جناب آقاى ابوعمار (یعنى همان مولوى عکاسباشى که ذکرش بود)، براى یادداشت قبلى، پیامى گذاشته که متن کاملش را اینجا مىآورم و سپس نکاتى را مىنویسم:
یکشنبه 12/3/1387 - 1:18 ع ) ابوعمار
من تازه با اینجا آشنا شدم . چند نکته می خواستم خدمتتان عرض کنم.
1- هر کسی در ابراز اعتقاد و نظر خویش آزاد است بنا بر این شما مختارید در مورد هر شخصی آنطور که می خواهید فکر کنید. اما اگر چیزی می نویسیم می بایست مقداری مقرون به صحت باشد یعنی دروغ و تهمت و ناروا (برای کسی که اهل دین است نه شما..) مناسب نیست.
2- چرا شما اسم وبلاگ سراسر دروغ و تهمت و تفرقه را سیستان گذاشته اید؟ چرا مردم را نسبت به مردم نجیب سیستان بدبین می کنید ؟؟ آیا نمی توانستید نامی دیگر بگذارید؟؟
3- میدانم که شما مامورید و معذور اما مناسب نیست نام دیگران را بد کنید.
چرا می خواهی اسم نظام را بدنام کنی؟
4- نوشته اید مسئول موسسه من هستم. من یک سالی بودم اما یک و نیم سال است که آنجا نیستم می توانی از همکارانتان بپرسید.
5- در مورد خیلی چیزهای دیگر نیز می توانی از همکارانت سوال کنید.
پیامبر اکرم در مورد منافقین فرمودند :اذا خاصم فجر . وقتی خصومت کند از ارتکاب هیچ جرمی ابایی ندارد.
در پایان
ای خدا اگر من بنده مخلص تو بودم این آقا را به راه راست هدایت فرما .
اگر هدایتش مقدور نیست کمر او را بشکن و زبانش را لال فرما تا خلق خدا از دست و زبانش راحت شوند. آمین یا رب العالمین
جناب ابوعمار من کى هستم که ارزش کمرشکستن و لال شدن داشته باشم؟ در دفاع از پیامبر و اهل بیت(ع) و نظام مقدس اسلامى، کمر و زبان که سهل است، صدها جان فداى راه دوست که هرچه داریم از اوست! من متأسفانه یا خوشبختانه عادت به فحش و ناسزا ندارم و حداکثر حرف تندم همین جاهل و کوردل و نادان است و حتى با اینکه کلمه «افغانى» توهین نیست و جناب مولاناى شما هم اصالتاً اهل افغانستانند ولى چون در عرف برخى از ایرانیها کلمه افغانى را شاید توهین بدانند این کلمه را هم فعلاً از جلوى کلمه عبدالحمید در نوشتههاى قبلىام برداشتم و اگر شما و دوستانتان در وبلاگهاى زنجیرهاى دست از توهین به نظام و مقدسات و اشخاص برمىداشتید، به قول شما هدایت مىشدم و ادامه عکسهایى را هم که برخى از دوستان فرستاده بودند، در وبلاگ نمىگذاشتم ولى هیهات که چنان کینه و نفاق سراسر وجودتان را گرفته که جز خود و افکار پوسیدهتان ـ که به ناحق اسم دین را بر آن مىنهید ـ چیزى نمىبینید.
راستش خیلى دوست داشتم که براى یکبار هم شده باور کنم که اهل صداقت و راستى هستى! ولى حیف که واقعیت غیر از آن چیزى است که با ظاهرسازى و مظلومنمایى مىخواهى خودت را مصلح و دلسوز نشان دهى!
ـ عجیب است که تو و امثال تو دلسوز سیستان و مردم نجیب آن شدهاید!
یادمان نرفته تهدیدهاى دامادت (عبدالحمید) را که پس از جنگ زرگرى با پسر مولوى محمدگل سر تصاحب مدرسه علمیه لوتک، چگونه در خطبههاى نمازش سیستانیها را ـ که ربطى به دعواى داخلىتان هم نداشتند ـ تهدید مىکرد!!
یادمان نرفته که عبدالمالک جانى و دوستانش ـ که مورد حمایت شما و همفکرانتان بودند ـ همین دو سال پیش چگونه 23 گل را فقط به جرم سیستانى بودن و شیعه بودن قتل عام کردند!!
ـ دلت براى آبروى نظام مىسوزد، که هر از چندى در سایتها و وبلاگهاى رسمى و غیر رسمى، مسئولین ارشد نظام را به باد ناسزا و اهانت مىگیرید و اسمش را هم دلسوزى مىگذارید!!
ـ آرى! حق دارى جناب ابوعمار که ما را منافق بخوانى و خودت را مصلح!! چون ما مثل تو چرب زبانى و دورویى و چاپلوسى نیاموختهایم که بتوانیم به همه ادارات سرک بکشیم و همه را دوست عزیز و بهترین مدیر و بهترین وزیر بخوانیم و پشت سر به همه آنان فحش و ناسزا بگوییم!
ما نیاموختهایم در ظاهر مظلومنمایى کنیم و از آن طرف از هتاکترین کتابها و سایتها علیه مقدسات، باورها و فرهنگ این ملت دفاع کنیم و آنگاه خود را مصلح و مخلص هم بنامیم!!
«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ. أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـکِن لاَّ یَشْعُرُونَ؛ هنگامى که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید. مىگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم! آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند» بقره، 11و12
ـ بله، من مأمورم اما نه مأمور بهترین وزیرت! بلکه به عنوان یک جزء بسیار کوچکى از دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) وقتى اهانت کوردلانى چون شما و همفکرانتان را مىبینم، وظیفه و مأموریت خودم مىدانم که به قدر وسع و توانم از حریم پاک آنان دفاع کنم. و این نه مأموریت فردى بلکه وظیه همگانى است که «امر به معروف و نهى از منکر کنید، وگرنه، بَدان بر شما مسلّط گردند»
بله، وظیفه خودم مىدانم به جوانان عزیز (سیستانى و بلوچ، شیعه و سنى) چهره واقعى کسانى را که به اسم دین بر گردهى آنان سوار شدهاند، بشناسانم.
وظیفه خود مىدانم به عنوان یک بلوچ سیستانى بگویم که چه کسانى به اسم دفاع از بلوچ و اهل سنت، هدفى جز پر کردن جیبشان و گرفتن سهم و امتیاز شخصى و حزبى ندارند!
ـ ادعاى مخلص بودن دارى، و به راحتى دیگران را بىدین مىنامى!! نکند بىدینى ما هم از فیوضات قدسیهاى است که بر انسان مخلصى چون تو نازل گشته و ما را یاراى فهم ـ نه حتى تصور ـ آن هم نیست!
ـ اگر قرار بود خداوند، در مقابل هر عتابى در این دنیا عقابى داشته باشد، آیا من سزاوارتر به کمرشکستن و لال شدن بودم یا کسانى که با جسارت و پررویى تمام در تریبونهاى رسمى به دردانه و پاره تن رسول خدا، صدیقه طاهره، زهراى مرضیه، اهانت مىکنند؟! همو که لیلة القدر معنوى و ظرف تجلّى رحمت رحیمیه ربانى است و در واقع باب رحمت واسع و مظهر الله و وجیه عندالله است.
اما چه سود که خودتان را در جهل مرکّب قرار دادهاید و این سخنان براى شما قابل درک نیست و هر چه درک نکردید، لابد بدعت است و شرک است و گمراهى!!
ولى جناب ابوعمار، خیلى به خودت زحمت هدایت براى این بىدینان مده یا نفرین بر آنان مده. چون اگر قرار بود از دعاى گربه سیاه باران بیاید، تا حالا سیل همه جا را برده بود.
ـ نوشتهاى در مورد چیزهاى دیگر از همکارانم بپرسم!
البته همکاران من ـ که دانشجویان و استادان تاریخند ـ خیلى چیزها حتى در مورد اعتقادات و کتابهایتان مىدانند که شماها زحمت فهم و درک آن را به خودتان نمىدهید و گرنه هنوز سوداى حکومت دوران بنىامیه و عثمانىها را در سر نمىپروراندید و از خالد (قاتل صحابى بزرگ مالک بن نویره) و معاویه (قاتل امام حسن و عمار و حجر بن عدى و...) و حتى خونریزترین و سفاکترین چهره تاریخ (حجاج بن یوسف ثقفى) در سایت دارالحکومهتان دفاع نمىکردید!!.
و کتابها و لینک سایتهاى رسمى وهابیان ناصبى را نه در وبلاگ، که در سایت رسمى دارالاماره مکى نمىگذاشتید!!
وَمَن کَانَ فِی هَـذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیل؛ کسى که در این جهان [از دیدن چهره حق] نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است!» اسراء، 72
و ظاهراً چارهاى نیست که بگوییم:
مرصاد
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.