الف) وصیتنامه مالی 1. حیطان سبعه امام باقر(ع) فرمود: مادرم فاطمه(س) این وصیت را انجام داد و پدرم علی بن ابیطالب(ع) آن را نوشت و برای همیشه باقی ماند.[1] 2. أمُّ العیال ب) وصیت نامه الهی ـ سیاسی
فاطمه(س) در روزهای پس از رحلت رسول خدا(ص)، در مورد اموال موقوفه و شخصی خویش وصایایی داشت و بسیاری از اموالی را که از رسول خدا(ص) به وی رسیده بود، وقف کرد. نقل شده است: بعد از رحلت رسول خدا(ص)، عباس بن عبدالمطلب نزد دختر پیامبر رفت و از وی خواست تا مقداری از اموال رسول خدا را برای پذیرایی از مهمانها و مصارف دیگرش به وی بدهد، لکن معلوم شد دختر پیامبر همه آنها را در راه خدا وقف کرده و چیزی باقی نمانده است.
در اینجا دو نمونه از وصایای مالی آن حضرت را ذکر میکنیم:
حیطان سبعه، باغهای هفت گانهای بود که اطراف آن دیوار کشیده شده بود. بنا به روایتی، حضرت فاطمه(س) وصیت کرده بود تا این باغها وقف امور خیریه شود. ابوبصیر میگوید: خدمت امام باقر(ع) رسیدم. او فرمود:آیا وصیتنامه مادرم فاطمه(س) را دیدهای؟ عرض کردم: نه. سپس درخواست کردم آن را بر من بخواند. امام باقر(ع) زنبیل کوچکی را آوردند و نوشتهای را در مقابلشان نهادند که درباره حیطان سبعه بود. در آن وصیتنامه آمده بود.
«بسم الله الرحمن الرحیم. هذا ما اوصت به فاطمه بنت محمد رسول الله(ص) اوصت بحوائطها السبعه: العواف و الدلال و البرقه و المثیب و الحُسنی و الصافیه و مالام ابراهیم الی علیٌ بن ابیطالب(ع) فإن مضی علیّ فإلی الحسن فإن مضی الحسن فإلی الحسین فإن مضی الحسین فالی الاکبر من ولدی. شهد الله علی ذلک و المقداد بن الاسود و الزبیربن عوام و کتب علی بن ابیطالب(ع)؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. این، چیزی است که فاطمه دختر محمد رسول الله(ص) بدان وصیت کرده است. فاطمه(س) وصیت میکند به باغهای دیوار کشیدة هفتگانه که عبارتاند از: العواف، الدلال، البرقه، المثیب، الحسنی، الصافیه، و مشربه ام ابراهیم... که درآمد اینها باید در راه خدا برای نصرت اسلام مصرف شود. من وصی خود را علی بن ابیطالب(ع) قرار میدهم. چنانچه او درگذشت، وصی من فرزندم حسن است و اگر او درگذشت، فرزند دیگرم حسین وصی من است و چنانچه حادثهای برای او پیش آمد، بزرگترین فرزند پسر باقیماندهام آن را به عهده میگیرد. خداوند را بر این وصیت شاهد میگیرم و همچنین مقداد بن اسود و زبیر بن عوام بر آن گواهی خواهند داد».
ام العیال از دیگر موقوفات فاطمه زهرا(س) است که بیست هزار نخل داشت و نیز میوههایی چون لیمو و پرتقال و ... در آن کشت میشد. فاطمه اطهر(س) آن را نیز وقف فقرا و سادات کرد که در کتابهای عامه و خاصه چنین آمده است: «أمُّ العیال صدقة فاطمه بنت رسول الله(ص)؛ ام العیال صدقه فاطمه دختر رسول خداست».
حضرت فاطمه(س) برای آن هم وصیتنامه خاصی نوشت؛ زیرا این منطقه از اهمیت والایی برخوردار بود. امّ العیال امروز هم دارای چشمههای پر آب و سرشار است و از مناطق سرسبز و ییلاقی به شمار میرود.[2]
آن حضرت وصایای شفاهی و غیر مکتوب نیز داشت و به حضرت امیرمؤمنان(ع) سفارشهایی کرد. این وصیت در آخرین ساعات واپسین عمر مطرح شد و فرازهای مختلفی دارد.
کلمات کلیدی:
در کلمات قصار نهجالبلاغه (در نسخه بنیاد و فیض و عبده 262 و در نسخه صبحى صالح 270) چنین آمده است:
وروی أنه ذکر عند عمر بن الخطاب فی أیامه حَلْی الکعبةِ وکثرتُهُ، فقال قوم: لو أخذته فجهزتَ به جیوش المسلمین کان أَعظم للاَجر، وما تصنع الکعبةُ بالْحَلْی؟ فهمّ عمر بذلک، وسأل عنه أمیرالمؤمنین علیه السلام . فقال: إِنَّ القُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه وآله وَالاََْمْوَالُ أَرْبَعَةٌ: أَمْوَالُ الْمُسْلِمِینَ فَقَسَّمَهَا بَیْنَ الْوَرَثَةِ فِی الْفَرَائِضِ، وَالْفَیْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّیهِ، وَالْخُمُسُ فَوَضَعَهُ اللهُ حَیْثُ وَضَعَهُ، وَالصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللهُ حَیْثُ جَعَلَهَا. وَکَانَ حَلْیُ الْکَعْبَةِ فِیهَا یَوْمَئِذٍ، فَتَرَکَهُ اللهُ عَلَى حَالِهِ، وَلَمْ یَتْرُکْهُ نِسْیَاناً، وَلَمْ یَخْفَ عَلَیْهِپص مَکَاناً، فَأَقِرَّهُ حَیْثُ أَقَرَّهُ اللهُ وَرَسُولُهُ. فقال له عمر: لولاک لافتضحنا. وترک الحَلْی بحاله.
ترجمه:
مىگویند: در ایام خلافت عمر بن خطاب، در نزد او از زیورهاى کعبه و کثرت آن سخن به میان آمد. گروهى گفتند: اگر آن را مىگرفتى و لشکرهاى مسلمین را مجهز میساختى اجرش بزرگتر بود، «کعبه» زیور و زینت براى چه میخواهد؟
«عمر» نیز تصمیم گرفت که چنین کند و در اینباره از امیر مؤمنان سؤال نمود. آن حضرت در پاسخ فرمود: «این قرآن بر پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شد در حالى که چهار نوع مال وجود داشت: «اموال مسلمانان» که آنها را طبق دستور قرآن بین ورثه تقسیم فرمود، «فىء» که آن را بر مستحقان آن بخش نمود، «خمس» که آن را در مورد خود قرار داد و «صدقات» که آنها را نیز در مواردش صرف کرد. و در آن هنگام زیورهاى «کعبه» بر آن بود و خداوند آن را بر همان حال گذاشت. نه اینکه از روى فراموشى آن را گذاشته باشد و وجودش بر او مخفى باشد. بنابر این تو هم آن را بر همان حال که خدا و پیامبرش آن را قرار دادهاند باقى گذار.
عمر گفت: «لولاک لافتضحنا؛ اگر تو نبودى رسوا میشدیم»
و زیورهاىکعبه را بحال خود واگذاشت.
منبع: سایت نهج البلاغه
علاوه بر نهجالبلاغه این روایت در کتب وسائل الشیعه: ج13 ص255 و المناقب: ج2 ص368 هم آمده است و ابن ابىالحدید (سنى مذهب) هم در شرح نهج البلاغه (ج19 ص158) این حدیث را آورده است. و عبارت «لولاک لافتضحنا» را بخاری و ابیداوود و ابنماجة هم آوردهاند.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.