89/2/26:: 1:1 عصر
مرصـاد
دیدگاه
سروده: سید حمید برقعی
شنیده میشود از آسمان صدایی که ...کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...نبوده هیچکسی جز خدا، خدایی که ...نوشت نام تو را، نام آشنایی که ...پس از نوشتن آن آسمان تبسم کردو از شنیدنش افلاک دست و پا گم کردنوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شدنوشت فاطمه، هفت آسمان مزین شدنوشت فاطمه، تکلیف نور روشن شددلیل خلق زمین و زمان معین شدنوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته استغزل ـ قصیده نابی که در ازل گفته استنوشت فاطمه تعریف دیگری داردز درک خاک مقام فراتری داردخوشا به حال پیمبر! چه مادری دارد!درون خانه بهشت معطری داردپدر همیشه کنارت حضور گرمی داشتبرای وصف تو از عرش واژه بر میداشتچراکه روی زمین واژه وزینی نیستو شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیستو جای صحبت این شاعر زمینی نیستو شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیستخدا فراتر از این واژهها کشیده تو راگمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو راکه گرد چادر تو آسمان طواف کندو زیر سایه آن کعبه اعتکاف کندملک ببیند و آنگاه اعتراف کندکه این شکوه جهان را پر از عفاف کندکتاب زندگیات را مرور باید کردمرور کوثر و تطهیر و نور باید کرددر آن زمان که دل از روزگار دلخور بودو وصف مردمش الهیکم التکاثر بوددرون خانه تو نان فقر آجر بودشبیه شعب ابیطالب از خدا پر بودبهشت عالم بالا برایت آماده استحصیر خانه مولا به پایت افتاده استبه حکم عرش بنا شد در آسمان علیعلی از آن تو باشد تو هم از آن علیچه عاشقانه همه عمر مهربان علی!به نان خشک علی ساختی، به نان علیاز آسمان نگاهت ستاره میخواهماگر اجازه دهی با اشاره میخواهمبه یاد آن دل از شهر خسته بنویسمکنار شعر دو رکعت نشسته بنویسمشکسته آمدهام تا شکسته بنویسمو پیش چشم تو با دست بسته بنویسمبه شعر از نفس افتاده جان تازه بدهو مادری کن و این بار هم اجازه بدهبه افتخار بگوییم از تبار توایمهنوز هم که هنوز است بیقرار توایماگرچه ما همه در حسرت مزار توایمکنار حضرت معصومه در کنار توایمفضای سینه پر از عشق بیکرانه توست«کرم نما و فرود آ که خانه، خانه توست»
کلمات کلیدی: امامت، شیعه، امام علی، خلافت، فدک، فاطمه زهرا، پیامبر اعظم
89/2/8:: 10:46 صبح
مرصـاد
دیدگاه
نویسنده: اسماعیل نساجى زواره
زهرای اطهر(س) در برابر جریاناتی که بعد از رحلت رسول مکرّم اسلام به وجود آمد، ساکت ننشست و دست به مبارزه سیاسی زد و با سخنرانیهای افشاگرانه به بیان ماهیّت غاصبان خلافت و مصیبتهای وارده توسط آنها پرداخت.
بررسی سیره معصومین (ع) در راستای حفظ ارزشهای اصیل اسلامی از مواردی است که علاوه بر هدایت و نجات انسانها، نقش قابل تأمّلی را در حفظ آرمانهای جامعه مسلمین ایفا میکند.
از این رو آن بزرگواران در طول حیات خویش حضور در صحنه را مسؤولیتی مهم از جانب خدای سبحان میدانستند.
با غروب غمبار خورشید فروزان رسالت در 28 صفر سال دهم هجری، سیاهی غصب حق و غبار غربت اندیشههای خردورزان را آزار میداد به گونهای که کمتر کسی یارای حضور در صحنه اعتقادی و دفاع در عرصه سیاسی را در خود میدید، امّا در این میان بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) برتر از هزاران مرد قدرتمند، بیرق باورهای تابناک آسمانی و علم پیکار با سران ظلم و غصب و غارت را بر دوش گذاشت تا هدایت نبوی و سعادت علوی را پاس بدارد و به گوش آیندگان برساند. زهرای اطهر(س) در برابر جریاناتی که بعد از رحلت رسول مکرّم اسلام به وجود آمد، ساکت ننشست و دست به مبارزه سیاسی زد و با سخنرانیهای افشاگرانه به بیان ماهیّت غاصبان خلافت و مصیبتهای وارده توسط آنها پرداخت.
گرچه دوران حیات ریحانه محمدی پس از ارتحال پیامبر اکرم(ص) بسیار کوتاه بود، امّا خط مشی سیاسی آن حضرت در طول حیات نشان میدهد که موضعگیری اش معقولترین و پسندیدهترین روش ممکن بود و هرگونه حرکت و موضعگیری دیگری غیر از آن ممکن بود ضربات جبران ناپذیری بر پیکر اسلام وارد سازد.
در این نوشتار به خطوط برجسته حرکت و موضعگیری سیاسی صدّیقه کبری(س) به عنوان شاخصههای آموزنده اشاره میشود. امید است که مورد توجه و عنایت پویندگان راه رسالت و ولایت قرار گیرد.
دفاع از حریم رسالت
در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر(ص) و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهمترین وظایف کسانی بود که علی رغم مشکلات و تنگناهای موجود در جامعه نوپای اسلام، به حقّانیت پیامبر(ص) و آیین او ایمان آورده بودند. تعداد انگشت شماری نیز با استفاده از موقعیت اجتماعی، سیاسی و دیگر تواناییهای خود، بیشتر به این امر میپرداختند که از جمله آنها حضرت زهرا(س) بود.
رسول خدا(ص) از هنگامی که به رسالت مبعوث شدند، تا زمانی که به مدینه هجرت کردند در مکه مورد آزار و اذیت فراوان قرار گرفتند.
بزرگان قریش و حتی عموهای پیامبر اکرم (ص) علاوه بر تشویق و تحریک مردم و کودکان جهت آزار و اذیت به پیامبر(ص)، خود نیز به طور مستقیم از هیچ تلاشی در این زمینه دریغ نداشتند.
گاهی بر سر آن حضرت خاک میریختند و زمانی سنگ بارانش میکردند. در این دوران مردانی مانند حمزه سیدالشهدا به دفاع از پیامبر(ص) برمی خاستند، امّا تاریخ اسلام نام بانویی بزرگوار راـ که در آن وقت 5تا8 سال بیشتر نداشت ـ در کنار مدافعان پیامبر(ص) ضبط و ثبت کرده است.
او علاوه بر این که بعد از رحلت مادر بزرگوارش حضرت خدیجه(س) پرستاری پدر را بر عهده داشت، بیرون از منزل نیز همیشه مراقب پدر بود.
نقل میشود که مشرکان قریش در حجر اسماعیل گرد آمده بودند و میگفتند: چون محمد(ص) عبور کند، هر یک از ما به او ضربهای خواهیم زد و چون فاطمه(س) این را شنید، پیش مادر رفت و سپس این مطلب را به اطلاع پیامبر(ص) رساند.(1)
آن بانوی بزرگوار در مواردی علاوه بر اطلاع و پیشگیری از اقدام آنان، خود مستقیماً به صحنه میرفت و به حمایت و دفاع از پیامبر عزیز میپرداخت.
«عبداللّه بن مسعود» میگوید: با رسول خدا(ص) در کنار کعبه بودیم، حضرت در سایه خانه خدا مشغول نماز بود، گروهی از قریش از جمله ابوجهل در گوشهای از مکّه چند شتر نحر کرده بودند، شکنبه آنها را آوردند و بر پشت پیامبر گذاشتند، فاطمه(س) آمد و آنها را از پشت پدرش برداشت.(2)
دفاع از حریم ولایت
زهرای مرضیّه (س) در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود میدانست. گاهی شبها همراه علی(ع) به در خانه مهاجرین و انصار میرفت و حمایت از ولایت و وصیّت رسول خدا(ص) را در یادها زنده میکرد و آنان را به دفاع از حق همسرش در مسأله خلافت و حق خودش فرا میخواند؛اگر چه چیزی جز کلام سرد و بی مهری نمیشنید!
فاطمه(س) عنایت ویژهای به مسأله دفاع از امامت و ولایت امام علی(ع) داشت و به عنوان یک وظیفه اجتماعی در قالبهای مختلف روی آن اهتمام و جدیّت میورزید.
در قضیّه « فدک» آن چیزی که جوهر اصلی کارها و پیگیریهای دخت گرامی پیامبر بود، همان دفاع از حق ولایت حضرت امیر مؤمنان علی(ع) بود.
صدّیقه طاهره(س) حرکت و هدایت انسانها را بدون امام، سکون و ساکت میدانست و زمامداری زیان آلود و باطل نااهلان را باعث دور ماندن مردم از مسیر «صراط مستقیم» میدانست. بدین جهت دفاع از مقام امامت را سرلوحه مسؤولیتهای خویش قرار داده بود و با تمام توان به ارائه رهنمودهای شایسته و مبارزه با زرمداران و زور محوران میپرداخت. او کتاب فضائل علی(ع) را در پنج محور بنیادین گشود تا فردا و فرداها همگان با مطالعه گفتار گران بار وی پی به حقایق هستی برند و راه را از بی راهها تشخیص دهند.
در فصل نخست، علی(ع) را در برابر خداوند عبدی مخلص معرفی میکرد که بسیاری از شبها از شوق عبادت و ترس فراوان بر روی خاک نخلستان مدهوش میشد.(3)
در فصل دوم، او را نسبت به رسول خدا میسنجید و میفرمود: علی (ع) بهترین جانشین پیامبر(ص) و دوست بی نظیر رسول خداست.
در فصل سوم، سخن از امامت و ولایت امیرمؤمنان(ع) نسبت به امت اسلامی به میان میآورد و او را امامی ربّانی و الهی معرفی میکند که فقط و فقط او لیاقت رهبری امت اسلام را خواهد داشت ؛ بنابراین علی(ع) را نخستین مسلمان و دین باور میدانست، از این رو وظیفهای سنگین و خطیر برای خویش نسبت به امام(ع) برمیشمرد و آن توصیف صفات و برکات بی پایان همسرش تا واپسین لحظات زندگی بود.(4)
در فصل چهارم، هدایت و رهبری مولای متقیان (ع) را چنان تأثیر گذار میدید که برای تحقق امامت و خلافت آن بزرگوار خود را آماده فداکاری نمود.(5)
در فصل پنجم، مقام بلند شیعیان علی(ع) را بیان میکند و با بصیرت و اعتقاد قلبی، سخن پدر را بازگو مینماید و علی (ع) وشیعیان او را اهل بهشت میداند.
آری! زهرای مرضیه(س) مقام و موقعیت امام علی(ع) را خوب شناخته بود و از تواناییهای ذاتی و خدادادی و شایستگیهای ایشان نیز مطلع بود. دیدگاههای پیامبر اکرم(ص) را نسبت به امام(ع) مرتب شنیده بود و بدان ایمان و اعتقادی راسخ داشت و صلاح و مصلحت جامعه نوپای اسلام را در رهبری و امامت حضرت علی(ع) میدانست و جایگزین دیگری را با وجود ایشان برای این مقام و منصب جایز نمیدید. از این رو برای اثبات و تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نکرد و تا آخرین لحظه دست از حمایت و دفاع از امام (ع) و مقام امامت برنداشت.
جناح پیروز سقیفه پس از بیعت گرفتن از برخی اصحاب به سرعت سراغ علی (ع) آمدند تا در اسرع وقت از آن بزرگوار بیعت بگیرند و سند مشروعیت حکومت خود را به امضا برسانند.
آنها میدانستند که علی(ع) به خاطر حفظ اسلام و پیشگیری از تفرقه و اختلاف به جنگ متوسل نخواهد شد و بیعت او باب مخالفت سایر بنی هاشم و حامیان اهل بیت (ع) را مسدود خواهد کرد و در نتیجه پایه خلافتشان مستحکم خواهد شد.
از این رو آن بزرگوار را تحت فشار سختی قرار دادند و زشتترین برخوردها را در نخستین روزهای رحلت پیامبر(ص) با آن حضرت (ع) کردند و تا سرحد کشتنش پیش رفتند.(6)
آنان درصدد بودند به هر طریق ممکن ولو به قیمت کشتن، مولای متّقیان را به پذیرش حاکمیت خود وادار کنند، امّا با مقاومت شدید حضرت زهرا(س) مواجه شدند؛مبارزه حضرت فاطمه(س) کار خلفا را بسیار دشوار ساخت، زیرا آنان میدانستند اگر نسبت به دختر پیامبر(ص) جسارت کنند، پایه حکومتشان سست خواهد شد. طبق نقل مسعودی تا صدیقه طاهره(س) در قید حیات بودند، آنها نتوانستند از علی(ع) بیعت بگیرند، بنی هاشم نیز پس از شهادت زهرای اطهر(س) بیعت کردند.(7)
روایات و اسناد تاریخی مربوط به مقاومتهای حضرت زهرا(س) فراوان است. کوثر آفرینش با حضور فعّال خود در خط مقدم مبارزه همچون سپر محکمی از جان علی(ع) و حامیانش محافظت کرد و فضای مناسبی را برای بنی هاشم فراهم نمود تا بیعت را به تأخیر بیندازند. البته شیوه حضرت فاطمه(س) برای اعلان عدم مشروعیّت کارهای آنان تنها در مبارزه علنی روزهای نخست رحلت پیامبر(ص) خلاصه نمیشد.
آن حضرت (س) تا آخرین روز رحلتش همواره با قطع رابطه و ابراز ناراحتی و اندوه، افکار عمومی را متوجه مسأله سقیفه و غصب خلافت میکرد و نمیگذاشت این مهم به فراموشی سپرده شود. زنان مهاجرین و انصار برای عذر خواهی به عیادت آن بزرگوار آمدند، ولی حضرت فاطمه(س) نه تنها از آنان تشکر نکرد، بلکه در جواب احوال پرسی آنان فرمود: «آگاه باشید این حکومتی که پدید آوردند، تازه آبستن شده است، پس صبر کنید تا ببینید چه نتیجهای به بار آورد. آن گاه از آن به جای شیر خون تازه و سم کشنده بدوشید! این جاست که کسانی که به راه باطل رفتهاند، زیان کار میشوند و آیندگان عاقبت آن چه را که گذشتگان تأسیس کردند، خواهند دید.
از بابت دنیای خود خوش باشید و قلباً برای فتنه هایی که خواهد آمد، مطمئن باشید و بشارت باد بر شما به شمشیرهای برندهای که به دنبال آن میآید و قدرت متجاوزی که ظلم و تعدّی را روا میدارد و جمعیت شما را درو میکند(همه را قتل عام میکند) پس حسرت و اندوه با شما باد! و به کدامین سوی روید؟...»(8)
در آخرین روزهای زندگی حضرت وقتی آن دو تقاضای ملاقات کردند، ابتدا حضرت فاطمه(س) نپذیرفت و زمانی که امیرمؤمنان از آن حضرت تقاضا کرد به احترام شوهر بزرگوارش پذیرفت، ولی چنان برخورد سردی با آنها کرد که گزارش آن دیدار به یک سند تاریخی گویا برای اثبات خشم زهرای اطهر(س) نسبت به آنان تبدیل گردید.
اعتراض به سکوت مردم
دخت گرامی رسول خدا(ص) میدید که با خروج رهبری از محور خود چه بسا ممکن است امور مهم دیگر نیز دچار این آفت شود و هرگونه ساکت ماندن نوعی مهر تأیید برکارهای ناروا باشد و چه بسا حتی برای همیشه کاری قانونی جلوه داده شود و نشانی بر حقانیت مدّعیان خلافت تلقی گردد. بدین جهت آن حضرت در مواردی مخالفت خود را با اعتراض و انتقاد و شکوه به اثبات رساند.
فرازهایی از خطبه بانوی نمونه اسلام در مسجد مدینه گواهی گویا و شاهد زنده بر این مطلب است. زهرای اطهر(س) با دلی پرخون از حوادث ناگوار پیش آمده، با زبان شکوه و اعتراض خطاب به انصار فرمودند: «یا معشر النّقیبة و اعضاد الملّة و حصنة الاسلام! ما هذه الغمیزةُ فی حقّی و السّنة عن ظلامتی؟؛(9) ای انجمن بزرگان! ای بازوان ملّت! ای حافظان اسلام! این غفلت و سستی در مورد حق من چیست؟ و چرا در برابر دادخواهی من سهل انگاری میکنید؟»
افشای فتنهها
زهرای مرضیه (س) حکومت علی(ع) را همان حکومت پیامبر(ص) و استمرار نبوت و رسالت میدانست. خانه امیرالمؤمنین(ع) را مهبط وحی و شخصیت آن حضرت را شخصیتی دانا به امور دنیا و آخرت معرفی مینمود و کنار زدن آن بزرگوار را خسارتی بزرگ و روشن میشمرد.(10) از اقدامهای روشنگرانه آن حضرت(س) افشای ماهیت سیاست ستیز با علی(ع) بود. صدیقه طاهره(س) معتقد بود کسانی که علی (ع) را از صحنه بیرون کردهاند، از شدّت عمل او در برابر مخالفان دین و قاطعیتش در مقابل دشمنان اسلام و افزون طلبان بیم دارند؛ آنان میدانند علی(ع) در اجرای عدالت ذرهای کوتاهی نخواهد کرد و در راه تحقق احکام الهی از مرگ نمیهراسد، از این رو او را کنار زدند تا به آسانی به اهداف شخصی و خواستههای نفسانی اشان دست یابند، شاید آن روزها بسیاری از اصحاب و تابعین و کسانی که تازه مسلمان شده بودند نمیتوانستند باور کنند دست هایی که علی(ع) را کنار زدهاند از سر هواپرستی چنین ظلمی را مرتکب شده باشند، چون آنها نیز ظاهراً سالها در رکاب نبی اکرم(ص) شمشیر زده و به اسلام گرویده بودند، به علاوه برخی از آنها جزء دانشمندان جامعه به حساب میآمدهاند، لذا کسی جرأت نمیکرد به آنان گمان بد برده و آنها را به بی دینی و خیانت متهم نماید. بنابراین مردم دو گروه بودند: یک گروه از ریشه دشمنی و مخالفت با علی(ع) خبر نداشتند و گروه دیگر شجاعت و شهامت بیان حقایق را نداشتند، ولی حضرت زهرا(س) با کمال شجاعت ماهیت کینه توزانه آنان را افشا کرد و ریشههای فاسد دشمنی با مولای متقیان علی(ع) را برملا ساخت.(11)
دوست شناسی
آشنایی با عیار محبت و دوستی از سوی حضرت فاطمه(س) زمینه ساز نوسازی باورها و پاک سازی دل و دیدههای میگردد.
در سیره آن حضرت سه ویژگی بنیادین در «محبوبیّت» مییابیم: نخست ارتباط خالصانه با آفریدگار، سپس نگرش عاشقانه به رسول خدا و سرانجام رسیدگی به خلق خدا.
به دیگر سخن «خودیّت» و «منیّت» و خودخواهیهای انحصار گرانه از رواق اندیشه و عشق دختر گرامی پیامبر(ص) دور بوده و آن حضرت راهی روشن از نور صفا و صداقت و اخلاص پیش روی خویش قرار داده بود.
معیارهای راستینی که در دوستیهای انسیّه حورا(س) به چشم میخورد، موجب گردید که روزی از برخی دوستیها بی زاری جوید و با صراحت و شفّافیّت تمام لب به سخن گشوده و فرمود:
« انّی لا احبُّ الدّنیا؛(12) من دنیای دنیاپرستان را دوست ندارم.»
بانویی که زندگی امروز را فنا و زندگی فردا را بقا میدید، به خوبی از پایداری و پویایی جلوههای مختلف آگاهی داشت و این نگرش خویش را برای همگان بیان فرمود تا درسآموزان و عبرت پذیران بهرهای نصیب خود سازند.
ویژگیهای شایسته زهرای بتول(س) در گفتار و رفتار موجب گردید که رسول اکرم(ص) به عنوان برترین انسان هستی معیار دوستی با خویش رااین گونه بیان فرماید: « من احبّ فاطمة ابنتی فقد احبّنی ؛(13) هر کس فاطمه (س)، دختر مرا دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است.» و در صحنههای مختلف، دست، سینه،و سر دختر دلبند خود را میبوسید تا پیروان رسالت و امامت لحظهای از پیروی فاطمه (س) کوتاهی نکنند و به خوبی آگاه باشند که اعمال، احساس و اندیشه زهرای عزیز مورد قبول پیامبر(ص) خواهد بود. ارزش دوستی اهل بیت(ع) صحیفهای دیگر از کتاب بینش فاطمی است که به گونهای گویا و پویا برای امروز و هر روز ما به ویژه نسل جدید بیان شده است.
دشمن شناسی
شناخت دشمن و آگاهی از معیارهای دشمنی، اندیشهای روشن در فراز و فرودهای زندگی فردی و اجتماعی به انسان میبخشد.
صدیقه کبری(ص) با سخن آسمانی خود نخستین معیار دشمنشناسی را دشمنی و مخالفت با اهل بیت رسول خدا(ص) معرفی میکند و با صراحت بسیار میفرماید: «هر کس با ما دشمنی کند، با خدا ستیز نموده است و آن کسی که با ما مخالفت کند، با پروردگار رو در رو شده است و مخالف ما عذاب دردناک و مجازات شدید الهی در دنیا و آخرت بر او واجب میگردد.»(14)
هرگاه در آیینه سخن و سیره آن حضرت بنگریم به خوبی در مییابیم که ستایش دوستان و نکوهش دشمنان خط پایانی نخواهد داشت. زهرای عزیز با ارائه تدبیری خردمندانه، عرصه ستم ستیزی و میدان مبارزه با دشمن را فراتر از زمان و مکان گسترش داده بود تا نمای افراد از ارزش دوستیهای الهی و زشتی دشمنیهای شیطانی تا روز رستاخیز آگاهی یابند؛ از این رو در وصیتش به امیر مؤمنان(ع) فرمود: « اوصیک ان لایشهد احدٌ جنازتی من هؤلاء الذّین ظلمونی و اخذوا حقّی فانّهم عدوّی و عدوّ رسول اللّه و لا تترک ان یصلّی علیّ احد منهم و لا من اتباعهم و ادفنّی فی اللّیل اذا هدئت العیون و نامت الابصار؛(15) تو را وصیت میکنم هیچ یک از آنان که به من ظلم کردند و حق مرا غصب نمودند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند، زیرا آنها دشمن من و دشمن رسول خدا (ص) هستند و اجازه مده فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بخوانند و مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیدهها به خواب فرو رفته باشند.»
این وصیت ضربه سهمگینی بر پیکر دشمنان ولایت وارد ساخت؛ ضربهای که تا قیام قیامت استمرار خواهد داشت و سندی زنده و ماندگار بر محکومیت حکومت خلفا و غیر عادلانه بودن آن از منظر زهرای مرضیه(س) به شمار میآید.
__________________
پی نوشت :
1. دلایل النبوة، ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، ج 2، ص43.
2. بحارالانوار، مجلسی، ج18، ص57.
3. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 116.
4. مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 330.
5. مناقب خوارزمی، ص67.
6. الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج 1، ص 31.
7. مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، ج 2، ص 308.
8. بحار الانوار، ج 43، ص160.
9. احتجاج طبرسی، ج 1، ص269.
10. مأخذ قبل، ص160.
11. ماهنامه مبلغان، شماره 31، ص 35ـ34.
12. الغدیر، علامه امینی، ج 2، ص 318.
13. بحارالانوار، ج 28، ص303.
14. مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، ج 7، ص 291.
15. فرهنگ سخنان فاطمه (س) محمد دشتی، ص330.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام - شماره307 (به نقل خبرگزارى فارس)
کلمات کلیدی: امامت، شیعه، سنی، امام علی، خلافت، سقیفه، فاطمیه، فدک، پیامبر اعظم، شهادت حضرت زهرا
88/9/22:: 10:29 صبح
مرصـاد
دیدگاه
دعوت پیامبر از مسیحیان نجران برای پذیرش اسلام
بیست و چهارم ذی الحجه سالروز واقعه ای مهم در صدر اسلام است. پس از فتح مکه آوازه اسلام سراسر جزیره العرب را فراگرفته بود و گروه ها و هیئت های متعددی پس از سال هشتم هجری برای آشنایی با اسلام به مدینه سفر می کردند. در سال نهم هجری این مراجعات به حد اعلای خود رسید تا آنجا که این سال را «عام الوفود» نامیدند. این مسئله پیامبر اسلام را بر آن داشت تا نامه ها و نمایندگانی ویژه را برای دعوت به اسلام به سوی زمامداران، پادشاهان و بزرگان کشورها و اقوام مختلف روانه سازد.
به واقع حضور نمایندگان اقوام و گروههای مختلف در مدینه نشان دهنده نفوذ اسلام درمیان مردمان نقاط دور دست و فرصتی مناسب برای گسترش مرزهای ایمانی مسلمانان بود.
حال سال دهم هجری است، یکی از اقوامی که مورد توجه رسول خدا قرار می گیرد مسیحیان نجران است. نجران نقطه ای است درمیان سرزمین حجاز و یمن که پیامبر(ص) در نامه ای به اسقف نصارای این منطقه آنان را اینچنین به اسلام دعوت می کند: «شما را از ولایت بندگان نهی کرده و به پرستش خدا دعوت می کنم، از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد گردید».
اسقف مسیحیان نجران هنگامی که این نامه را دریافت می کند، شورایی از همکیشان و نزدیکان خود تشکیل می دهد تا پاسخی مناسب برای این پیام الهی بیابند. نتیجه بحث های جمع، این می شود که هیئتی از بزرگان مسیحی نجران برای ملاقات رسول خدا(ص) به مدینه سفر کند، زیرا پیامبر از آنان خواسته بود یا دعوت اسلام را بپذیرند و یا براساس امر الهی به حکومت اسلامی جزیه پرداخت کنند و درغیر اینصورت باید آماده جنگ باشند.
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی: امامت، امام علی، خلافت، پیامبر اعظم، مباهله، حضرت زهرا، امام حسن، امام حسین، نجران
88/9/19:: 11:45 صبح
مرصـاد
دیدگاه
به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید، در پیامی به مناسبت گرامیداشت دهه مبارک غدیر گفت: غدیر از ارکان شخصیت و هویت مکتب اهل بیت علیهم السلام است؛ باید روزنامهها و رسانهها و سایتها همه دراین دهه از غدیر بنویسند و بگویند و حقایق غدیر را منتشر کنند. همچنین منابر و سخنرانیها و همایشها به نام مقدس غدیر مزیّن و به آن اختصاص داده شود.
متن کامل پیام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دیناً.
والحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین والائمة من ولده المعصومین سیما الامام المبین والکهف الحصین وغیاث المضطر المستکین مولانا المهدی بقیة الله فی الارضین علیهم افضل صلوات الله تعالی وانبیائه المرسلین والملائکة المقربین
برادران و خواهران ایمانی! شیعیان مخلص! غدیریان پاک گوهر! به همهی شما سلام و درود و تبریک و تهنیت عید الله اکبر عید اکمال دین، عید اتمام نعمت و عید اعلام ولایت.
از ده سال پیش (سال 1420) تاکنون پیشنهاد اختصاص یک دههی تمام به نام دههی غدیر با تقدیم پیامی جامع اعلام شد.
از آن سال تاکنون هر سال این برنامه و بزرگداشت دههی مبارک غدیر برگزار میشود و همه ساله بر گسترش و رونق و معنویت و برکات آن افزونتر میشود و مشارکت مردم بیدار و آگاه بیشتر میگردد.
الحق، این بزرگداشت، برنامهای است که سزاوار است در همهی ابعاد توسعه پیدا کند و برای مقاصد عالی معرفتی، علمی، تربیتی و برقراری وحدت بین مسلمین از آن استفادة شایان و کلان بنمایید.
مکتب غدیر مکتب جهاد، مکتب ایمان، مکتب قرآن و مکتب همة انبیاء است. همه بر سر یک خوان گسترده علم و بصیرت و بینش که میتوان گفت «عرضها عرض السموات و الارض» یا بیشتر است دعوت میشوند و کروبیان و قدسیان در این مکتب حضور مییابند و از معانی و فیوض معنوی درسها و بهرهها میگیرند.
یکی از علماء میگوید در بغداد و در دکّان صحافی کتابی را دیدم که پشت آن نوشته شده بود جلد بیست و هشتم از اسناد حدیث شریف غدیر و پس از آن جلد هم بیست و نهم میباشد. این مطلب حکایت از این دارد که 29 جلد کتاب فقط دربارهی اسناد این حدیث در آن زمان نوشته شده بود.
این اجمالی از کثرت اسناد این حدیث و شدت اعتنا و اهتمام علما و محدثین به واقعة تاریخی غدیر خم است؛ راجع به متن و اصل خطبهی غدیر و روایات و احادیث مربوط به آن آنچه تا حال نوشته شد بیش از حد احصاست؛ در باب فنون و علوم مختلف اسلامی از حدیث، تفسیر، تاریخ، سنت و کلام، همه از غدیر گفتهاند و بسیاری مثل ابن عقدهها تالیف خاصی راجع به آن نگاشته و بیشتر به نام الولایه یا الغدیر و در این عصر اخیر هم مثل موسوعة عظیم عبقات الانوار، وسیله علامه متبحّر سید میر حامد حسین هندی رحمت الله علیه و نیز موسوعه شریف الغدیر اثر علامه امینی رحمت الله علیه تألیف شده است.
در این باره، حقیر از همه محبان و شیعیان امیرمؤمنان میخواهم تا آنچه در توان دارند مصروف انجام موارد ذیل نمایند:
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی: غدیر، امامت، امام علی، خلافت، اهل بیت، دهه ولایت، غدیرشناسی، آیت الله صافی
88/9/15:: 10:0 صبح
مرصـاد
دیدگاه
:: فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة؛ پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت. (فرازی از خطابه غدیر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله)
خطابه غدیر تنها خطابهاى است که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانستهاند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نمودهاند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد.
خطبه غدیر در 25 نکته :: قسمتهاى مختلف برنامه غدیر
سخنرانی تاریخی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در غدیر که حدود یک ساعت طول کشید در یازده بخش ترسیمشدنی است:
1. حمد و ثنای الهی؛
2. فرمان الهی برای اعلام ولایت؛
3. اعلام رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام؛
4. معرفی و بلند کردن دست امیرالمؤمنین علیه السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم؛
5. تأکید بر توجه امت به مسئله امامت؛
6. اشاره به کارشکنی های منافقان؛
7. پیروان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان ایشان؛
8. حضرت مهدیعجل اللّه فرجه؛
9. مطرح کردن بیعت؛
10. حلال و حرام، واجبات و محرمات؛
11. بیعت گرفتن رسمی.
تعیین موضوع خطابه غدیر از آغاز
12- پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلَم) در همان آغاز خطبه فرمودند: فرمان قاطعی از طرف خداوند آمده که مطلب مهمی درباره علی بن ابیطالب علیهالسلام بیان کنم، که اگر نگویم رسالت الهی را نرساندهام و از عقاب خداوند ترسانم.
هم چنین تصریح کردند که هر چه از خداوند خواستم به علت فتنه منافقان و دشمنان مرا از ابلاغ این مهم معذور بدارد، پذیرفته نشد. سپس اشاره کردند که این دستور خاص الهی درباره امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است.
یادآوری دو نکته پس از اعلام ولایت
13- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پس از اعلام ولایت فرمودند: اَللّهُمَ والِ مَنْ والاهْ وَ عادِ مَنْ عاداهُ...؛ خدایا دوست بدار هرکس او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکس او را دشمن بدارد و یاری کن هرکس او را یاری کند و خوار کن هرکس او را خوار کند».
14- سپس نزول آیه اکمال را درباره روز غدیر اعلام کردند: «اَلْیَومُ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسْلامَ دینا»؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت را برای شما به حد کمال رساندم و اسلام را دین شما پذیرفتم. و خداوند را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند.
سه نکته مهم درباره آینده مسلمانان
در خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نگرانی خود را از آینده مسلمانان در سه جمله ابراز کردند:
15. مبادا بعد از من به عقب برگردید؛
16. مبادا در مسلمان بودن خود، بر خدا منت بگذارید که خدا مواظب شماست؛
17. بدانید که بعد از من رهبران گمراهی، پدیدار میشوند که مردم را به سوی جهنم میکشانند. من از آنان بیزارم و همه آنان در جهنم خواهند بود.
غدیر و حضرت مهدی علیه السلام
در اواسط خطبه حضرت مطالبی درباره حضرت بقیة اللّه الاعظم حجة بن الحسن المهدی ارواحنا فداه بیان فرمودند، و به اوصاف و جنبههای مخصوص حضرت اشاره کردند که خلاصه آن چنین است:
18ـ او آخرین امامان است که حجتی بعد از او نیست؛
19ـ او بر همه قبایل شرک و کفر چیره خواهد شد، و هدایت کننده آنان است؛
20ـ او انتقام گیرنده همه خون های به ناحق ریخته اولیای خدا و منتقم از ظالمان است؛
21ـ او تعیین کننده دقیق درجاتِ افراد در فضیلت و در جهل و جهالت است؛
22ـ او وارث جمیع علوم است؛
23ـ همه پیشینیان درباره او بشارت داده اند؛
24ـ هیچ کس بر او غالب نمیشود و هیچ کس علیه او یاری نمیشود.
دعوت به بیعت
25- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اشاره فرمودند که من، بعد از اتمام خطبه شما را به بیعت با خود و سپس بیعت با علی بن ابی طالب دعوت میکنم.
ضمانت این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کردهام و علی هم با من بیعت کرده است. پس بیعتی که از شما میگیرم از طرف خداوند و بیعت با حق تعالی است.
براى مشاهده متن کامل خطبه پیامبر(ص) درغدیر خم اینجا را کلیک کنید (با ترجمه فارسى)
از اینجا هم مىتوانید نسخه موبایلى خطبه غدیر را دریافت کنید
کتاب «خطابه غدیر» هم از اینجا قابل دریافت است
خطبه غدیر (صوتی) را هم از اینجا بشنوید و دانلود کنید
اگر مىخواهید ماجراى غدیر خم و چگونگى تصمیم و ابلاغ مهم پیامبر(ص) را بدانید اینجا را کلیک کنید
کلمات کلیدی: امامت، شیعه، اسلام، امام علی، خلفا، خلافت، اهل بیت، پیامبر اعظم، ولایت، خطبه غدیر، امیر المؤمنین، غدیر خم، بیعت، 12 امام
88/9/14:: 9:0 صبح
مرصـاد
دیدگاه
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث غدیر، برترین دلیل شیعه بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است که با سندهای صحیح و به صورت متواتر از طریق شیعه و سنی نقل شده است ؛ اما در عین حال برخی از علمای اهل سنت که اعتراف به چنین مطلبی برایشان ناگوار و پذیرش چنین حقیقتی سخت بوده، چشمان خود را بسته و صحت آن را زیر سؤال بردهاند!
از جمله ابن حزم اندلسی ظاهری که با دفاع از ابن ملجم مرادی، عداوت خود با امیر مؤمنان علیه السلام را علنی کرده است، در کتاب الفصل خود مینویسد: «وأما من کنت مولاه فعلى مولاه فلا یصح من طریق الثقات أصلاً؛ حدیث: من کنت مولاه... به هیچ وجه از طریق افراد ثقه تایید نشده است!!»
(ابن حزم اندلسی، علی بن أحمد بن سعید بن حزم الطاهری أبو محمد (متوفای548 هـ)، الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ج 4، ص 116، ناشر: مکتبة الخانجی – القاهرة)
و ابن تیمیه حرانی (متوفای728هـ) نیز که در انکار فضائل اهل بیت علیهم السلام زبانزد عام و خاص است در منهاج السنة مینویسد: «وأما قوله من کنت مولاه فعلی مولاه فلیس هو فی الصحاح لکن هو مما رواه العلماء وتنازع الناس فی صحته فنقل عن البخاری وإبراهیم الحربی وطائفة من أهل العلم بالحدیث انهم طعنوا فیه وضعفوه... ؛ حدیث: من کنت مولاه... در کتب روائی صحیح شش گانه آورده نشده است، بعضی از دانشمندان آن را روایت کردهاند ؛ ولی در صحت آن دچار اختلاف شدهاند، از بخاری و ابراهیم حربی وگروهی دیگر از اهل دانش نقل شده است که آنان این حدیث را تضعیف کردهاند.»
(إبن تیمیة الحرانی، أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم، منهاج السنة النبویة، ج 7، ص 319، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة الأولى، 1406)
و سعد الدین تفتازانی (متوفای791هـ) در جواب از حدیث غدیر مینویسد: «والجواب منع تواتر الخبر فإن ذلک من مکابرات الشیعة کیف وقد قدح فی صحته کثیر من أهل الحدیث ولم ینقله المحققون منهم کالبخاری ومسلم والواقدی ؛جواب ما این است که حدیث غدیر متواتر نیست و این از زورگوییهای شیعه است، ؛ زیرا بسیاری از علما و محققین علم حدیث ؛ از جمله بخاری، مسلم و واقدی در صحتش اشکال کرده و آن را نقل ننمودهاند.»
(التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج 2، ص 290، ناشر: دار المعارف النعمانیة - باکستان، الطبعة: الأولى، 1401هـ - 1981م)
نقد و بررسی:
برای روشن شدن حقیت مطلب و نیز برای سنجش ارزش سخن ابن حزم، ابن تیمیه و تفتازانی کافی است که به اعترافات علما و دانشمندان نام آور اهل سنت که در علم حدیث و رجال خبره فن هستند، در باره حدیث غدیر اشاره شود. طبیعی است که با اثبات صحت و یا تواتر حدیث غدیر و ورود آن در صحاح سته اهل سنت، میزان تقوی و انصاف این دو دانشمند سنی برای همگان روشن خواهد شد.
ما در ابتدا تواتر حدیث غدیر را از زبان بزرگان سنی نقل و سپس تعدادی از أسناد آن را که علمای رجال سنی به صحت آنها اعتراف کردهاند، خواهیم آورد.
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی: اهل سنت، امامت، شیعه، خلافت، عید غدیر، اهل بیت، امام على، پیامبر اعظم، ولایت، تواتر حدیث غدیر
88/9/12:: 7:9 عصر
مرصـاد
دیدگاه
اشاره: شاید برخی گمان کنند که عید غدیر تنها اختصاص به شیعیان دارد و در کلمات پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، اشاره ای به لزوم بزرگداشت آن نشده است. اما باید گفت که عید غدیر نیز چون عید فطر و قربان از اعیاد اسلامی، بلکه از بزرگترین اعیاد است، و نخستین کسی هم که این روز را به عنوان عید اسلامی معرفی کرد، خود پیامبر اسلام، صلی الله علیه وآله، بود. آنچه در پی خواهد آمد تحقیقی است در زمینه سابقه تاریخی عید غدیر که امیدواریم مورد استفاده خوانندگان عزیز واقع شود.
پیامبر اکرم پس از آنکه علی بن ابیطالب را در روز غدیر به جانشینی خود تعیین کرد، در همان روز این عید را اعلام نمود و مراسم آن را بپا داشت، و در خیمه اش نشست و با کمال خوشحالی و سرور از تبریک گویندگان استقبال کرد و به آنها می فرمود:
به من تبریک بگویید... به من تبریک بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است. (1)
ما در تاریخ پیامبر، شادیهای او روزی را نمی یابیم که پیامبر گفته باشد: به من تبریک بگویید، حتی روز ازدواجش و روز هجرتش از مکه به مدینه و رهایی از چنگال مشرکان، و روز فتح مکه و پیروزی مسلمانان نفرمود به من تبریک بگویید، ولی روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، چرا؟ به خاطر آنکه پیامبر عظمت این روز را بخوبی درک می کرد و از شرافت این خاطره و برتری داشتن این عید بر سایر اعیاد آگاه بود.
بر همین اساس پیامبر فرمود:
روز عید غدیر خم بهترین اعیاد امت من است، و آن روزی است که خداوند تعالی به من فرمان داده با منصوب کردن علی بن ابیطالب به عنوان رهبری که امتم پس از من به وسیله او هدایت یابند; آن روز را یاد کنیم. آن روزی است که خدا دین را در آن روز کامل و نعمت را تمام گردانید و اسلام را به عنوان یک دین برای مردم پسندید. (2)
پیامبر در این حدیث، اولا: روز غدیر را یک عید اسلامی جاوید در ردیف سایر اعیاد اسلامی اعلام کرده; ثانیا: عید غدیر را مطلقا برتر از اعیاد اسلامی شمرده است.
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی: غدیر، امامت، عید، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، خلافت، اهل بیت، پیامبر اعظم
87/9/23:: 2:46 عصر
مرصـاد
دیدگاه
خطابه غدیر تنها خطابه ای است که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانسته اند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نمودهاند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد. ( فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة) پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت.
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و ثنای الهیستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بیهمتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستودهای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شدهها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بیاندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روحالقدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیدهای را میبیند، و هیچ دیدهای را توان دیدار او نیست.
بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمیکند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمینماید. به اسرار نهان و به سویداء سینهها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمیافکند.
بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آنکه به دیدهها مشهود گردد و لیکن او هر دیدهای را در مییابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.
به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود ( عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی میدهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.
فرمانش بیمشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.
موجودات را بیآنکه نمونهای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز میگردد.
و گواهی میدهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سر افکنده و تسلیم است.
اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.
نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و ارادهاش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.
ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو میبرد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ میدهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.
کاری بر او دشوار نیست و ناله فریاد خواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمیسازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.
و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.
فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابندهام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیلهاش، ایمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف میکنم که بنده اویم و گواهی میدهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.
فرمان الهی
نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که:
«اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستادهام کوتاهی کنی، در حقیقت ، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکردهای» و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کنندهای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ ¤. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکردهام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت:
فرشته وحی خدا – جبرئیل - سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابیطالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیهای دیگر از قرآن را نازل فرموده: «إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ» علی بن ابیطالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را میجوید.
از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون میدانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسدهجویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفتهاند، آگاهی داشتم؛ همانها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است: «یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظیمً ¤ هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبردهام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور که هر چه میشنود، بیاندیشه میپذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود: «وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ» من هم اکنون میتوانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و میکنم.
ولی اینها همه خدای را از من راضی نمیسازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه «یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ...» یافتهام، به انجام برسانم.
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی: غدیر، امامت، عید، شیعه، سنی، اسلام، امام علی، علی، محمد، پیامبر اسلام، نبی اعظم، حضرت علی، اثبات امامت علی، خلفا، خلافت، عید غدیر