سفارش تبلیغ
صبا ویژن

:: هامون و تفتان

حتی یهود جرأت جنایات وهابیت را ندارد

مرصـاد دیدگاه

سومین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی گفتمان عقاید و اندیشه‌ها با موضوع جایگاه اهل‌بیت (ع) از دیدگاه وهابیون و سلفی‌ها به همت معاونت فرهنگی تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه در مدرسه فیضیه برگزار شد.
به گزارش مرکز خبر حوزه، یکی از اساتید حوزه علمیه قم در این نشست با اشاره به تفکرات وهابی‌ها و دشمنی آنان با اهل‌بیت (ع) گفت: ریشه باطل گروهک وهابیت کسانی هستند که حضرت علی (ع) را سبّ می‌کردند و شخص معاویه و یزید را ثقه می‌دانستند که بازماندگان آنان، کسانی را که در خانه خدا نمازجمعه می‌خوانند به گلوله می‌بندند و حتی یهود جرأت این کار را ندارد.
حجت‌الاسلام والمسلمین‌ نجم‌الدین طبسی افزود: به نقل یکی از روزنامه‌های عربی یک عنصر اطلاعاتی رده بالای وهابیت مدت‌ها ناپدید بود و بعد معلوم شد در عراق عامل انفجار در سیزده امامزاده بوده است.
وی بیان داشت: وهابی‌ها امامزاده‌ها را مظاهر شرک می‌دانند در حالی که در کشوری مانند هندوستان، معابد شرک بسیاری وجود دارد و هیچ تعرضی به آنها نمی‌شود.
سخنران این نشست به حربه‌های جدید وهابیت علیه شیعیان اشاره و خاطرنشان کرد: وهابی‌ها در کتاب‌هایشان عکس عقرب می‌کشند و آن را شیعه می‌نامند و به امام زمان (عج) فحاشی می‌کنند در حالی که آن حضرت را همه مذاهب و ادیان قبول دارند.
این استاد حوزه با بیان اینکه، تفکرات اهل‌سنت غیر از وهابیت است گفت: حدیث ثقلین و سایر احادیث تصریح دارند که یک نفر از اهل‌بیت (ع) در هر دوره‌ای تا روز قیامت وجود دارد تا زمین دگرگون نشده و اهلش را فرو نبرد.
حجت‌الاسلام والمسلمین‌ طبسی با اشاره به جایگاه حوزه علمیه قم به عنوان قلب تپنده تشیع افزود: ترفند امروز وهابی‌ها این است که علت عدم گسترش اسلام در سراسر جهان را قیام حضرت زهرا (س) و فرزندان ایشان بدانند و اینها را در کتاب‌هایشان چاپ و منتشر می‌کنند.

کلمات کلیدی: ترور، وهابی، شیعه، سنی، اسلام، ایران، طبسی، حوزه علمیه قم، یهود

گوشه اى از جنایات معاویه

مرصـاد دیدگاه

قابل توجه کسانى که از روى جهالت و بى‌اطلاعى چنین جنایت‌کارى را تا حد پرستش مى‌ستایند!!

جنایات معاویه بر شیعه در اواخر حکومت امام على‌(علیه السلام)

از سال 39 هجرى، معاویه هجوم همگانى و گسترده‌اى را برعلیه شیعیان امیرالمؤمنین آغاز نمود و با فرستادن افرادى خشن و بى دین براى سرکوب شیعیان، حیطه حکومت حضرت را مورد تاخت‌وتاز قرار داد:
1. نعمان بن بشیر را با هزار نفر براى سرکوب مردم عین التمر فرستاد.
2. سفیان بن عوف را با شش هزار نفر براى سرکوب مردم هیت و از آنجا به انبار و مدائن فرستاد.
3. عبدالله بن مسعده بن حکمه فزارى که از دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود با هزاروهفتصد نفر به تیماء فرستاد.
4. ضحاک بن قیس را با سه هزار نفر به واقعه براى غارت هرکس که در طاعت امام على(علیه السلام) است فرستاد. و در مقابل، حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) حجر بن عدى ـ صحابى معروف ـ را با چهارهزار نفر براى مقابله با او فرستاد.
5. عبدالرحمن بن قباث بن اشیم را با جماعتى به بلاد جزیره فرستاد، که حضرت کمیل را براى مقابله با او فرستاد.
6. حرث بن نمر تنوخى را نیز به جزیره فرستاد تا با هرکس که در اطاعت امام علی(علیه السلام) است مقابله کند که در آن واقعه افراد زیادى کشته شدند.(1)
7. در سال 40، بُسر بن أرطاة را با لشکرى به سوى مکه و مدینه و یمن فرستاد او هنگامى که به مدینه رسید، عبیدالله بن عباس که عامل مدینه از طرف امام علی(علیه السلام) بود، از آنجا فرار کرده و در کوفه به حضرت ملحق شد ولى بُسر هر دو فرزند او را به شهادت رسانید.(2)
یکى دیگر از مناطقى که سر راه بُسر مورد غارت قرار گرفت منطقه اى بود که گروهى از قبیله همدان و شیعیان حضرت علی(علیه السلام) در آن جا سکونت داشتند. بُسر با حرکتى غافلگیرانه به آنها حمله کرد. بسیارى از مردان را کشت، و تعدادى از زنان و فرزندان آنان را به اسارت برد. و این اولین بار بود که زنان و کودکان مسلمین به اسارت برده مى‌شدند.(3)
مسعودى در مورد بُسر بن ارطاة مى‌گوید: او افرادى از خزاعه و همدان و گروهى را که معروف به الانباء از نژاد ایرانیان مقیم یمن بودند کشت. و هرکسى را که مشاهده مى‌کرد میل به على دارد یا هواى او را در سر دارد، مى‌کشت.(4)
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: شیعه، اسلام، خلفا، اهل بیت، معاویه، صحابه، سنى، امام على

نامه ای به امیر

مرصـاد دیدگاه

مطلب زیر را عزیزى به ایمیلم ارسال کرده بود، حتماً بخوانید:

«کارو» شاعر معاصر مسیحی می‌گوید:

نامه ای به امیر

سلام بر تو ای پرچم دار حقانیت انکار ناپذیر حق، ای یکپارچه ترین مردان قرون دیرین... ای دست خدا... دست آسمان... دست زمین... سلام بر تو ای امیرالمؤمنین... ای انسان فناناپذیر، انسان جاودانی، تو ای علی ای مرد تکرار ناپذیر تاریخ... تو شمشیر برهنه بر دست در وحشی ترین ادوار تاریخ زندگی، بخاطر نجات بشر از چنگ ظلمت، بخاطر رهائی بندگان گمنام و بیگناه خدا از سیه چال زندگی، متین و مطمئن و سرافراز سینه بازت را پناهگاه قلب محبت پرور نغمه پردازت را طپش به طپش به پای حقیقت ریختی.
شبها خودت را بخاطر راحت خواب درماندگان با بیداریهای پایان ناپذیر به هم آمیختی... صمیمانه استدعا می‌کنم، ای شاه مردان، پذیرا باش.
درود بی پایان یکی از بندگان مسیح را که در مقابل عظمت روح زانو به زمین زده است. من به همان مسیح که می‌پرستم سوگند، مطمئنم که اگر مسیح زنده بود با کمال صمیمیت همراه من بر شرافت یکپارچه تو، عدم نیازت به فکر آفریننده و سپهر پروازت درود می‌فرستاد.

نوشته امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در کلام اندیشمندان جهان را هم حتماً ببینید
.


کلمات کلیدی: شیعه، اسلام، امام علی، امیرالمؤمنین، شاعر مسیحی

عید الزهرا سلام الله علیها

مرصـاد دیدگاه

عید آغاز ولایت امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بر همه منتظرانش مبارک باد

دیروز نهم ربیع‌الاول روز آغاز ولایت و امامت صاحب العصر، مهدى موعود، امام زمان(عج) بود. هم او که امید همه انبیاء و اولیاست و روزى ـ که ان‌شاءالله نزدیک باشد ـ ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. همان میر مهر که مهربانى‌اش بر همه بندگان صالح خداوند گسترده خواهد شد و صلح واقعى را بر پهنه گیتى برقرار خواهد ساخت. آن ولى اعظم که جاهلان بى‌خبر از حقیقت را هدایت خواهد کرد و عالم را با نور توحید و ایمان واقعى منوّر خواهد ساخت. همان امامى که البته از دشمنان دین خدا و مستکبرین عالم که همان ائمة الکفرند، انتقامى سخت خواهد گرفت و دل همه مظلومان عالم در سرتاسر تاریخ را خشنود خواهد ساخت و تسلى‌دهنده قلب مبارک رسول الله (صلى‌الله علیه وآله) از اذیت و آزارى که از جاهلان منافق کشید تا جایى که فرمود: «ما اوذى نبىّ مثل ما اوذیت؛ هیچ پیامبرى آنگونه که من اذیت شدم، آزار ندید.» و نیز تسکین‌دهنده دل دردمند بانوى دو عالم فاطمه مظلومه (سلام الله علیها) از جفا و ظلم ستم پیشه‌گان خواهد بود.
البته برخى نهم ربیع‌الاول را عمرکشون هم نام نهاده‌اند و مى‌گویند چون خلیفه دوم پیروان سقیفه در چنین روزى کشته شد، و در واقع بخاطر انتقام از جسارتهایى که به دختر رسول الله(ص) توسط وى شده بود، این روز را به عیدالزهرا(س) نامگذارى کرده‌اند که هیچ دلیل مستندى ندارد؛ چون قتل و مرگ عمر در آخر ذیحجه اتفاق افتاده ونه در ربیع‌الاول. و بعید نیست تغییر دادن عید آغاز ولایت امام زمان(عج) به عمرکشون، دسیسه همانانى باشد که نام مهدى موعود(عج) که امید دهنده همه مظلومان است، لرزه به اندام و هویتشان مى‌اندازد و قصد داشته‌اند با آدرس غلط، این نام مبارک را به حاشیه برند که البته کور خوانده‌اند!
از جمله موارد دیگرى که آن هم مستند نیست بلکه مشکوک است، آرامگاهى است در نزدیکى کاشان که به آرامگاه ابولؤلؤ مشهور است و مى‌گویند این همان ابولؤلؤیى است که عمر را به قتل رساند؛ در صورتى که طبق نقلهاى مستند ابولؤلؤ در مدینه دستگیر شده و کشته شده و همانجا به خاک سپرده شد و این آرامگاه مربوط به شخص دیگرى است و ربطى به قاتل عمر ندارد.

مرصاد


کلمات کلیدی: شیعه، سنی، اسلام، خلیفه، عمر، سقیفه، فاطمه، زهرا، عمرکشون، عیدالزهرا، وحدت، ابولؤلؤ

معاویه را میکشم ولى انتقادى از او نمیکنم

مرصـاد دیدگاه

این روزها، رحلت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و شهادت امام حسن مجتبى و امام رضا (درود خداوند بر آن دو نور پاک) بود. بنا داشتم مطالبى پیرامون مظلومیت هر سه بزگوار بنویسم که از نزدیکانشان چه کشیدند ولى توفیق نبود و مجالى دست نداد.
حکایت زیر را در کتاب «وهابیت بر سر دو راهى» که مؤلفش یکى از علماى معروف است، خواندم و نقل آن بى‌مناسبت با موضوع نیست:

در یکى از سفرهاى عمره، شبى در مسجد الحرام در میان نماز مغرب و عشا که فرصتى براى بحث بود با جمعى از علماى حجاز بحثى درباره قداست عموم صحابه داشتیم، آنها طبق معمول معتقد بودند نباید کم‌ترین انتقادى از آنها کرد، و به اصطلاح نازکتر از گل هم نباید گفت.
به یکى از آنها گفتیم فرض کنید الآن میدان جنگ صفّین برپا شده، شما به کدامیک از این دو صف ملحق مى شوید، صف على(علیه السلام) یا صف معاویه؟
گفت: مسلّماً به صف على.
گفتم: اگر على(علیه السلام) به تو بگوید: این شمشیر را بگیر و معاویه را به قتل برسان، چه مى‌کنى؟
فکرى کرد و گفت: معاویه را مى‌کشم ولى کمترین انتقادى از او نمى‌کنم!!

آرى این است نتیجه اصرار بر عقاید غیر منطقى که دفاع از آن هم غیر منطقى خواهد بود و انسان را گرفتار سنگلاخ‌ها مى‌کند.
حق این است که بگوییم به شهادت قرآن مجید و تاریخ اسلام، صحابه و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) از یک نظر چند گروه بودند: گروهى از صحابه و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند که از آغاز پاک و صادق و صالح بودند و تا آخر نیز چنین زیستند.
گروهى دیگر در عصر آن حضرت در صف صالحان و پاکان بودند ولى بعداً به خاطر جاه طلبى و حبّ دنیا، مسیر خود را عوض کردند و عاقبت کار آنها خیر و سعادت نبود (مانند آتش افروزان جنگ‌هاى جمل و صفّین).
و گروه سوّم از آغاز در صف منافقان و دنیاپرستان بودند و براى مقاصد خاصّى خود را در صف مسلمین جاى داده بودند، مانند ابوسفیان‌ها
.


کلمات کلیدی: وهابی، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، خلفا، معاویه، صحابه

سیر حرکت شیعه؛ از حاشیه به هسته

مرصـاد دیدگاه

سیر حرکت تاریخى قدرت سیاسى شیعه؛ از حاشیه به هسته

حجت الاسلام دکتر احمد رهدار
دکترای علوم سیاسی و
دبیر گروه «تاریخ و اندیشه معاصر» مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)


پایگاه خبـری انصارنیوز:

در سومین روز برگزاری همایش «روشنفکری دینی» قرار بود میان آقایان دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد رهدار دبیر «گروه تاریخ و اندیشه سیاسی معاصر» مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و مدیر «گروه مطالعات اسلام و غرب» در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، حول موضوع «سهم جریان روشنفکری دینی در تحول فکر دینی در عقبه تاریخی ما»، مناظره‏ای در تالار اجتماعات دانشکده شیمی دانشگاه صنعتی شریف تهران صورت گیرد که به دلیل عدم حضور آقای دکتر زیباکلام، بحثی مقدماتی و یک طرفه با عنوان «سیر حرکت تاریخی شیعه از حاشیه به هسته قدرت سیاسی» توسط آقای دکتر رهدار ارائه شد که در ادامه تقدیم می‏شود.

قرار بود دستگاه سیاسی «نبوت» در دستگاه سیاسی «امامت» تداوم یابد، اما با انحرافی که در سقیفه افتاد، خط نبوت در دستگاه سیاسی «خلافت» ادامه یافت.دستگاه خلافت به مدت هفت قرن به عنوان دستگاه سیاسی محوری در جوامع اسلامی حضور داشت.با سقوط بغداد در سال 656ق، دستگاه سیاسی «سلطنت» در عرض دستگاه سیاسی خلافت روی کار آمد و به مدت هفت قرن در ایران اسلامی تداوم یافت.با ظهور کمالیسم در ترکیه، دستگاه سیاسی خلافت و با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357ش، دستگاه سیاسی سلطنت به ترتیب در جهان اسلام و ایران برای همیشه رخت بربستند و جای خود را به دستگاه سیاسی «ولایت فقیه، مرجعیت» دادند.دستگاه سیاسی ولایت فقیه، در طول دستگاه سیاسی نبوت و امامت بود و از این حیث انقلاب اسلامی را باید به منزله پایگاهی دانست که خط سیاسی مدیریت دینی را به جایگاه اصلی اش برگردانده است و از همین روست که می توان انقلاب اسلامی را در طول و از سنخ انقلابات و بعثت های انبیای الهی دانست.

گذار از دو دستگاه سیاسی خلافت و سلطنت به دستگاه سیاسی ولایت فقیه، چندان هم به سادگی صورت نگرفته است.می توان هفت حلقه علمی را که در آنها مجاهدت های تئوریک برای نیل این مقصود توسط بزرگان شیعه صورت گرفته است، به شرح زیر شناسایی کرد:
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: شیعه، اسلام، ایران، انقلاب، رهدار، مناظره، تاریخ

غیرت ترکى و ذلت وهابیان عرب

مرصـاد دیدگاه

در حاشیه اجلاس داووس، نشستی با حضور رجب طیب اردوغان، شیمون پرز، بان کی مون و عمرو موسی ، با موضوع غزه برگزار شد.در این نشست ، نخست وزیر ترکیه 12 دقیقه پیرامون آن چه در غزه گذشت و تحرکات سیاسی ترکیه برای توقف جنگ و کارشکنی های رژیم صهیونیستی در این مسیر صحبت کرد. سخنان او با آرامش و همراه با رعایت آداب بود. پس از وی،شیمون پرز در مقام پاسخگویی به سخنان اردوغان، 25 دقیقه با صدایی بلند و حرکات فیزیکی خشم آلود و آکنده از تکبری آشکار، خطاب به نخست وزیر ترکیه سخن گفت و از عملکرد ارتش صهیونیستی در غزه شدیداً دفاع کرده و سیاستهای ترکیه را در قبال این جنایت ضد بشری تخطئه نمود! و حاضران هم براى او کف زدند!!
با پایان سخنان «پرز» ، نخست وزیر ترکیه که در تمام مدت سخنرانی او مشغول نت برداری بود با اصرار از مدیر نشست خواست که به او وقت صحبت بدهد. وی در بخش دوم سخنان خود گفت:
*جناب پرز! شما از من مسن‌تر هستی، صدایت هم خیلی بالا می‌رود. معتقدم که این طور بالا رفتن صدای شما ریشه در یک احساس روانی گناه دارد اما مطمئن باش که صدای من این طور بالا نخواهد رفت. پای کشتار که وسط بیاید، شما خوب بلدید بکشید. من خوب می‌دانم که شما در سواحل چطور بچه‌ها را هدف می‌گیرید و می‌کشید. در سرزمین‌شما دو نخست وزیر پیشین بودند که حرف‌هایی دارند که برای من مهم است. شما نخست وزیرانی داشتید که می‌گفتند: «وقتی بر روی تانک وارد سرزمین‌های فلسطین می‌شود، در خود احساس لذت می‌کنم». شما با من با ارقام صحبت کردید، من هم حاضرم نام این افراد را ببرم، شاید در میان شما کسی کنجکاو باشد که بداند. من کسانی را هم که برای چنین ظلمی کف می‌زنند تقبیح می‌کنم، زیرا فکر می‌کنم، تشویق این قاتلین کودکان، و این قاتلین انسان‌ها، خود نوعی جنایت علیه بشریت است. توجه کنید. در این جا نمی‌توانیم از یک حقیقت صرف نظر کنیم. من در یاد دانست‌هایم [از سخنان آقای پرز] خیلی نکته برداری کردم اما در این جا فرصت پاسخ‌گویی به همه آن موارد را ندارم در این جا من فقط دو مطلب را به شما عرض خواهم کرد.
(در این هنگام مدیر نشست با عبارات و حرکات دست سعی می‌کند مانع از سخنان اردوغان شود)
- اردوغان دوبار دست مجری را پس زده و می‌گوید: «اجازه بدهید و صحبتم را قطع نکنید»
اول این که [در ده فرمان ] تورات در بند ششم آمده است که: «نباید دست به قتل بزنید» اما در اینجا [فلسطین] کشتار می‌شود.
اما دوم؛ توجه کنید که این هم خیلی شنیدنی است «گیلعاد آتزمون» می‌گوید: «بربریت و توحش اسرائیل، بسیار فراتر از هرگونه ظلمی است»، در کنار این مطلب، «آوی شالوم» پرفسور «روابط بین‌الملل» از دانشگاه آکسفورد که در روزنامه انگلیسی «گاردین» این را گفته است: «اسرائیل به یک دولت راهزن تبدیل شده است»
(در تمام مدت ایراد نکته دوم، مدیر جلسه با حرکات مستقیم فیزیکی و حتی زدن دست روی شانه اردوغان، سعی در پایان دادن به سخنان او دارد. در این مرحله «اردوغان» از ناراحتى بر افروخته شده و بدون این که حتی به مدیر جلسه نگاه کند، دست او را پس زده و این گونه به سخنان خود پایان داد:
- از تو هم خیلی متشکرم!! از تو هم بسیار متشکرم!! برای من از این لحظه به بعد، «داووس» پایان یافته است. دیگر در اجلاس «داووس» حضور نخواهم یافت. شما اجازه صحبت نمی‌دهید. (اردوغان با دست به «پرز» اشاره کرده) 25 دقیقه صحبت کرد، (و با دست به خود اشاره می‌کند) 12 دقیقه صحبت کرد. این قابل قبول نیست.
(اردوغان با برداشتن یادداشت خود، بدون اینکه به پرز و بان کی مون (دبیر کل سازمان ملل) نگاه کند از جای خود برخاست و جلسه را ترک کرد. در میان مسیر (عمرو موسى) دبیر کل اتحادیه عرب، برخاسته و با او به حالت تحسین برانگیزی مصافحه نمود و قصد خروج از جلسه را داشت که بان کى‌مون مانع شد و جلویش را گرفت
.

منبع:
خبرگزارى فارس

نکته: اگر حکام ذلیل و مزدور عرب ـ که خود را از پیرو سنت! پیامبر(ص) مى‌دانند ـ و مفتیان روسیاه وهابى به اندازه یک دهم نخست‌وزیر کشور لائیک ترکیه غیرت مى‌داشتند و اقدامى چون کار او مى‌کردند، هیچوقت رژیم صهیونیستى جرأت نمى‌کرد دست به چنین جنایاتى در فلسطین بزند!

اخبار مرتبط:
ـ رییس جمهور: اقدام نخست وزیر ترکیه حرف دل ملتهای منطقه و جهان است
ـ لاریجانى: اردوغان بار دیگر اذهان جهانیان را متوجه سبعیت رژیم‌صهیونیستی کرد
ـ حزب الله لبنان: با اقدام خود ماهیت تروریستی رژیم صهیونیستی را برملا کردید
ـ حاکمان اسلامی از عملکرد اردوغان الگو بگیرند
ـ سخنان اردوغان از نشانه‌های صدور انقلاب است
ـ اقدام اردوغان ترکیدن بغض فروخورده جهان اسلام بود
ـ بازتاب موضع شجاعانه اردوغان در مطبوعات ترکیه و رژیم صهیونیستی
ـ القدس العربى: اقدام شجاعانه اردوغان، درسی برای سران و حکام عرب است
ـ روایت تصویری خروج اعتراض آمیز نخست وزیر ترکیه از اجلاس داووس
ـ هزاران نفر از مردم ترکیه از اردوغان همچون یک قهرمان استقبال کردند
ـ مجری نشست داووس حامی رژیم صهیونیستی از آب در آمد
ـ هزاران تن از ساکنان غزه از اقدام شجاعانه اردوغان تجلیل کردند
ـ ماهاتیر محمد: سران خونخوار اسرائیل باید محاکمه شوند
ـ مصر از پهلو گرفتن کشتی حامل کمکهای انساندوستانه ایران به غزه جلوگیری کرد
ـ
یک شرکت مصری در اوج جنگ غزه به ارتش رژیم صهیونیستی آذوقه می‌رساند
ـ ابعاد تازه‌ای از همکاری‌های مصر و رژیم صهیونیستی در کشتار مردم غزه 
.


کلمات کلیدی: وهابی، سنی، اسلام، غزه، عرب، اسرائیل، ایران، ترکیه، غیرت، فلسطین، انقلاب، صهیونیسم

یادداشتهاى عید سعید غدیر _2

مرصـاد دیدگاه

ـ خطبه غدیر در موبایل
ـ متن صوتى خطبه پیامبر(ص) در روز غدیر
ـ کتاب خطابه غدیر (گزارش سه روزه همراه با متن عربى و ترجمه فارسى خطبه غدیر)
ـ کتاب فروغ ولایت (آیت الله سبحانى)
ـ
اهل سنت پاسخ دهند (150 سؤال بدون پاسخ یک طلبه حنفى از استادانش)
ـ گزارش اجمالی از منابع و اسناد خطبه غدیر
ـ اسناد و رجال روایت کننده متن کامل خطبه غدیر
ـ
منابع و اسناد واقعه غدیر در کتب اهل سنت
ـ اعمال عید سعید غدیر خم
ـ اگر ابوبکر و عمر، غاصب خلافت بودند‌، چرا امام علی (ع) با خلفا همکاری می‌‌کرد؟
ـ اگر مراد رسول خدا(ص) از حدیث غدیر ، ولایت امیر مؤمنان (ع) بود ، چرا در سقیفه به آن احتجاج نشد؟
ـ غوصی در اقیانوس بیکران (خلاصه‌اى از کتاب الغدیر علامه امینى)
ـ
اگر پیامبر علی را به خلافت منصوب نمود، چرا ابوبکر را برای نماز فرستاد؟
ـ آیا کلمه «أولی» در آیه « النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ ...» به معنای محبت است؟!
ـ آیا جمله‌ « اللّهم وال من والاه ... » در حدیث غدیر از نظر سندی صحیح است؟
ـ تحریف بی شرمانه غدیر توسط وهابیون سعودی
ـ احتجاج امام علی (ع) به غدیر خم
ـ
نبرد گسترده برای فراموشی غدیر


کلمات کلیدی: اهل سنت، وهابی، غدیر، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، تشیع، اهل بیت، ایران

خطبه پیامبر(ص) در روز غدیر ـ1

مرصـاد دیدگاه

خطابه غدیر تنها خطابه ای است که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانسته اند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نموده‌اند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد. ( فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة) پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت.


بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و ثنای الهی
ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بی‌همتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستوده‌ای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شده‌ها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بی‌اندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روح‌القدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیده‌ای را می‌بیند، و هیچ دیده‌ای را توان دیدار او نیست.
بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمی‌کند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمی‌نماید. به اسرار نهان و به سویداء سینه‌ها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمی‌افکند.
بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آنکه به دیده‌ها مشهود گردد و لیکن او هر دیده‌ای را در می‌یابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.
به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود ( عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی می‌دهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.
فرمانش بی‌مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.
موجودات را بی‌آنکه نمونه‌ای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز می‌گردد.
و گواهی می‌دهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سر افکنده و تسلیم است.
اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.
نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و اراده‌اش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.
ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو می‌برد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ می‌دهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.
کاری بر او دشوار نیست و ناله فریاد خواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمی‌سازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.
و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.
فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابنده‌ام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیله‌اش، ایمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف می‌کنم که بنده اویم و گواهی می‌دهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.

فرمان الهی
نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: «اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستاده‌ام کوتاهی کنی، در حقیقت ، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده‌ای» و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده‌ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ ¤. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکرده‌ام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا – جبرئیل - سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابی‌طالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه‌ای دیگر از قرآن را نازل فرموده: «إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ» علی بن ابی‌طالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را می‌جوید.
از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می‌دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده‌جویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته‌اند، آگاهی داشتم؛ همان‌ها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است: «یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظیمً ¤ هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده‌ام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور که هر چه می‌شنود، بی‌اندیشه می‌پذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود: «وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ» من هم اکنون می‌توانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و می‌کنم.
ولی اینها همه خدای را از من راضی نمی‌سازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه «یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ...» یافته‌ام، به انجام برسانم.
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: غدیر، امامت، عید، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، علی، محمد، پیامبر اسلام، نبی اعظم، حضرت علی، اثبات امامت علی، خلفا، خلافت، عید غدیر

<      1   2   3      
?بازدید امروز: (10) ، بازدید دیروز: (149) ، کل بازدیدها: (1173188)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ