بخ بخ! مبارکه!
جناب شیخ الاسلام و مولا و مقتداى مولویها فی الدنیا و الآخره،
و اى رئیس دارالحکومه مکى
شما هم بعـــــــــــــــــــــــــــــله
سر پیرى و معرکه گیرى!!!
مولوى عبدالحمید قصد ازدواج با یک دختر حدوداً 20 الى 22 ساله بلوچ را دارد.
باز هم عزت و نجابت و غیرتتان را به این دریوزگان بدهید تا به اسم دین همه چیز شما را فداى هوا و هوس و قدرتطلبىشان کنند!!
باز هم به کسانى که به رفتار غیر انسانى و هتاکى عدهاى مولوى تندرو خرده مىگیرد، بگویید: اینان با اهل سنت و بلوچها دشمنند!!
مگر همین آقاى مولوى نبود که چند سال پیش با دخترى 13 ساله ازدواج کرد ـ که به گمانم خواهر همین مولوى ابوعمار عکاسباشى بىغیرت باشد ـ و وقتى از طرف برخى علما و بزرگان اهل سنت مورد ملامت قرار گرفت، ادعا کرد که این دختر را به من بخشیدهاند!!!!
کدام ابلهى حاضر است آبرو و ناموس و غیرتش را در پاى هوس چنین کسانى فدا کند؟؟؟
کلمات کلیدی:
از چپ به راست:
مولوى ابوعمار عکاسباشى
قاضى نکونام (رئیس کل دادگسترى سیستان و بلوچستان تا همین هفته قبلى)
کلمات کلیدی:
باز هم مولوى عکاسباشى (ابوعمار) افاضاتى فرمودند. بخوانید:
نظر حضرت علی در مورد حضرت عمر
لله در عمر فقد قوم الاود و داوی العمد و اقام السنه و خلف الفتنه ذهب النقی الثوب قلیل العیب اصاب خیرها و سبق شرها ادی الی الله طاعته و اتقاه بحقه .
نهج البلاغه : شرح فیض الاسلام ، جز 4 کلام 219 .
شرح ابن ابی الحدید ج 3 ص 92 جز 12
شرح ابن میثم بحرانی ج 4 ص 96 97
الدره النجفیه دنبلی ص 257 ..... در بعضی نسخه ها آمده . لله در فلان .
ترجمه : "خداوند نیکیهای عمر را پاداش دهد که کجیها را راست نمود و بیماریها را درمان کرد و سنت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را برپا داشت و فتنه ها و تبهکاریها را پشت سر گذاشت و در زمانش فتنه ای رخ نداد . پاک و کم عیب از دنیا رفت.
نیکویی خلافت را دریافت و از شر آن پیشی گرفت . طاعت خدا را به جای آورد و آنچنانکه سزاوار بود از خدا ترسید و پرهیزگاری نمود."
آقاى مولوى، در مورد اینکه این شخص (فلان) چه کسى بوده، میان شارحان نهج البلاغه اختلاف شدیدى است. شارحان اهل تسنن مانند ابن ابى الحدید و محمد عبده، این سخن را اشاره به خلیفه دوم مىدانند و مىگویند على(علیه السلام) آن را بعد از فوت عمر گفت. در حالى که چنین چیزى با خطبههاى دیگر نهج البلاغه هماهنگ نیست، زیرا امام(علیه السلام) در خطبه شقشقیه شکایت زیادى از حکومت خلیفه دوم دارد و در خطبهها و برخى نامههاى نهج البلاغه از غصب خلافت، شدیداً شکایت مى کند. چگونه مىتوان آن همه را نادیده گرفت و این کلام مبهم و مجمل را ناظر به خلیفه دوم دانست؟! کلمات کلیدی:
گذشت آن زمانى که بنىامیه ـ بخاطر کینهاى که از اهل بیت و على (ع) داشتند ـ به عالمنماهاى دربارى ـ از جمله کعبالاحبار یهودى ـ دستور جعل حدیث مىدادند و معادل فرمایشاتى را که رسول اکرم (صلىالله علیه وآله وسلّم) در مورد اهل بیت (ع) فرموده بودند، براى خلفا جعل مىکردند.
از جمله همان حدیث جعلى معروف که «هذان [ابوبکر و عمر] سیدا کهول أهل الجنة، آقاى پیران بهشتند» که آن را در مقابل حدیث پیامبر (ص) ساختهاند که فرمود: « الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة؛ حسن و حسن سرور جوانان بهشتند.» که در یادداشت بعدى دربارهاش مىنویسم.
امروزه با این همه وسائل ارتباط جمعى (بخصوص اینترنت) دیگر جایى براى دروغسازى و جعل حدیث نمانده است.
اصلاً اعتقاد به قیامت به کنار، اگر فردا شاگرد خود شما یا یک جوان اهل تحقیق سنى جستجوى کوچکى در اینترنت کند و ببیند خیلى از بافتههاى شما قرنهاست پنبه شده، چه پاسخى دارید؟ از خجالت چه خواهید کرد؟
اما پاسخ:
اولاً: احتمالاً ایشان منابع اختصاصى دارند که کسى از آنها خبر ندرد!! چون در هیچ منبعى ـ حتى کتابهایى که آدرس داده ـ کلمه «عمر» نیامده است. و در همه جاهایى که این نقل آمده، کلمه «فلان» بکار رفته است. و عبارت هم «لله درّ فلان» نیست، بلکه «لله بلاد فلان» یا «بلاء فلان» آمده که حالا این مهم نیست و تقریباً همان معنا را مىرساند.
ثانیاً: از کجا کشف شده که این فلان، جناب عمر است؟ در متن نهجالبلاغه هم دارد: «ومن کلام له علیه السلام یرید به بعض أصحابه؛ برخى از اصحابش را اراده کردهاند.» حالا از کى عمر جزو اصحاب حضرت على(ع) شده، لابد پیروان عمر خبر دارند!!.
اتفاقاً آنجایى که کلمه فلان بکار رفته و همه ناقلین و شارحان نهجالبلاغه (سنى و شیعه) اتفاق دارند که منظور «عمر» است، همان خطبه معروف شقشیه (خطبه سوم) است که جهت اطلاع از موضع امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نسبت به غاصبین خلافت، متن کامل آن را در یادداشتهاى بعدى مىآورم.
ادامه مطلب...
[بالآخره] مولوی عبدالحمید از سفر مکه و در واقع از سفر مشورتی [با اربابانش در] عربستان بازگشت و رهاورد این سفر[هم همانگونه که پیش بینى مىشد] ایجاد تفرقه و تشویش اذهان عمومی و حمله به دولت و زیر سؤال بردن عملکرد مسئولین و تحریک مردم علیه نظام و مسئولین مملکتی و ازبین بردن وحدت و انسجام آحاد مردم ایران مىباشد و باید به ایشان دست مریزاد گفت که به قول خودش سفر مکه یک سفر زیارتی برای سازندگی و تقوا پیشه کردن و نزدیکی به خدای خودش هست!!
آقای مولوی، شما مىفرمایید که احمدی نژاد به مسائل دینی نباید اشاره کند و این را بگذارد برای علما و ایشان اقتصاد مردم را درست کند. شما اگر اعتقادی به این ادعا دارید، خود چرا در وادی سیاست ورود مىکنید. شما که [مثلاً]عالم دینی هستید چرا در نماز جمعه به مباحث سیاسی اشاره مىکنید؟ چرا در اثر ندانم کاری و دیکته کردن دیگر افراد والقائات خانوادهی اسماعیلزهیها بدون در نظر گرفتن مصالح نظام و کشور اراجیفی سراسر توهین به نظام و دولت که بیانش را فقط از دشمنان انتظار داریم به خورد مردم مظلومی مىدهید که برای عبادت به مسجد آمدهاند؟؟
متن کامل یادداشت را در وبلاگ «تفتان خبر» بخوانید.
کلمات کلیدی:
به نام آنکه داد مظلومان را خود می ستاند
با تسلیت شهادت صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا، بزرگ بانوی اسلام (سلام الله علیها) به همه پیروان مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) و دوستداران آن حضرت.
از همه دلسوختگان هم درخواست دعای خیر دارم.
همانگونه که در یادداشت قبلی گفتم، چندی است که یک نفر مولوى عکاسباشی پیدا شده و وبلاگ نویسی میکند.
برخی دوستان به برخی از دروغپردازیهایش پاسخ دادند و از بنده هم خواستند جوابی بدهم و مطلبی بنویسم؛ ولی چون ما (طبق اعتقاداتمان) مانند آنان تکفیری نیستیم و بر اساس همان ظاهرسازی (ولو منافقانهشان) قضاوت میکنیم، قصد نداشتم خیلی به اراجیفشان اهمیت دهم و نکتهای بنویسم.
اما ...
بعد از توهین این عالمنما به امیر المؤمنین و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در مسجد مکی و نیز خزعبلاتی که در وبلاگش درباره شهادت و محل دفن حضرت زهرا (س) نوشت، نظرم عوض شد و با اینکه نمیخواستم وارد حریم خصوصی دامادش (مولوِى عبدالحمید) شوم، علاوه بر پاسخگویی به تراوشات ذهنی بیمحتوایش، ماجرای ازدواج مجدد جناب مولوى (که فقط از روی ... با دختری 13 ساله ازدواج کرد) را خواهم نوشت.
تا هم سیه روی شود هر که در او غش باشد!
و هم عزیزان بلوچ (و مخصوصاً جوانان) بدانند چه کسانی داعیهدار دین و ایمان مردم شریف اهل سنت شدهاند! ...
کلمات کلیدی:
به نام ایزد متعال قوم گرایی چیز ناپسندی است، اما قوم گرا چه کسی است؟
مطلب زیر را از وبلاگ «حماسه شرق» آوردهام که دوست عزیزمان جوانمرد نوشتهاند.
فقط نوشتههای داخل کروشه [] را افزودهام.
[و وقتی موفق به هدف انحصارطلبانهاش نشد، غوغا راه میاندازد و ذلیلانه از بیگانگان درخواست نظارت میکند!]
کسی که وقتی در انتخابات برنده شد و مثلاً شورای شهر را در دست گرفت، شهردار و همه کارکنان و کارگران آن را از قوم خود بر میگزیند؟
(با گوش خودم شنیدم که یکی از اعضای شورای اول شهر میگفت ما در شوراها اشتباه کرده و میکنیم، وقتی در شورای اول پیروز شدیم فکر کردیم که همه چیز تمام است و حالا ما شهر را صاحب شده ایم و ...)
قوم گرا چه کسی است؟
کسی که میگوید حتی سربازانی که در بلوچستان خدمت میکنند باید یا از سربازی فرار کنند یا کشته شوند؟
کسی که موسسه [به اصطلاح] خیریه راه انداخته و فقط به هم قومیهایش [نه، فقط به همفکران دور و برش] کمک میکند؟
کسی که قرض الحسنه راه انداخته و فقط به هم قومیهایش وام میدهد؟
کسی که میگوید "خیلیها (برادران غیربلوچ)" ذبح شرعی بلد نیستند؟!
کسی که وقتی 22 نفر از همان "خیلی ها" را در جاده قتل عام میکنند صدایش در نمی آید؟
کسی که وقتی به او می گویند حالا که شورای شهر از شماست، بیا و شهردار را از قوم و مذهبی دیگر بگذار [لااقل بجای دادن امتیازهای ویژه به سرمایهداران فامیلی، به فکر محرومین قوم خودت هم باش]، می گوید به پیشنهادت فکر میکنم؟
کسی که وقتی چند نفر زن به دلایل [ظاهراً] نامعلوم [و در واقع با هدف بدبینی به نظام و شیعیان، توسط تروریستهای مورد حمایت] کشته میشوند سعی میکند وانمود کند که این قتلها کار قوم مقابل است؟
کسی که منافع ملی را فدای منافع قومی که نه، فدای منافع گروهش میکند؟
کسی که حاضر نمیشود حکم ارتداد همقومیاش - که قاتل صدها انسان بی گناه است - را صادر کند؟ یا حتی نامی از او نمی برد؟
یا کسی که قومگراییهای قومش را نمیبیند و اقوام دیگر را قوم گرا جلوه میدهد؟
و هزاران سوال دیگر ...
نوشته دیگری را با عنوان «قوم گرایی ...» هم در وبلاگ «حماسه شرق» بخوانید
کلمات کلیدی:
به نام حقیقت
چندی است برخی از دوستان (از جمله وبلاگهای تفتان خبر ، سیستان من و پیامبر اعظم ص) به پروپاچهی یکی از مولویها با کنیه «ابوعمار» چسبیدهاند.
این مولوی عکاسباشى (که از نزدیکان فامیلی و دستیاران یکى از امام جمعههاى اهل سنت زاهدان به نام «مولوى عبدالحمید» است) در وبلاگش مطالبی را که از مخلوطى از راست و دروغ است، درج مىکند و به اقتضاى شغلش عکسهایى از پستوخانه مولوىها منتشر مىسازد.
بنده فعلاً قصد پرداختن به محتوای وبلاگ او را ندارم، چون راستش فرصتش را هم ندارم.
فقط مطلب جدیدی را که دوستمان به نام king در وبلاگش (پیامبر اعظم ص) گذاشته بود، عیناً نقل میکنم.
انشاء الله به زودی قول قبلیام را ـ درباره نوشتن یادداشتی با عنوان «مولویهای تروریست» ـ همراه با مستندات (از جمله فیلم اعترافات) عملى خواهم کرد.
حکم تماشای اعدام کسی که بناحق اعدام می شود
عن ابن عباس رضی الله عنهما قال: قال رسول الله صل الله علیه و سلم: لایقفن احدکم موقفا یقتل فیه رجل ظلما فان اللعنه تنزل علی کل من حضر حین لم یدفعوا عنه و لایقفن احدکم موقفا یضرب فیه رجل ظلما فان اللعنه تنزل علی کل من حضره حین لم یدفعوا عنه. رواه الطبرانی و البیهقی
" پیامبر اکرم صل الله علیه و سلم فرمودند: هیچ کسی از شما نایستد در جایی که مردی به ناحق کشته می شود زیرا لعنت بر تمامی کسانی که آنجا هستند و از آن مظلوم حمایت نکنند نازل می شود.
و هیچ کسی از شما نایستد جایی که مردی بناحق کتک (شلاق) می خورد زیرا لعنت نازل می شود بر تمامی کسانی که آنجا حاضر هستند و دفاع نمی کنند. "
برای خوانندگان عزیزی که در استان سیستان و بلوچستان حضور ندارند و از اوضاع استان اطلاعی ندارند عرض می شود:
در سال گذشته در پی همکاریهای بسیار خوب مردمی و تلاش های سربازان گمنام امام زمان (روحی فداه) چندین عملیات تروریستی در مقیاس بسیار بزرگ کشف و خنثی شد که در این رابطه دهها تن از تروریست ها دستگیر و تعدادی از آنها نیز اعدام شدند. یکی از موارد اعدام، پخش فیلم اعترافات دو تن از مولوی های اهل تسنن بود که در یکی از بزرگترین عملیات های تروریستی (البته ناکام مانده) فعالیت داشتند.
بزرگان وهابیت گفتند که چرا با احساسات مردم مظلوم ما بازی می کنید. بعد از آن قضیه، ایشان عملا مخالفت خود را با اعدام آن دو مولوی تروریست اعلام کردند و پیغام هایی به جیره خواران تروریست خود دادند. ربایش امام جماعت فهرج (در استان کرمان) و ترور نافرجام امام جماعت مسجد چهارده معصوم زاهدان پس از این موضع گیری ها بود. (خواسته یا ناخواسته ایشان سبب تحریک عده ای شده بودند)
تا این جای قضیه را داشته باشید.
بزرگان ... از اینکه تیر و طائفهشان در ملأ عام اعدام می شوند (پس از آنکه تمام جرایم را اعتراف کردند و ...) و دیگر جوانان متعصب که قبلاً از آنها به عنوان مولوی مقدس یاد می کردند، حالا این صحنه اعدام را می بینند، بسیار این قضیه در آنها تاثیر می گذارد و این احساس ترس است که اعتماد مردم نسبت به آنها سلب شده و می شود.
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.