همزمان با ششمین سالگرد سفر تاریخى رهبر معظم انقلاب به استان سیستان و بلوچستان و استقبال کمنظیر مردم شریف استان (از سیستانی و بلوچ و بیرجندی و یزدی و همه اقوام) از ایشان، بنا دارم متن کامل سخنان ایشان را مجدداً بگذارم تا هم به بینش عمیق و دلسوزی پدرانه ایشان بیشتر توجه کنیم و هم مسئولین کشوری و استانی، رهنمودهاى ایشان را سرلوحه خویش قرار دهند و بصورت جدی فرمایشات ایشان را پیگیری کرده و اجرایی کنند. انشاءالله
مرصاد
بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظیم مردم زاهدان، 4/12/1381
این استان براى شخص من، استان خاطرههاست. به گذشته ذهنِ خود که مراجعه مىکنم، یادگارهاى ذهنى فراوان از این استان بهصورت پىدرپى در طول سالیان، موجود است. اگرچه این خاطرهها برخى ناهنجاریها و تلخیها را دارد؛ اما شیرینى آنها بیشتر است. در دوران رژیم طاغوت، تبعید تلخ بود، اما آشنایى با مردم عزیز این استان بسیار شیرین بود. در سالهاى قبل از انقلاب، یعنى سال پنجاهوشش و پنجاهوهفت که به توفیقِ جبرى در این استان اقامت داشتم، گنجینهاى از زیباییها و خاطرههاى شیرین در ذهن من انباشته شد. سالها قبل از آن هم مردم عزیز و مؤمن همین شهر زاهدان از زبان من حقایقى را درباره نهضتِ تازه آغاز شده اسلامى شنیدند. در سال 1342 در همین شهر زاهدان دلهاى گرم و بامحبّتِ مردم این جرأت و امید را به من بخشید که بتوانم درباره حسّاسترین مسائلِ آن روز با آنها حرف بزنم. البته عکسالعمل رژیم جبّار طاغوت سخت بود. مأموران در همین فرودگاهى که امروز وارد زاهدان شدم، مرا به هواپیما سوار و به قزلقلعه تهران منتقل کردند. ممکن است این خاطره به نظر تلخ بیاید؛ اما به شما صادقانه عرض کنم این یکى از شیرینترین خاطرههاى زندگى من در دوران مبارزات طولانى با طاغوت است؛ زیرا من آن روز زاهدان و مردم آن را کشف کردم و از مرد و زن، سیستانى و بلوچ، یزدى و بیرجندى و کرمانى و سایر اقوامى که در این استان هستند، محبّتها دیدم و آنها را شناختم. در سال 1356 که بار دیگر در حال تبعید به زاهدان و از آنجا به ایرانشهر آمدم، این آشنایى به من کمک کرد تا بتوانم به اعماق دل پُرمحبّت و گرم مردم این استان راه پیدا کنم.
محرومیتهایى که در این استان دیدم، یک انگیزه قوى و آرزوى بزرگ در من بهوجود آورد و آن اینکه باید به این استانِ با این همه استعداد و به این مردمِ با این همه صفا کمک کرد تا بتوانند زندگى سعادتمند و لایق شأن خود را در پیش گیرند. لذا بعد از پیروزى انقلاب، اوّلین حکم مأموریتى که امام رضواناللَّهعلیه صادر کردند، حکمى به این بنده حقیر براى سفر به استان سیستان و بلوچستان بود. من آمدم و مناطق گوناگون این استان را از نزدیک دیدم و انقلاب وظیفه خود را در قبال این استان حس کرد. از جنوبىترین نقاط استان، از منطقه چابهار و نیکشهر و نِبت و فَنّوج و اِسپَکه و غیره تا مناطق شرقى این استان، منطقه سراوان و جالق و سرباز و از مناطق شمالى این استان، منطقه زابل و دریاچه هامون تا غرب این استان، منطقه بَزمان و دَلگان و چاههاشم و جازموریان و غیره خبرها گرفتم، با مردم این مناطق نشستم، داخل کپرها رفتم و با دردها و رنجهاى اینها که در دوران رژیم طاغوت بر روى هم انباشته و متراکم شده بود، آشنا شدم.
انقلاب خود را در قبال سیستان و بلوچستان موظّف دید و کار از روزهاى اوّل شروع شد. جهاد سازندگى و اجتماعات و جمعیتهاى مردمىِ خودجوش در این مناطق مشغول کار شدند. جوانان امروزِ زاهدان و ایرانشهر و چابهار و زابل نمىدانند که گذشته این استان چگونه بود. اگر گذشته وحشتناکِ زندگى در این استان تصویر شود، معلوم مىشود که نظام اسلامى در این منطقه چه خدمات بزرگ و گرانبهایى انجام داده است. اما آن حقیقتى که از یاد من نمىرود و امیدوارم یکایک مسؤولان همیشه آن را به یاد داشته باشند، این است که این استان چندین برابر آنچه که به آن خدمت شده، نیازمند خدمت است. محرومیتهایى که بر اثر تسلّط طولانى پادشاهان جبّار و بىفکر و بىکفایت بر مردم این استان تحمیل شده است، باید در طول مدّت برطرف شود. بخصوص پنج سال خشکسالى پىدرپى در این استان، مشکلات را مضاعف کرده است.
مسؤولان دولت جمهورى اسلامى یک فهرست طولانى از کارهایى که باید در این استان انجام گیرد، بر روى کاغذ آوردند، تصویب نمودند و مسؤولیتها را بین وزرا تقسیم کردند. من دیشب تا پاسى از شب با وزرا نشستم، از یکایک آنها سؤال کردم: از وظایفى که بر عهده آنهاست، اینکه چقدر انجام گرفته و برنامه براى آینده چیست. این انگیزه و همّتى که امروز ما را نسبت به مسائل مردم این استان حسّاس مىکند، به فضل پروردگار خواهد توانست گامهاى بسیار بلندى را براى عمران و آبادانى و امنیت و پیشرفت فرهنگى این استان بردارد. شکّى نیست که خدمت زیادى شده است؛ اما شکّى هم نیست که محرومیت هنوز خیلى زیاد است. در این استان زمینههاى عمران و پیشرفت فراوان است. این استان از لحاظ وضع هوا - که براى کشاورزى بسیار مساعد است - از لحاظ معدن، از لحاظ آبزیان و شیلات، از لحاظ مسیر ترانزیت تجارى، از لحاظ مردم با استعداد و از لحاظ داشتن مرزهاى طولانى، استان حسّاسى است. مرز آبى و خاکى این استان، هزار و پانصد کیلومتر است. مسائل این استان در دل خود تهدیدهایى دارد که مىشود آنها را به فرصتها تبدیل کرد و از فرصتها استفاده نمود تا تهدیدها را برطرف کرد.
در این استان، مسأله امنیت یک مسأله اساسى است. همسایگى با دو کشور و در مسیر قاچاق اجناس خطرناک و مواد مخدّر و غیره قرار گرفتن، براى این استان یک وسیله ناامنى است. یکى از وظایف حتمى مسؤولان، برخورد با این پدیده است. قاچاق مواد مخدّر یعنى سوداگرى مرگ، سوداگرى بیمارى، سوداگرىِ از کار افتادگى انسانها و نابود کردن نسل جوان. هیچ مجوّز شرعى براى چنین کار جنایتکارانهاى وجود ندارد. همه قشرهاى مردم عزیز این استان باید در قبال مسأله قاچاق مواد مخدّر حسّاس باشند. البته خطر قاچاق منحصر به قاچاق مواد مخدّر نیست؛ چرا که در کنار آن، اشرار و سوءاستفادهچیان و فرصتطلبان بىانصاف و بىرحم قرار دارند. قاچاقچیان کلان هم عامل تهدیدند؛ زیرا تجارت و داد و ستد سالم کشور را تهدید مىکنند. دولت و مسؤولان خود را در قبال این مسائل موظّف مىدانند، مردم هم باید کمک کنند. آحاد مردم عزیز این استان باید وظیفه همکارى نکردن با اشرار و قاچاقچیان را همیشه به کسانى که به این نکته توجّه ندارند، گوشزد کنند. راه صحیح و سالم بازرگانى - که مردم این استان داراى میل داد و ستد و بازرگانىاند - باید بر روى مردم باز شود.
یکى از برجستگیهاى مهم این استان، ایمان عمیق اسلامى مردم، چه سنّى و چه شیعه است. ایمان عمیق اسلامى، یکى از نقاط قوّت این مردم است. لذا نظام اسلامى که امروز پرچم عزّت اسلام را در دنیا به دست گرفته و قدرتمندانه با صداى بلند از اسلام و قرآن دفاع مىکند، متّکى به حمایت این ایمانها و دلهاست. هرجا ایمان اسلامى هست، لشکریان جانبرکف نظام اسلامى در آنجا هستند. امروز در هر نقطهاى از دنیاى اسلام که شما بروید، پرچم برافراشتهاى که امام راحل عظیمالشّأنِ ما در دفاع از عزّت اسلامى بلند کرد، مایه افتخار و عزّت و هویّت محسوب مىشود. مسلمان و کشور اسلامى در دنیا زیاد است؛ اما فرق است میان ملتهایى که نامشان مسلمان است و معتقد به اسلامند، درعینحال حاکمیت و قدرتمدارى قدرتهاى ضدّاسلامى را با گوشت و پوست خود در داخل کشورهایشان تجربه و حس مىکنند، و ملتى که اسلام را به عنوان حاکم بر زندگى خود پذیرفته و پرچم حاکمیت قدرتمند اسلام را در دست گرفته، تحمیل هیچ حکومتى را قبول نمىکند، زیر بار هیچ قدرت فرامرزى و بینالمللى نمىرود و تهدید و تطمیع قدرتهایى که از بُن و بنیاد با اسلام مخالفند، آن ملت را از دفاع از اسلام باز نمىدارد. امروز جمهورى اسلامى مظهر چنین دولت و ملت ایران مظهر چنین ملتى است. دفاع از این ملت و دفاع از نظام قدرتمند اسلامى که اسلام را با عزت خود و با همان قدرت نبوى در دنیا بر سرِ دست مىگیرد و به آن افتخار مىکند، مال مردمان مؤمن است و شما مردم استان سیستان و بلوچستان از ایمان برخوردارید و اسلام را از بُن دندان و با همه وجود قبول دارید. البته باید مراقب باشید که دشمنان اسلام این همزیستى و برادرى بین شیعه و سنّى را به هم نزنند. یکى از افتخارات ما این است که مردم ما در نقاطى که تفاوتهاى مذهبى و قومى وجود دارد و امکان و زمینه اختلاف هست، از درگیرى و اختلاف قومى و مذهبى پرهیز مىکنند. دشمنان این را نمىپسندند. جنگ شیعه و سنّى براى دشمنان اسلام خیلى قیمت دارد. اختلاف و تفرقه میان امّت اسلامى موجب مىشود که معنویت، طراوت، قدرت، شکوه و عظمت ائتلاف ملى شما را در هم بشکند و همانطور که قرآن فرموده است «و تذهب ریحکم».
امروز بنده از گوشه و کنار عالم اطّلاع دارم. همان دستهاى استعمارى که در طول قرنهاى گذشته سعى مىکردند بین شیعه و سنّى اختلاف ایجاد کنند، امروز هم تلاش مىکنند براى اینکه بین شیعیان و سنّیان، کینه و برادرکشى و اختلاف بهوجود آورند. شما مردم هوشمند باید مراقب باشید. شاید یک عدّه خیال کنند که ایجاد اختلاف به نفع مذهب آنهاست، در حالى که اشتباه مىکنند. هر کس داراى هر مذهبى است، به عقاید و ارزشهاى خود احترام مىگذارد و این حقّ اوست. اما این احترام گذاشتن نباید با اهانت به ارزشهاى جمعیت دیگرى همراه شود که در اعتقادات با آنها موارد اختلافى دارند. ما متّفقاً به یک اسلام، به یک کعبه، به یک پیغمبر، به یک نماز، به یک حج، به یک جهاد و به یک شریعت معتقدیم و عمل مىکنیم. موارد اختلاف بهمراتب کمتر از موارد وحدت و اتّفاقنظر است. دشمنان اسلام مىخواهند بین شیعه و سنّى، نه فقط در نقاطى از ایران بلکه در همه دنیاى اسلام، اختلاف بیندازند. من خبر دارم که تلاش مىکنند. اتّفاقنظر برادران مسلمان و همراهى آنها با یکدیگر در دفاع از اسلام و نظام اسلامى به این ملت و به این کشور و نظام قدرت مىدهد. تا امروز هم همین را ثابت کردهاید. در بین شهداى این استان، صدها شهید در زاهدان، صدها شهید در زابل، صدها شهید در ایرانشهر و در نقاط دیگر هم شیعه و هم سنّى هست و خون اینها در جبهه با یکدیگر مخلوط شد. چرا به جبهه رفتند، چرا جنگیدند و چرا از مرزهاى ایرانِ عزیز دفاع کردند؟ چون ایران پرچم عزّت اسلام را در دست دارد و اسلامى است. امروز ایران عزیز مظهر اسلام است. هر کشور دیگرى در دنیا این پرچم را بلند مىکرد، ما در هر جاى دنیا که بودیم به آن ملت و کشور احترام و تعظیم مىکردیم. اما این پرچم را ایران اسلامى بلند کرد و این افتخار مال ملت ایران است. در همان وقتى که همه دستگاههاى قدرت بینالمللى علیه اسلام تلاش مىکنند، این ملت با مجاهدت، وحدت کلمه و شجاعت مثال زدنى خود توانسته است نام اسلام را بلند کند. این را همه باید قدر بدانند. همه باید قدر ایران اسلامى و اسلام عزیزِ قدرتمند را بدانند.
مسألهاى که امروز جزو مسائل همه ملتهاى مسلمان است، حضور تجاوزکارانه قدرتهاى فراملیتى و متجاوزان بینالمللى در منطقه است. این یک ابتلاى بزرگ براى ملتهاى این منطقه است. دیروز به بهانهاى ملت افغانستان را زیر فشار قرار دادند و امروز به بهانهاى دیگر ملت عراق را به همان فشارها تهدید مىکنند. پس این شعار ضدّ جنگ، شعار صلح دوستى، حقوق بشر و طرفدارى از دمکراسى چه شد؟! آیا امروز دیگر مردم دنیا حق دارند قدرت مستکبر امریکا را یک قدرت دروغگو و مسؤولان امریکا را فاشیست و هیتلرهاى این زمان بدانند؟! صریحاً مىگویند منافع ما اقتضا مىکند که به عراق حمله کنیم و بهخاطر حفظ منافع خود حمله مىکنیم. «هیتلر» هم همین حرف را مىزد و مىگفت که آلمان به فضاى حیاتى احتیاج دارد، لذا به کشورهاى پیرامون خود حمله مىکند و حمله کرد. امروز همه مردم دنیا هیتلر را یک فاشیست، یک متجاوز و یک قلدر زورگو و بىمنطق مىدانند. من عرض مىکنم که به فردا نمىرسد و همین امروز مردم دنیا مسؤولان امریکایى را فاشیست، قلدر و زورگو و متجاوز مىدانند. دیدید در صدوشصت شهر دنیا تظاهرات شد و مردمِ خشمگین از رفتار امریکاییها به خیابانها آمدند! البته این اوّلِ کار است. اگر امریکاییها درگیر حمله به عراق شوند، مشکلات آنها را چنان احاطه خواهد کرد که آن نفع بلند مدّتى که از راه تسلّط بر خلیج فارس و عراق براى خود فرض و تعریف کرده بودند، به تهدیدهاى جدّى علیه نظام امریکا تبدیل خواهد شد. امروز مثل دیروز نیست که ملتها در مقابل قلدریهاى فراملیتى ساکت بمانند. امروز ملتها مىایستند. ملتها و دولتهاى مسلمان جز با تمسّک به اسلام، وحدت کلمه، احساس عزّت اسلامى و شجاعت لازم نمىتوانند این خطرهاى بزرگ را از خود دفع کنند. راه ملت مسلمان ایران - راه ایستادگى و شجاعت و قیام مقتدرانه و عدم تسلیم در مقابل زورگویى - تنها راهى است که در مقابل ملتهاى اسلامى قرار دارد، و این راه را اسلام به ما نشان داد.
پروردگارا ! تو را بهخاطر نعمت بزرگ اسلام شکر مىگوییم، و شما مردم عزیز این ایمان عمیق اسلامى را در خودتان قدر بدانید.
عزیزان من! باید به اسلام عمل کنیم. عمل به اسلام فقط نماز و روزه نیست؛ نماز و روزه و حجّ و عبادت جزوى از اسلام است. رحم و عدالت، رسیدگى به خواستهاى عمومى مردم، خدمت به انسانها و مبارزه با شر و انواع فساد هم جزو اسلام است. اتحاد کلمه مؤمنان در مقابل دشمنان قلدر اسلام هم جزو اسلام است. «الّذین امنوا یقاتلون فى سبیل اللَّه والّذین کفروا یقاتلون فى سبیل الطّاغوت فقاتلوا اولیاء الشّیطان(2)». ما مردم خود را هرگز به جنگیدن دعوت نمىکنیم و هرگز به تعرّض و جنگ نسبت به هیچ ملتى اقدام نمىنماییم. اما مردمِ خود را به حفظ عزّت و شرف اسلامى و ایرانى، به رعایت موازینى که اسلام براى انسان مسلمان مقرّر کرده و به پیوندِ هرچه بیشتر دلهایشان با یکدیگر دعوت مىکنیم. همه زن و مرد باید در صف واحد باشند. زنهاى ما هم به فضل الهى در دوره حاکمیت اسلام مثل مردها در جبهههاى دفاع از مقدّسات و ارزشها ایستادهاند. این جوانانى که در جبهه جنگ یا در مبارزه با اشرار و مفسدان اجتماعى و اقتصادى به شهادت رسیدند، پرورش یافته همین دامنهاى پاکند.
البته در اینجا باید عرض کنم در بعضى از مناطق کشور ما از جمله در همین منطقه، نیاز هست به اینکه احترام، حرمت و کرامت زن بیشتر حفظ شود. زن بلوچ، زن مظلومى است: فرزند زیاد، ازدواج تحمیلى، فرزند تحمیلى و عدم فرصت براى بازیافتن خود و هویّت خود از جمله چیزهایى است که من در مدت اقامت در بلوچستان از نزدیک شاهد بودم. مردهاى بلوچ باید زنهاى خود را بیشتر ملاحظه کنند. زنهاى بلوچ همان کسانى هستند که این جوانان رشید را در دامان پاکشان پرورش دادند. زن بلوچ مثل مرد بلوچ و زن سیستانى مثل مرد سیستانى داراى کرامت و شجاعت و عزّت است و این عزّت باید حفظ شود. آنچه که امروز براى ما در منطقه سیستان و بلوچستان در درجه اوّل اهمیت قرار دارد، عمران آبادى و پیشرفت اقتصادى با ایجاد زیر بناهاى لازم، با باز کردن راه تجارت سالم و جلوگیرى از تجارتهاى ناسالم، با مقابله با اشرار و مفسدان، با تأمین آب در حدّى که ممکن است، با ایجاد صنایع، با کشف و بارورى و استخراج معادن - که این استان معادن خوبى هم دارد - و با توسعه کشاورزى و دامدارى است. امروز نظام جمهورى اسلامى این کارها را بر عهده خود قرار داده است. انشاءاللَّه با کمک مردم و با سرمایهگذاریهاى دولتى و ملى این کارها باید بتدریج پیش برود. به نظر من، افق و آینده در سطح کشور و در این استان روشن است. امیدواریم که خداى متعال مسؤولان را توفیق دهد. من تأکید و سفارش زیادى کردهام؛ باز هم انشاءاللَّه از مسؤولان در استان و تهران پیگیرى خواهد شد که آنچه را وظیفه آنهاست، انجام دهند.
امیدواریم خداوند متعال این توفیق را به همه مسؤولان بدهد که بتوانند وظایفشان را در این زمینه - که بسیار هم مهمّ است - به انجام برسانند. من از همه شما مردم عزیز، از زنان و مردانى که در اینجا اجتماع کردید و از عزیزانى که در طول مسیر خیابانها با آن زحمت و تراکم، استقبال و اظهار محبّت کردند، صمیمانه تشکّر مىکنم. امیدواریم که خداوند متعال پشتیبان همه شما باشد و دعاى حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه را شامل حال این استان و مردم آن گرداند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.