در همایش دستاربندی و معروف به ختم بخاری در مراد ماه سال 1387، بعضی از سخنرانان و از آن جمله امام جماعت مسجد مکی زاهدان، جناب مولوی عبدالحمید ، به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ، مبنی بر نظارت بر مدارس دینی ، با عصبانیت حمله کردند و مدارس دینی و تعلمیات آن را خط قرمز معرفی نمودند و از عدم موافقت نظام برای دعوت از بعضی میهمانان خارجی هم ، زبان به اعتراض گشودند.
در ارتباط با همایش فوق حرف و حدیث بسیار است . حال بماند که این از مظلومیت نظام در حین اقتدارش هست که هر کس با چشم پوشی از خدمات انقلاب به تمام اقشار، چشم خود را در برابر خورشید انقلاب فرو می بندد و راحت با صدای بلند، هر تهمت و افترائی را می‌گوید و سپس می گوید، آزادی نیست و درون حاکمیت، ادعای استقلال طلبان و تجزیه طلبان را بر زبان جاری می کند و همچون واتیکان عمل می کند و به ظاهر و با لفاظی هم دم از وحدت می زند و از طرفی در مقابل حاکمیت خط و نشان می کشد و خط قرمز تعیین می‌کند.
دراین مورد مطالبی چند در نقد ادعاهای فوق به اختصار اشاره می شود:
1- راستی اگر قرار بر تعیین خط قرمز باشد، این حق متوجه چه کسی است؟ حاکمیت و یا جریانها و احزاب و گروهها و اقلیتها و اشخاص و...؟!
2- از قدیم گفته‌اند « آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است» اگر آقای عبدالحمید از سلامت جریان تعلیم و تعلم و خالی بودن مراکز دینی خود از اشرار و گروههای تروریست و آموزه‌های وهابیگری و عدم حضور غیرقانونی اتباع بیگانه و حضور مخالفان تندرو و افراطی در حوزه ها، مطمئن هست ، چرا از نظارت بر مراکز دینی برآشفته می شود و اعلام تعیین خط قرمز می‌کند ؟!
3- آیا جناب آقای عبدالحمید ، فتنه حوزه علمیه چاه جمال ایرانشهر را فراموش کرده اند ؟!مگر در آن حادثه ، یک عالم‌دینی به عنوان امام جمعه و جماعت محلی و رئیس و مدرس حوزه علیمه ، خودش و مدرسین و طلبه های تحت تربیت‌آنها ، عامل فتنه و حامیان و همراهان و میزبانان و همکاران و مشوقین گروهکهای تروریستی قرار نگرفتند و به دنبال خلق فاجعه ای ملی و استانی نبودند ؟! اگران عالمان بی تقوا در نیات شوم و پلید خود موفق می شدند ،ایا امروز تمام استان در آتش فتنة آنها نمی سوخت ؟! رطب خورده کی کند منع رطب ؟ آیا تا بحال بطور مرتب اتباع بیگانه بصورت غیرمجاز و غیرقانونی در حوزه های دینی استان اشتغال به تحصیل نداشته اند ؟! آیا موارد فوق و موارد مشابه آن ، دلالت بر لزوم نظارت بر مراکز دینی نمی کند ؟!
4- مگر بارها ، اتباع بیگانه برای جاسوسی و ایجاد فتنه به بهانه تحصیل در مراکز دینی ، به حوزه های دینی نفوذ نکرده اند؟! حال بفرمائید نظارت به نفع و به ضرر چه کسی است؟
5- جناب مولوی ، مگر همین پارسال آن وهابی خبیث سعودی به همایش دستاربندی دعوت نشد و با صدای بلند و رسا، در جمهوری اسلامی ، شیعه و معتقداتش را مشرک و شرک معرفی نکرد چرا هیچ اعتراضی ازجانب شما نشد؟! [و حتى در مدینه با وى دیدار و از حضورش تشکر خاص هم کردید] جالب است که انتظار پخش مستقیم این اتهامات ظالمانه به شیعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی را هم دارید؟!
6- جناب مولوی ، مگر کشورهای هم جوار و همسایه ایران در آتش فتنة اختلافات مذهبی و افراطیگری مذهبی وهابیگری و طالبانیگری نمی سوزند ؟! آیا این آموزه های افراطیگری در مزارع و کارخانجات و میادین ورزشی به آنها داده شده و یا در مراکز دینی؟!
7- جناب مولوی ، مگر امروزه مراکز دینی و علمی در کشورهای مسلمان و با اکثریت اهل سنت تحت نظارت حکومت‌ها نیستند؟! ایا ائمه جمعه و جماعات منصوب حاکمیت نیستند و حتی خطابه های آنها حکومتی و دیکته شده نیست؟! حال چرا با این همه آزادی و برخورداری از حرمت و احترام ، آنهم حتی برخلاف فقه سیاسی خودتان برای نظام تعیین تکلیف و خط نشان و خط قرمز مشخص می فرمائید ؟! مگر نظام جمهوری اسلامی به شما گفته است ، بجای فقه اهل سنت ، فقه شیعه را در مدارس خود آموزش دهید که اینچنین برآشفته شده اید ؟. اگر گفته شود ، فقه خود اهل سنت و نه وهابیگری و افراطیگری مذهبی تعلیم داده شود تا فتنه چاه جمال و مسجد لعل تکرار نشود ، چرا برای شما گران و سنگین تمام شود ؟! مگر شما نماینده افراطیگری و وهابیگری و طالبانیگری هستید که اینقدر ناراحت و عصبانی از مهار خشونت و افراطیگری می شوید؟!
8- جناب مولوی، انصاف داشته باشید و یک بار دیگر خطابه ها و سخنرانیهای خودتان و میهمانانتان را در همایش دستاربندی مرور کنید . چرا یک کلمه از خدمات و الطاف نظام بر زبان نمی رانید و هر چه گفته می شود ، تهمت و افترا و دروغ و خلاف واقع و سیاه نمائی علیه نظام می باشد؟! آیا با اینگونه سخن پراکنی، اگر مستمعین و مخاطبین شما همچون عبدالمالک اجنبی شرور تربیت شوند ،جای تعجب دارد؟! بخدا ما معتقدیم عامه اهل سنت شریف استان، انسانهای صمیمی و دوستدار و شاکر انقلابند. البته به شرطی که افراد تندرو و بی‌انصاف آنها را به حال خودشان رها کنند و با مطالب خلاف واقع و افراطی تحریک نکنند.
9- جناب مولوی، شما که این همه نقش برای خودتان در خدمت به انقلاب و پیروزی انقلاب می شمارید ، آیا می شود به سوابق مبارزاتی خود و شاگردانتان در مبارزه با رژیم شاهنشاهی اشاره کنید و آمار شهدا و ایثارگران حوزه های علمیه تحت سرپرستی خود را در مقایسه با حوزه علمیه کم جمعیت شیعه زاهدان در دوران پرافتخار دفاع مقدس بفرمائید تا در مورد میزان صداقت در گفتار شما بهتر قضاوت شود.
10-راستی جناب مولوی موضع شما در مقابل اعدام صدام و تبلیغ از صدام به عنوان مجاهد شهید در اطراف مسجد مکی چیست؟!
به هر حال سخن در این خصوص بسیار است. کافی است وضعیت و جایگاه علما، روحانیت و مراکز دینی اهل سنت ایران را اعم از کمی و کیفی قبل و بعد از انقلاب در ایران و وضعیت مراکز دینی شیعه را در کشورهای مسلمان با اکثریت اهل سنت و خصوصاً عربستان با برادران اهل سنت ایران ، مقایسه نمائیم تا آن موقع بی انصافی بعضی ها بیشتر نمایان شود از طرفی با توجه به عاجز بودن استکبار جهانی در عملی کردن تهدیدات نظامی از خارج علیه نظام مقتدر جمهوری اسلامی ، تمام امید دشمن در فروپاشی نظام از درون از طریق تحریک احساسات قومی و مذهبی با رویکرد ترویج تفکر افراطی وهابیگری وطالبانیگری می باشد ، ضرورت آشکار نظارت بر وضعیت تعلیم مراکز دینی اعم از شیعه و اهل سنت انکار ناپذیر است . اتفاقاً اگر کسی خود دست در دست بیگانه ندارد و عوامل بیگانه را داخل پناه نمی دهد و از تفکر سالم و متعادلی برخوردا است و صرفاً درد دینی و همراهی با دولت و ملت را دارد و منادی واقعی وحدت است و سر و سری با محافل افراطی و تروریستی و شرارت و... ندارد ، عقل و شرع و منطق حکم می کند که از موضع تهمت بپرهیزد و از نظارت برآشفته نشود و بر عکس استقبال هم بکند تا صداقت و خدمات و حقانیت آنها اثبات و برای همه آشکار شود . در پایان عزت و پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی و امت اسلامی و ملت عزیز ایران و تحکیم اخوت و برادری همة فرق اسلامی و نابودی دشمنان اسلام و مسلمانان و هدایت همة بدخواهان را از خداوند منان مسئلت داریم.
ضمنا سفر آینده‌ی مولوی عبدالحمید را به عربستان تبریک گفته آرزو میکنم گزارش کاملی به وهابیون عربستان ارائه بدهند و راه کار بعدی را هم بگیرند.
بدرود مولوی
منبع: تفتان خبر
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.
