این روزها، رحلت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و شهادت امام حسن مجتبى و امام رضا (درود خداوند بر آن دو نور پاک) بود. بنا داشتم مطالبى پیرامون مظلومیت هر سه بزگوار بنویسم که از نزدیکانشان چه کشیدند ولى توفیق نبود و مجالى دست نداد.
حکایت زیر را در کتاب «وهابیت بر سر دو راهى» که مؤلفش یکى از علماى معروف است، خواندم و نقل آن بىمناسبت با موضوع نیست:
در یکى از سفرهاى عمره، شبى در مسجد الحرام در میان نماز مغرب و عشا که فرصتى براى بحث بود با جمعى از علماى حجاز بحثى درباره قداست عموم صحابه داشتیم، آنها طبق معمول معتقد بودند نباید کمترین انتقادى از آنها کرد، و به اصطلاح نازکتر از گل هم نباید گفت.
به یکى از آنها گفتیم فرض کنید الآن میدان جنگ صفّین برپا شده، شما به کدامیک از این دو صف ملحق مى شوید، صف على(علیه السلام) یا صف معاویه؟
گفت: مسلّماً به صف على.
گفتم: اگر على(علیه السلام) به تو بگوید: این شمشیر را بگیر و معاویه را به قتل برسان، چه مىکنى؟
فکرى کرد و گفت: معاویه را مىکشم ولى کمترین انتقادى از او نمىکنم!!
آرى این است نتیجه اصرار بر عقاید غیر منطقى که دفاع از آن هم غیر منطقى خواهد بود و انسان را گرفتار سنگلاخها مىکند.
حق این است که بگوییم به شهادت قرآن مجید و تاریخ اسلام، صحابه و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) از یک نظر چند گروه بودند: گروهى از صحابه و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند که از آغاز پاک و صادق و صالح بودند و تا آخر نیز چنین زیستند.
گروهى دیگر در عصر آن حضرت در صف صالحان و پاکان بودند ولى بعداً به خاطر جاه طلبى و حبّ دنیا، مسیر خود را عوض کردند و عاقبت کار آنها خیر و سعادت نبود (مانند آتش افروزان جنگهاى جمل و صفّین).
و گروه سوّم از آغاز در صف منافقان و دنیاپرستان بودند و براى مقاصد خاصّى خود را در صف مسلمین جاى داده بودند، مانند ابوسفیانها.
کلمات کلیدی: وهابی، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، خلفا، معاویه، صحابه
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.