سفارش تبلیغ
صبا ویژن

:: هامون و تفتان

تخریب حوزه علمیه لوتک و رد پاى شیطان

مرصـاد دیدگاه

عبدالحمید در کنار نوه محمد بن عبدالوهاب
مدتى است که استان سیستان و بلوچستان دچار حوادثى شده است که نشات گرفته از جریانهاى گوناگون است، در این نوشته سعى ما بر این است که بدون تعصب و بر اساس واقعیتهاى موجود در منطقه، براى روشن شدن افکار عمومى، و خصوصا مردم منطقه، اعم از شیعه و سنى، مطالبى را بیان کنیم، امید است خدمتى باشد در راستاى وحدت و برادرى که آرزوى دیرینه همگانى بوده و است.
با توجه به این که در نوشته مجال بررسى تمام جوانب حوادثى که در منطقه افتاده و علت بوجود آمدن آنها نیست، اما آخرین حادثه‌اى که اتفاق افتاد جریانى است که در تاریخ 6/6/1387 در روستاى عظیم آباد( لوتک) شهرستان زابل بوجود آمد و در نماز جمعه‌ها، سایتهاى اینترنتى برادران اهل سنت، و بعضا رسانه‌هاى بیگانه، از آن به عنوان تخریب مسجد وبزرگترین و باسابقه‌ترین حوزه علمیه در سیستان و هتک حرمت به قرآن مجید و تضییع حقوق اهل سنت، نام برده شده است.
با برسى و دیدن مکان مورد نظر وسؤال از مردم منطقه و ساکنین آنجا به این نتیجه مى‌رسیم که
اصلاً در آن مکان حوزه و مسجدى وجود نداشته و بلکه مدرسه و مسجد در فاصله حدود 300 متر پایین‌تر در روستاى اسلام آباد به نام «مدرسه محمدیه» وجود دارد که یک آجر آن هم جابجا نشده است.
اما چرا این توهم بوجود آمده و چه دستهایى در کار است که به این جریانات دامن مى‌زنند، باید گفت: که این مسائل برگرفته شده از جریان چندین ساله اختلاف مدرسه اسلام آباد و مدرسه دارالعلوم (مسجد مکى) زاهدان مى باشد که بعد از فوت مولوى «محمد گل» مؤسس حوزه اسلام آباد لوتک، مدرسینى با تفکرات وهابیت با مدیرت مولوى عبدالحمید قصد تسلط کامل بر مدرسه فوق الذکر را داشتند. در سال گذشته بر اثر مقاومت مولوى عبدالله فرزند مرحوم محمد گل و دیگر مولوى‌هاى بومى و مردم منطقه على‌رغم فشارهاى زیاد اهالى مسجد مکى، این حوزه زیر بار دار و دسته مولوى عبدالحمید نرفت و استقلال خویش را حفظ کرد.

مسئولین دارالعلوم مسجد مکى براى جبران این آبروریزى بر آن شدند تا افراد خارجى و مهاجر بدون مجوز را از دیگر شهرهاى استان به روستاى هم جوار که اکثر ساکنانش افاغنه غیر مجاز بودند انتقال دهند.
تا اولاً:
یک وجهه ملى به خود بدهند.
ثانیاً: از ناحیه اینها امتیازاتى از دولت بگیرند.
ثالثاً: تفکر ضد شیعى و اسلامى وهابیت را در دارالولایه سیستان رواج بدهند، و مجرى برنامه‌هاى استکبار در منطقه باشند.
رابعاً: با آمدن مولوى‌هاى وارداتى وهابى بهتر و راحت‌تر بتوانند با مولویهاى بومىِ موافق با نظام برخورد کنند و آنها را از صحنه خارج کرده و در نتیجه حکم به کفر دیگر مسلمانان خصوصاً شیعیان بدهند.
نتیجه این کشمکشها و زیاده‌خواهى‌هاى اهالى مسجد مکى این شد که مسئولین منطقه به آنها هشدار دادند که اگر شما دنبال تحصیل علم هستید همان مدرسه محمدیه را تقویت و از مولوى‌هاى بومى حمایت کنید، ولى آنها به حرف هیچکس گوش نداده و دنبال ماجراجویى بودند.
از این رو، مسئولین براى جلوگیرى از تنش و برهم خوردن وحدت مردم منطقه، اقدام به تخریب تعدادى از خانه‌هاى خشت و گلى متعلق به افاغنه غیر مجاز که بر علیه نظام و مردم منطقه توطئه مى‌کردند ـ بعد از خارج ساختن اثاثیه آنان ـ نمودند.
اکنون آقایان مسجد مکى و حامیان آنها خانه‌هاى خشتى و گلى متعلق به افاغنه را تعبیر به مسجد و مدرسه کرده و آن را تبدیل به بزرگترین حادثه کرده و با عکس انداختن از چند تا قرآن که بر اثر کهنگى جلد آنها پاره شده و توسط خودشان گل‌مالى شده! از آنها توهین به مسجد و مدرسه و هتک حرمت قرآن یاد نموده و فریاد وا اسلاما سرداده‌اند.
الحمدلله مردم منطقه اعم از شیعه و سنى على‌رغم آن همه تحریکات مولوى‌هاى وهابى و سخنرانى‌ها و پخش عکس و فیلم ساختگى جهت ریختن به خیابانها و تحصن، چون از ماجرا خبر داشتند ساکت و آرام نشستند و هیچ توجهى به حرف مولویها نکردند.
در رابطه با این جریان، جناب مولوى عبدالحمید و پیروانش حرفهایى زده‌اند که بسیار جاى تأمل داشته و سؤال برانگیز است:
مولوى عببدالحمید همیشه مى‌گویند: ما از اول با انقلاب بوده‌ایم و زمانى که مولوى عبدالعزیز بوده مردم با هم متحد وهیچ تنشى در منطقه نبوده اما حالا بین شیعه و سنى تنش پیش آمده!
اولاً: باید آمار شهداى اهل سنت را ملاحظه نمود که در رابطه با انقلاب وجنگ تحمیلى، چند شهید خصوصاً از قشر مولوى‌ها داشته‌اند؟
ثانیاً: جناب مولوى اگر آن زمان مردم مشکلى نداشتند ما مولوى وارداتى خارجى با تفکرات وهابى در کل استان نداشتیم.
همه مولوى‌ها بومى و دارى عرق ملى و مذهبى بودند و دفاع از کشور را مثل دفاع از ناموس واجب مى‌دانستند.
ثالثاً:
حالا هم ما با اهل سنت بومى منطقه ومولوى‌هاى بومى هیچ مشکلى نداریم و همان برادرى و اخوت برقرار است، عمده مشکل ما با اهل سنت مهاجر و مولوى‌هاى وارداتى با افکار وهابى از کشورهاى گوناگون است.
اما سئوالات مطرح شده در ذهن مردم منطقه:
1-
جناب مولوى عبدالحمید در خطبه نماز جمعه تاریخ 8/6/1387 چنین بیان داشته که: «کدام قانون، کدام عقل مى‌گوید زمانى که ساخت و ساز براى دام‌ها و حیوانات در روستا آزاد است، نمى‌توان براى تعلیم و تربیت دینى ساخت و ساز کرد»
از جناب مولوى مى‌پرسیم: مگر اینجا جنگل است که بدون رعایت قانون هر کسى بخواهد در هر کجا خانه‌اى و یا مدرسه‌اى بسازد؟ و اصلاً در کجاى دنیا امکان ساخت و ساز بدون رعایت قانون وجود دارد؟ مگر امام (قدس سره) که از نظر شما هم اولى الامر محسوب مى‌شوند، نفرمودند: «خلاف قانون خلاف شرع است.» طبق نظر شما اگر حکومت همه را در ساخت و ساز آزاد بگذارد و مرزهاى کشور را باز کند، مى‌شود کشور را اداره کند؟
2-
شما که خراب کردن چند تا چهار دیوارى متعلق به خارجیان را هتک حرمت به قرآن دانسته و فریاد وا اسلاما، وا قرآنا، سرداده و شیعیان را متهم به شرک کرده‌اید ـ و حال آنکه در این حادثه از بینى کسى خون نیامده ـ چرا در جریان سال گذشته در روستاى «افتخارآباد» خاش توسط هم کیشان شما در شب 21 رمضان، طلبه‌اى را شهید کردند و قرآن را با تیر پاره پاره کردند، هیچ فریادى از شما بلند نشد. و بر عکس عده اى مستانه فریاد خوشحالى سر مى‌دادید؟!
3- چرا در حادثه تاسوکى و بلوار ثارالله و... که دهها نفر از پیروان اهل بیت(ع) به جرم شیعه بودن شهید شدند و در حادثه پاسگاه شهر سراوان که 16 نفر با خیانت سرباز سنى اسیر شدند و فرماندهى همه این جریانات توسط شخصى از تحصیل کرده‌هاى دارالعلوم مسجد مکى بوده است، این قدر برآشفته نشدید؟ اما در حادثه عظیم آباد تا دلتان خواست به همه مسئولان از نهاد رهبرى گرفته تا دولت و... حمله کرده و همه را با پرویز مشرف یکسان کردید؟!
4- شما که ادعاى طرفدارى از نظام را دارید و در هر کوى و برزن این را به رخ نظام مى‌کشید،
چرا در ماجراى حوزه ایرانشهر (چاه جمال) که پایگاه اشرار شده بود بعد از کشف محل و مشخص شدن همدستى مدیران حوزه که خود بدان اعتراف کردند و در نهایت به اعدام دو مولوى خیانت‌کار منجر شد، شما به شدت اظهار ناراحتى کردید و مدتها [و حتى اکنون] در صدر اخبار سایت دارالعلوم (سنى آنلاین) از آن به عنوان (اعدام دو روحانى اهل سنت) قرار داده و در بعضى سایتها از آنها به عنوان شهید نام برده و براى آنها مجلس ختم گرفتید؟!
5ـ چرا از اینکه دولت بر مدارس شما طبق قانون مصوّب شوراى انقلاب فرهنگى [که قوانین آن بر همه‌ى دستگاهها لازم الاجراست] مى‌خواهد نظارت داشته باشد، اینقدر شاخ وشانه مى‌کشید و از آن به عنوان عبور از خط قرمز اهل سنت نام مى‌برید و مى‌گویید: به هیچ کس اجازه عبور از این خط را نمى‌دهیم؟
مگر در حوزه‌هاى علمیه شما چه مى‌گذرد و چه تدریس مى‌شود که نمى‌خواهید کسى از آن خبردار شود؟
6- چرا در مراسم ختم صحیح بخارى از کسانى دعوت مى‌کنید که فتوا به شرک شیعه مى‌دهند و بعد هم دم از وحدت مى‌زنید که ما وحدت را نقض نکرده‌ایم بلکه شیعیان وحدت را برهم مى‌زنند؟!!
7- چرا از تعداد آمارى که خودتان درباره طلبه‌هاى سیستان مى‌دهید (500 تا پسر و 300 تا دختر) تعداد طلبه‌هاى بومى به یک‌دهم هم نمى‌رسد و طبق بعضى آمارها فقط 25 نفر بومى و بقیه غیر بومى هستند؟ آیا همه طلبه‌هاى خارجى مجوز دارند؟ [خودتان که در مصاحبه با سنى آنلاین ابراز داشته‌اید 5-6 سال است به اینها مجوزى داده نشده!]


نویسنده: الف. گ (یک شهروند سیستانى)
منبع:
سایت مؤسسه حضرت ولى‌عصر(عج)


در همین رابطه بخوانید:
ـ مدیر حوزه علمیه اهل سنت «لوتک» زابل تخریب این حوزه را تکذیب کرد


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (114) ، بازدید دیروز: (74) ، کل بازدیدها: (1190444)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ