدت با نظارت قانونى بر مدارس مخالف است.
* ببینید خطباى جمعه اهل سنت که تحریک شدند، با استناد یک خبر کذب و دروغ بطور هماهنگ با عبدالمالک ریگى به چه نکاتى اشاره داشتند:
تشویش اذهان عمومی، تهمت و افترا به مسئولین استانى و نماینده رهبرى در امور اهل سنت، توهین به رئیس جمهور و مقام معظم رهبرى، مظلوم نمایى اهل سنت، دروغ پراکنى (تخریب مسجد و حملهى شبانه) ، ایجاد نفرت و تنفراز نیروى انتظامى و مسئولین بومى استان، تحریک احساسات مردم با گریه و آه و ناله، ادعاى زورگو بودن حکومت، بیان سهم خواهى و مطالبات سیاسى، قرار گرفتن حکومت مقابل قرآن و... آیا بیان اینها جرم نیست؟ دادگاه ویژهى روحانیت خواب است؟
* براى تحریک احساسات مردم خطباء اکثراً هنگام سخنرانى گریه کردند حتى مؤذنها نیز هنگام اذان گریه مىکردند که این حرکت احساسى جوّ روانى منفى در بین نماز گزاران ایجاد کرده بود.
* یک سرى از افراد در شهرستان زابل و ازجمله روستاهاى اطراف نیز تحریک شدهاند تا به عملیات روانى بیشتر دامن بزنند. این افراد ارتباط تنگاتنگى با مسجد مکى زاهدان دارند. فضاى پرتنش در زابل به نفع اهالى مسجد مکى مى باشد. و عبدالحمید دستور داده تا مولوىهایى که علیه نظام موضع گیرى نکردند در مساجد زابل نماز اقانه نکنند. دفتر نمایندگى رهبرى در امور اهل سنت هم کما فىالسابق خواب است؟
خدا آخر و عاقبت شیعه را در این استان به خیر کند. چه روزگارى بود که اهل سنت سیستان با شیعیان در کمال آرامش باهم زندگى مىکردند اما امروز با حضور چکمه پوشان وهابیت در زابل و لوتک این مکان در سراسر دنیا به عنوان محل نزاع معرفى شده است.
این چه بساطى است که وهابیت پهن کرده که هرجا که پا مىگذارد آنجا را به آشوب و بلوا مىکشاند. اینها نان چه کسانى را مىخورند و سنگ چه کسى را به سینه میزنند؟ در بین شیعه و اهل سنت، و اهل سنت و نظام هر جایى در این مملکت که بحث و مجادله و دعوایى باشد، آنجا رد پایى از حوزهى دارالعلوم زاهدان و مسجد مکى پیداست. چرا؟
منبع: تفتان خبر (با اندکى تغییر و تصرف)
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.