چندی قبل یک از دوستان کامنتی برایمان فرستاد که خبر از افغانی بودن مولوی احمد نارویی مدیر اداری مالی مدرسهی دارالعلوم زاهدان و جانشین مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی داده بود. این نکته برایم جالب بود و چون مایل به کشف لایههای پنهان خبر بودم دنبال کردم تا اینکه یکی از دوستانی که بانی اولیهی کشف هویت ایشان بود را در تهران دیدم. ایشان نکات جالبی را بیان کرد که مستند هم بود.در این مورد ابتدا کامنت واصل شده را به شرح ذیل ملاحظه بفرمایید انگاه تحلیل کوتاهی از یک ماجرای جالب.
==============================================================
طبق اخبار موثق مولوی احمد نارویی تا سن حدود 10 سالگی در افغانستان بوده و بعد به منطقه نرماشیر آمده و در ادامه به زاهدان مهاجرت نموده است. پدر احمد یک افغانی است و یکی از همسران احمد نیز افغانی می باشد. آنطور که شنیده ام جناب مولوی احمد در پاسخ به این سوال که شما کجا متولد شده اید گفته است: دقیقاً نمی دانم ولی در نرماشیر بزرگ شدهام!!!
لازم به ذکر است همسر افغانی احمد که اغلب اقوام وی هم اکنون در افغانستان هستند از اقوام نزدیک جناب احمد میباشد.
==============================================================
در بررسی انجام شده مشخص گردید که مولوی احمد نارویی:
1- در نوجوانی به دلیل بیکاری وبیسوادی دربازار زاهدان (معمولا چهارراه رسولی و بازار روز زاهدان و داخل پاساژ قائم) محل تجمع قوم یأجوج ومأجوج و 72 ملت و پایگاه تهاجم و ناتوی فرهنگی دشمنان، کاری جز فروش سیدی مبتذل و توزیع نسوار نداشته است که سه چهارسالی از این راه امرار معاش میکرد.
2- در یک روز سرد زمستانی که مولوی احمد نارویی پشت وانتی نشسته بود تا به خانهاش در شیر آباد زاهدان برود. یکی از مسافران همراه او که قیافهای شبیه مولویهای طالبان را داشت با او هم صحبت و از کسب و کار و هویتش میپرسد که مولوی احمد هم با صداقت وضع اسف بارش را بازگو میکند.
3- آن مولوی که شبیه مولویهای طالبان بود به مولوی احمد آدرسی میدهد تا فردا صبح به مسجدی در خیابان خیام مراجعه و نزد مولوی قاسمی برود.
4- مولوی قاسمی آنروز را به دلیل مسافرت به پاکستان در مدرسه نبودند اما همان مولوی دیروز به مولوی احمد مراجعه و او را راهنمایی میکند که به دفتر گزینش رفته تا به عنوان طلبه در مدرسهی دارالعلوم مشغول به تحصیل شود.
5- مولوی احمد استعدادهای خاصی هم داشت. ایشان چند وقتی را به دلیل اقامت در زابل لهجهی سیستانی را به خوبی فرا میگیرد که معمولاً در مذاکراتی که قرار بود در زابل و یا با سیستانیها از طرف مسجد مکی انجام شود، مولوی احمد به عنوان نمایندهی مولوی عبدالحمید اسماییلزهی حضور مىیافت و مذاکرات را انجام مىداد.
6- مولوی احمد، دورانی که در مدرسهی دارالعلوم درس میخواند به دلایلی چند ـ از جمله استعداد زیاد در امر یاد گیری لهجهی زابلی وبلوچی، مطالعات عمیق، فراگیری سریع زبان عربی و سایر دروس حوزوی و روابط عمومی بسیار قوی و داشتن اعتماد به نفس عالی ـ مورد وثوق و اعتماد مولوی عبدالحمید قرار گرفته و به سرعت مراحل ترقی را طی کرد که همین امتیاز منجر به انتصاب ایشان به مدیریت اداری و مالی مدرسهی دارالعلوم وامام جمعهی موقت مسجد مکی زاهدان و نمایندهی ویژهی مولوی عبدالحمید در امور مدارس اهل سنت زابل گردید.
7- اینکه مولوی عبدالحمید و سایر علمای مدرسهی دارالعلوم هم پی به هویت مولوی احمد بردند، نیاز به بررسی دارد اما گرفتن شناسنامه نیز از ابتکارات مولوی احمد بود که در نگاه اول حتی کارشناسان خبره هم قادر به تشخیص جعلی بودن آن نبودند.
8- مولوی احمد خیلی زیرک بود. ایشان برای ایجاد وابستگی با بلوچها علاوه بر داشتن همسر افغانی، برای رد گم کردن و حفظ اصالت فرزندانش و ایجاد ریشه در ایران و بلوچها، با انتخاب همسر ایرانی هویتسازی کرده تا فرزندان دو رگه با هویت افغانی ـ ایرانی هم داشته باشد اما در تربیت آنها ـ خصوصا فرزندان دورگهاش ـ نهایت دقت را نمود تا در ضمیر آنها ایران دوستی شکل نگرفته و عشق به وطن و مذهب پدری نهادینه شود که فرزندانش در وقت ضرورت جان را فدای وطن پدری وآموزههای دینی او کنند.
9- مولوی احمد به دلیل نفوذ عاطفی در دل طلبههای اهل سنت و مسئولین مدرسهی دارالعلوم زاهدان که جای هیچ شکی را برای خدمتگزاری صادقانه نمیگذاشت، توانست سکانداری امور مالی و اداری حوزه را در دست گرفته و از این طریق به اهداف پنهانش برسد. از اینرو ایشان در گام اول به منظورت غییر ترکیب طلبههای ایرانی مدرسه، اقدام به پذیرش طلاب افغانی نمود تا با آموزههای مدارس علمی قم که برای افغانستان عالم و آدم تربیت میکردند، رقابت کرده و عناصری برای آیندهی ارگانها و سازمانهای دولتی افغانستان آماده کنند.
10- با ریاست بر امور ادرای و مالی حوزه اهداف دیگری نیز دنبال میشد که میتوان به جذب پولهای هنگفت از القاعده و طالبان و عربستان اشاره نمود. عبدالحمید که خبر نداشت این پولها از کجا میآمد، به او در مورد منابع مالی گزارشات غلط ـ به عنوان کمکهای مردمی و خیرین ـ میدادند در صورتی که بخش اعظم پولها از افغانستان خصوصاً دولت کرزای[در سالهاى اخیر] و سرویس جاسوسی افغانستان و از سوئد و بخشی از آنها هم از دوبی و امارات با چند واسطه سرازیر میشد. عربستان نیز در حوالهی پولها نقش بسزایی داشت.
11- مولوی احمد بخشی از این پولها را صرف توسعهی حوزه های علمیه اهل سنت در زابل، کمک به حوزههای سایر نقاط کشور خصوصا کردستان و گلستان مینمود و در راه اندازی آنها از سرویس جاسوسی افغانستان نیز خط میگرفت.
12- مولوی احمد همهی هزینههای باند انتظامات مسجد مکی را نیز تمام و کمال پرداخت مینمود؛ خرید دستگاهای شنود، بیسیمهای مجهز، دستگاههای رد یاب، دستگاههای فلز یاب، ریموتهای کنترل از راه دور، دست مزدهای بالا، راه اندازی سایتهای مختلف و وبلاگهای اهل سنت، گوشهای از پرداختهای او بود.
13- این مولوی پرکار و خدوم نیز همه ی فرزندان ذکور و بالغ خود را نیز در باند انتظامات مسجد مکی به نوعی بکار گرفته بود در واقع ایشان تنها مرد قدرتمند حوزهی دارالعلوم زاهدان بود که آب و نان همهی ارکان حوزه ومسجد دست ایشان بود. دخترانش نیز از فعالترین طلبههای حوزه به حساب میآیند.
14- یکی از خدمات مولوی احمد در قبال کمکهای شایان سرویس جاسوسی افغانستان، باز کردن جای پای آنها در مسجد مکی و مدرسهی دارالعلوم زاهدان میباشد. به همین خاطر هم چندی قبل تعدادی از مأموران سرویس جاسوسی افغانستان در پوشش جماعت تبلیغی به زاهدان سفری داشتند تا با بررسی ساختمان مسجد و مدرسه و اطراف آن، از نبود دستگاههای شنود نیروهای امنیتی ایران اطمینان حاصل کنند. که خوشبختانه در گزارششان به این نکته هم تأکید و به مولوی عبدالحمید اطمینان دادند.
15- در مورد مولوی احمد نکات دیگری هم هست که اگر خدا خواست در آینده بیان خواهد شد. انتظارمان از برادران امنیتی استان این هست که این گونه مسائل را شفاف به استحضار مردم شریف استان برسانند. رها کردن طلبهها و اساتید مدارس دینی اهل سنت، خیانت به نظام و انقلاب و کشور و اسلام هست. تعلیم و تعلم فرصت خوبی برای نظام هست. از اینرو لازم است تا برای مدیران حوزههای اهل سنت اهداف دشمنان تشریح و تبیین شود تا بتوان با همکاری جدی آنها دست دشمنان را از مدارس علوم دینی کشور عزیزمان ایران کوتاه کنند.
16- مولوی احمد یک پدیده است اما همه ی جریان نیست. ممکن است که ایشان در آینده در ازای یک معاملهی سیاسی آزاد شوند و دوباره به حوزه برگردند. اما قطعاً به افغانی بودن او هیچ شکی نباید کرد. مدارس دینی ما باید از هرگونه شائبهای مبّرا باشند. مولوی عبدالحمید باید به هموطنان وعناصر اطلاعاتی و بسیج و مردم شیعه اعتماد کند. همانگونه که او انتظار اعتماد متقابل را دارد!
منبع: تفتان خبر
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.