گفت و شنود خبرگزاری رسا با رضا لک زایی گروگان فاجعه تروریستی تاسوکی
رضا لک زایی یکی از گروگان های فاجعه دردناک تاسوکی است. رخدادی که در آن بیش از بیست نفر از هموطنان ما جان خود را از دست دادند. رضا لک زایی نیز از این گروگان گیری بعد از گذشت چند ماه جان سالم به در برد. این رخداد آنچنان سنگین بوده است که وی را مجبور کرده است تا کتابی به نام «تاسوکی؛ خاطرات یک گروگان» بنویسند و در آن دین خود را به شهدای این واقعه ادا نمایند. این کتاب به تازگی رونمایی شده است و او منتظر عکس العمل خوانندگان است. وی معتقد است که بعد از وقوع فاجعه تاسوکی تا کنون مقاله تحلیلی دقیقی در بررسی این واقعه نوشته نشده است و این مصاحبه بعد از گذشت سه سال از این رخداد سومین مصاحبه وی درباره این مسأله است. 25 اسفندماه سالروز فاجعه تاسوکی است.
رسا ـ در آغاز از خودتان بگویید.
من خس بیسروپایم که به سیل افتادم او که میرفت مرا هم به دل دریا بُرد
رضا لک زایی و متولد سال 1362 هستم. دبستان و راهنمایی را در زابل و دبیرستان را در زاهدان در رشته معارف اسلامی گذراندم. پس از آن در سال 1380 در دانشگاه زاهدان، رشته فلسفه و ادیان اسلامی قبول شدم.
در سال 1384 و پس از دوره کارشناسی، در رشته کارشناسی ارشد رشته فلسفه پذیرفته شدم. در این بین از زاهدان به زابل میرفتیم که این واقعه صورت گرفت. آنها هیچ دلیلی ارائه ندادند که من طلبه هستم. من کارت دانشجویی همراه داشتم و در واقع هم آن موقع دانشجو بودم. آنها به عنوان پوشش خبری، تبلیغاتی و دروغ این حرف را گفته بودند. من تازه مهرماه سال 87 طلبه شدهام. تلاش بسیاری کردم این کتاب را یا ننویسم و یا اگر مینویسم دروغ نباشد. چیزی را هم به دروغ به هیچکس نسبت ندهم و توهین نکنم؛ حتی به تروریستها. حتی نظراتی را هم که توهین بوده است، نیاوردهام.
رسا ـ ماه اسفند و عدد 25، وقتی به ذهن شما میآید چه چیزی برایتان تداعی میشود؟
وقتی هدف رضایت خدا باشد، عددها فرقی نمیکند. ممکن است شما عدد چهارده را دوست داشته باشید؛ چون چون معصوم را یاد شما میاندازد. دوستان ما شهید شدند. کسانی که متولد 1367 بودند و همچنین دیگر عزیزان. این برای هر کسی تأثرآور است، چه 25 اسفند باشد و چه 20 اسفند، چه در ایران باشد و چه در لبنان و غزه. وقتی این کتاب را نوشتم به سبب این بود که نسبت به شهدا احساس دین میکردم. هرچند داماد و برادرزادهام شهید شدهاند؛ اما نوشتن این کتاب برای انتقامجویی نبوده است.
رسا ـ شهید پیغان چه نسبتی با شما داشتند؟
شهید پیغان هم پسر دایی و هم داماد ما بود. چند سالی را در حوزه شریفیه زابل تحصیل کرد. از پایه ششم تا دهم در حوزه علمیه مشهد بوده و همانجا در دانشگاه علوم حدیث قبول و در ادامه برای درس خارج به قم رفته است. چهار مصاحبه درس خارج را با نمرات عالی قبول شده و از طلاب ممتاز قم شمرده شده است. همزمان با خواندن درس خارج، کارشناسی ارشد را هم امتحان داده و در دانشگاه علوم و حدیث شهر ری قبول میشود.
برای ما جالب بود که شهید پیغان در یک مقطع در حرم امام رضا(ع)، در مرحله بعد در حرم حضرت معصومه(س) و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به تحصیلات خود ادامه داده است.
رسا ـ گروه جندالله چگونه به وجود آمده است و هدف آن چیست؟
سؤال من هم همین است که این گروه چه شدهاند؟ اینها یک خطایی مرتکب شدند، با هر ملیّتی و با هر قومیّتی و با هر گرایش اعتقادی یا مذهبی. در یک نامهای با عنوان«کشته شدن 22 انسان و میوه شب عید»، هر چند کوتاه به این مسأله پرداختهام. خانواده شهدا نیز خواستار برخورد با تروریستها هستند.
رسا ـ آیا این گروه دارای یک تفکر جدید یا مکتب جدیدی هستند و یا به وهابیت و طالبان گرایش دارند؟
براساس یک نگاه ظاهری، فکرمان این است که تازه به وجود آمدهاند. با توجه به کتاب الغدیر علامه امینی، ایشان بعضی از حرفها را از علمای غیر شیعی نقل میکند و آنها را رد میکند. آن حرفها دقیقاً صحبتهایی است که اینها میگفتند و تازه نیست. ممکن است تازه به ما رسیده باشد؛ اما قبلاً بوده است. در گذشته هم خون شیعیان را به سبب مسائل اعتقادی ریختهاند. من از وهابیت و اندیشه آن اطلاع داشتم؛ بنابراین به یکی از گروگانگیرها گفتم، شما وهابیت را قبول دارید؟ او به صراحت گفت: بله، ما قبول داریم، منتهی آنها از ما تندروتر هستند. صحبتهایی که اینها میکردند، تفکر وهابیت را بیشتر نشان میداد. یکی از اینها میگفت: ما کشتن شیعه را دارای ثواب زیادی میدانیم و اگر هفت نفر از شیعه را کشتی، به بهشت میروی. از عبدالمالک ریگی معنی کلمه«بثّی» که در سوره یوسف آیه«إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ» را پرسیدم؟ نه تنها خود او نمیدانست، هیچ یک از افرادی که همراه او بودند هم نمیدانستند. آنها میگفتند ما باید تفسیر ببینیم. وقتی کسی میتواند مدّعی اجرای آیات الهی باشد که بفهمد. طبق حدیث معروف، اگر کسی بدون معرفت دست به عملی بزند، ویرانیاش بیشتر از آبادانی خواهد بود.
رسا ـ بر حسب ظاهر، این گروه با اهل بیت(ع) مخالفتی ندارند؛ گرچه وهابیت با اهل بیت(ع) مخالف هستند. در این مورد توضیح دهید.
باید دید قرائت آنها از اهل بیت چیست؟ آنها میگفتند: ما امام حسین را قبول داریم و ان شاءالله امام حسین(ع) هم به بهشت میرود. آنها میگفتند: ما مخالف عزاداری شما برای برای امام حسین هستیم؛ در حالی که اهل سنت با عزداری مخالف نیستند. محرم امسال، یکی از مولویهای اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان سخنرانی کرده و گفته بود: اگر فقه ما اجازه میداد، همانگونه که شیعیان برای امام حسین سینه میزنند، ما خنجر به قلبمان میزدیم. در گذشته هم اهل سنت برای امام حسین(ع) عزاداری کرده است.
دوست داشتن اهل بیت برای آنها، صوری و ظاهری بود. میگفتند: ما پیامبر را قبول داریم. اگر قبول دارید، پیامبر کی دروغ گفت؟ شما که اسم خودتان را جندالله گذاشتهاید، چرا دروغ گفتید به کاروان مسؤولان حمله کردیم؟ برای چه دانشآموزها را کشتید؟ شما که میگویید ما کاروان مسؤولان را گرفتیم، پس چرا فرماندار را با خودتان به گروگان نبردید؟
حرفهایی عبدالمالک در خانه با حرفهایی که سر جادّه گفته است که صددرصد نقیض هست. یکجا میگوید: من میخواهم فاجعه و کشتار راه بیندازم. و یک جای دیگر میگوید: ما با نیروی انتظامی، سپاه و روحانیان درگیر شدیم. اگر اینها معتقد به اهل بیت(ع) هستند، آیا اهل بیت این را میگویند؟ قرآن میگوید: اگر شما اشتباه کردید و به گناه صغیره دچار شدید، توبه کنید. اگر شما دقت کنید، خواهید دید که اینها قرآن را نمیفهمند.
رسا ـ سطح سواد و آگاهی افراد این گروه چگونه بود؟
اینها معنای گرایش، وبلاگ، بحارالانوار و مانند آن را نمیدانستند. یک بحثی است بین اعتقاد و تفکر که رابطه بین این دو چیست؟ اعتقاد یعنی عقیده و عقیده یعنی گرهزدن. یک وقت اعتقاد یعنی چیزی که شما آن را با روح و جان خود گره زدهای که مبتنی بر تفکری که خمیرمایه آن علم باشد، این اعتقاد صحیح، براساس یک تفکر صحیح است. یک وقت این اعتقاد بر عادت، خرافات و هرچیزی غیر از تفکر مبتنی بوده، براساس آن یک اعتقاد ناصحیح و یک اعتقاد سست و بیپایهای شکل میگیرد. حالا ممکن است کسی براساس همین اعتقاد غلط، خونش را هم بدهد، این سبب آن نیست که بگوییم اعتقادش درست است. اینها سواد نداشتند. من از یکی پرسیدم شما درباره عصمت پیامبر چه میدانید؟ گفت: من نمیدانم.
افراد این گروه جوان، بین 15 تا 35 سال، ایرانی و اهل سیستان و بلوچستان و با اعتقادی اشتباه بودند. جوان هیجانطلب است و وقتی تفنگ به دستش بدهید، هیجانش خالی میشود. پس باید گفت؛ برای خدا اسلحه به دست گرفتهای یا برای ارضای هیجانهای شخصی خود؟
ریشهها و پیامدهای تشکیل این گروه، عوامل مختلفی دارد و مهمترین آن جوان بودن و دارای هیجانهای جوانی، اعتقادات اشتباه، تأمین شغلی، آگاهی نداشتن از وضعیت خود و تأمین از لحاظ خانواده است.
افراد این گروه کار خود را هم دارای اجر مادی میدانستند و هم اجر معنوی. از نظر مادی هر یک پانصد هزار تومان تا یک میلیون تومان دستمزد میگرفتند و از نظر معنوی میگفتند راه، راه خدا است، پس خلأ مذهبی آن پُر میشود.
رسا ـ از نظر منش اخلاقی و رفتاری چگونه بودند؟
اخلاق و رفتارشان متفاوت بود. بعضی از آنها تلاش میکردند تا اخلاق را رعایت کنند.
رسا ـ تقیّدات مذهبی هم داشتند، نماز میخواندند؟
نماز را به جماعت و اول وقت میخواندند. بعد از نماز صبح هم سوره یس و الرحمن میخواندند.
در حدیثی پیامبر به اصحابشان گفته بودند که وقتی از کوه بالا میروید، الله اکبر بگویید و وقتی پایین میآیید، سبحان الله بگویید. این گروه هم میگفتند. مرگ خود را شهادت میدانستند. اگر سرگروه، فردی را صدا میکرد، آن فرد میگفت لبّیک! آنها هرچه فرماندهشان میگفت، گوش میکردند! وقتی شایعه شد که عبدالمالک به قتل رسیده است، از فردی که دارای اخلاق خوبی بود، پرسیدم اگر این خبر راست بود، چه کار میکردید؟ گفت همه شما را اینجا میکشتیم و بعد میرفتیم.
رسا ـ اینگونه برداشت میشود که اگر عبدالمالک ریگی از بین برود، این گروه متلاشی میشود. آیا درست است؟
اینگونه فکر نمیکنم. کسی دیگر جای او را میگیرد. در جایی عبدالمالک به کسی چیزی میگوید و فرد در جواب میگوید: سمعنا و اطعنا. بعد میگوید: و علیک بالسمع و الطاعه. احساس کردم یک شأن پیامبری برای خودش قائل است. برای خودش سمت اِفتا قائل بود. مولوی اسحاق مدنی در یک سخنرانی گفته بود که اینها تروریست هستند و وابسته به اسرائیل و آمریکا. بیبیسی این خبر را پخش کرد و فردایش عبدالمالک آمد و گفت: ما فتوایش را دادیم. پرسیدیم: فتوا یعنی چه؟ گفت: یعنی هرکس او را بکشد، پنجاه میلیون تومان جایزه میگیرد! به عبدالماک و جانشین او، امیر صاحب میگفتند.
رسا ـ آیا درست است که نیاز مالی شدیدی دارند و کمک مالی دریافت میکنند؟
روز اول یکی از دوستان ما به اینها گفت آیا با پول مشکل حل میشود؟ گفتند: جنگ ما با شما مذهبی است نه اقتصادی! میگفتند: ما به خاطر پول نمیجنگیم! بعد از مدتی آمدند و به بعضیها پیشنهاد پول دادند. طبق اخباری که الآن میبینیم میتوانیم با صراحت بگوییم که از آمریکا، انگلیس و اسرائیل، کمکهای مادّی دریافت میکنند. افراد این گروه بر این اعتقاد بودند که میتوان برای جهاد از کفّار پول گرفت.
رسا ـ شخصیت عبدالمالک ریگی چگونه بود؟
شنیده شده است که عبدالمالک در زاهدان سیدی غیر اخلاقی میفروخته و بابت آن شصت هزار تومان هم جریمه شده است! ظاهراً طلبه حوزه علمیه اهل سنت هم بوده است. متولد سال 1361 با گرایشات کاملاً ضدّ شیعی.
امام خمینی(ره) انسانها را به هشت دسته تقسیم میکند و یکی را به تعبیر شهید مطهری، میگوید، فرشتهخو. و بعد به بقیه میگوید: اگر شهوت در آن به فعلیت رسیده باشد، گاو است، اگر غضب به فعلیت رسیده باشد، پلنگ است و اگر شیطنت در او به فعلیت رسیده باشد، شیطان است و بعد اینها با هم ترکیب میشوند و چهار صورت دیگر ایجاد میکنند. انسان امکان دارد از فرشته بالاتر برود؛ چون عقل دارد و نیز ممکن است از آن درجهای که هست پایینتر بیاید. انسان قابل تغییر است.
رسا ـ شرایط منطقهای استان سیستان و بلوچستان را توصیف کنید؟ چه عواملی دست به دست هم میدهد که در این استان چنین مسائلی اتفاق میافتد؟ و در برابر این جریانها باید چگونه رفتار کرد؟
این مسأله را کسی باید مطرح کند که اطلاعات بیشتری درباره استان داشته باشد. این فاجعه تروریستی اولینبار بود که بعد از انقلاب اتفاق افتاد. پیش از آن درگیری با نیروی انتظامی و با سپاه بوده است، اینگونه نبوده که مردم عادی را قتل عام کنند. افراط، تفریط و عدم حرکت در جادّه اعتدال و صراط مستقیم سبب ایجاد این حوادث میشود.
وقتی در استانی هم شیعه و هم سنی زندگی میکند، هر دو گروه باید مراعات حال همدیگر را داشته باشند. با اهل سنت در اعتقاد به توحید، اعتقاد به نبوّت، داشتن قبله واحد و داشتن یک کتاب مقدّس مشترک هستیم و به معنی واحد کلمه وحدت داریم. در بعضی نقاط دیگر با آنها تقریب داریم، مانند دوست داشتن اهل بیت. با برخی از فرقههای اهل سنت مثل شافعی هم در نماز خواندن مشترک هستیم. طبق فتوای این فرقه میشود دست باز نماز خواند. در بعضی موارد هم اختلاف داریم و آن را به عنوان اختلاف دیدگاه میپذیریم. همانگونه که فقه شافعی با فقه مالکی اختلاف دیدگاه دارد. دو مرجع تقلید شیعه با هم اختلاف دیدگاه دارند.
باید مواظب باشیم که اختلافها به تهدید تبدیل نشود که این در درجه اول وظیفه علما است. وقتی دو نفر علم دارند، میتوانند با هم کنار بیایند؛ اما وقتی سطح علمی پایین بیاید، تبدیل به جنجال میشود. یکی از افراد این گروه میگفت: من فکر میکردم شیعیان هم آدمهای خوبی هستند و گرچه اعتقادشان مشکل دارد؛ اما خدا اینها را میبخشد. میگفت: بعد کتابی را خواندم و دیدم شیعه معتقد است به اینکه خدا صادق نیست، بعد از آن گفتم جهاد با شیعه واجب است. در حالی که شیعه آن را نمیگوید و او اطلاع ندارد، یک طرفه قضاوت کرده و حکم اشتباه هم داده است.
رسا ـ شرایط اقتصادی و سیاسی منطقه چگونه است؟
مردم منطقه اوضاع اقتصادی مناسبی ندارند و بیشتر در شرایط سخت به سر میبرند.
رسا ـ ارتباط بین طالبان و عبدالمالک چگونه بود؟
رابطه شفافی با طالبان نداشتند. روز اول که میگفتند: ما طالبان هستیم. بعد میگفتند: الآن طالبان بیایند سر همه ما را میبرند و میروند، اینجا خطر طالبان هست!
رسا ـ ارتباط این گروه با آمریکا و مانند آن چگونه بود؟
آمریکا، از لحاظ خبری و تبلیغاتی از اینها حمایت میکند. حمایت آمریکا از این گروه برای ما کاملاً روشن است. العربیه وقتی خبرهای این حادثه تروریستی را پخش میکرد، معتقد بود که این اخبار را غیر عادّی پوشش داده است و میگفت: ما برای این کار دستور داشتیم.
رسا ـ با تشکر از جناب عالی که در این گفتوگو شرکت کردهاید.
خبر مرتبط:
ـ خونی را که خدا محترم دانسته، آنها محترم نمیدانند
کلمات کلیدی: ترور، بلوچ، زاهدان، سیستان، بلوچستان، وهابی، شیعه، سنی، زابل، تروریست، پاکستان، تاسوکی، افغانستان، طالبان، شهادت، لکزایی، خاطرات، گروگان
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.