چون قافیه تنگ آید ... شاعر به جفنگ آید
پس از مناظره دکتر قزوینى و مولوى مرادزهى در شبکه سلام، مولوى شهبخش (یعنى همان ابوعمار عکاس باشى) در وبلاگش نوشته است.
به نظر مىرسد آقاى مولوى چون شکست رفیق شفیقش بر وى گران آمده و به قول معروف قافیه را تگ دیده، دچار جفنگیاتى ـ حتى نسبت به همین دوست صمیمى و یار غار و همدم گرمابه و گلستانش یعنى مولوى مرادزهى ـ شده است و نسبتهاى تندى به وى داده است. از جمله:
1. بسیار بعید است مولوى مرادزهى، هدفش رضاى الله بوده بلکه هدفش شهرت و کسب پول بوده!
2. مولوى مرادزهى با صهیونیستها (که ابوعمار آنان را برادران ص خطاب مىکند) برادرى داشته و جیرهخوار آنان است!
3. مناظره مولوى مرادزهى محکوم و آقاى مرادزهى همکار صهیونیستها است
4. مرادزهى گمراه شده و از خداوند مىخواهیم او را به راه راست هدایت کند.
عداوت و کینه ابوعمار و دیگر مکىنشینان وهابى زده نسبت به عالم فرهیخته جناب دکتر قزوینى و شبکه سلام (که علیه وهابیت ـ و نه اهل سنت ـ و در راستاى ترویج مکتب اهل بیت(ع) فعالیت مىکند)، طبیعى است و هرگونه اهانت از طرف اینان بعید نیست ولى ببینید کار به کجا رسیده که دوستان خودشان را هم اینگونه طرد کرده و نسبتهاى ناروایى به آنان مىدهند؟!!
باور نمىکنید مولوى چنین سخنى گفته؟
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
بالآخره یعقوب مهرنهاد (افغانىالاصل) که به جرم همکارى با تروریستها دستگیر و زندانى بود، روز یکشنبه به دار مجازات آویخته شد تا راهى دار مکافات شود.
همانگونه که در یادداشت قبلى آمد، وى با نام مستعار امیر صلاحالدین!، تشکیلاتى به نام «الجهاد» را در سال 85 راهاندازى کرده و به عنوان شاخه داخلى گروهک تروریستى عبدالمالک ریگى با استفاده از محملهاى گوناگون و بستر ارتباط با جوانان بلوچ اقدام به فریب تعدادى از آنان کرده و برنامه ترور و گروگانگیرى افرادى را هم در داخل و یا حین مأموریت به پاکستان طراحى و اجرا کرده است.
اما نکته اصلى در ارتباط تنگاتنگ و دوستانه وى با محفلنشینان مسجد مکى زاهدان! و برخى از نمایندگان مجلس! مىباشد.
از جمله وى با کمک همین افراد و پیروان حزب باد (اصلاحطلبهاى مفسد)، انجمنى با عنوان صداى عدالت!! ایجاد کرده و خودش را هم دبیرکل این انجمن کرده بود و از این طریق و به نام بلوچ و آزادى، بلندگوى استکبار شده بود. محفلنشینان مسجد مکى معمولاً حرفهایى را که ممکن است برایشان تبعات حقوقى داشته باشد، از زبان دیگران (که به تندروى معروفند) مىزنند و لذا یکى از سخنرانان و بیانیهخوانان تقریباً ثابتشان قبل از خطبههاى نماز جمعه و عید، همین آقاى مهرنهاد بود!
تصاویر این تروریست و حامیانش را در ادامه مطلب ببینید ...
کلمات کلیدی:
طبق جدیدترین فتوای صادر شده از سوی برخی مفتیان وهابی عربستان سعودی از جمله شیخ "عبدالعزیز آل الشیخ"، دیدن سریال های ترکیه اقدامی حرام محسوب می شود.
به گزارش شیعه آنلاین، در این فتوای صادر شده از سوی علمای عربستانی، پخش اینگونه سریال ها از سوی شبکه های ماهواره ای "مبارزه با خدا و پیامبر اسلام(ص)" معرفی شده است.
در همین راستا شیخ "عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ" مفتی اعظم عربستان سعودی گفت: مشاهده اینگونه سریال ها جایز نیست زیرا در آن شر و بلا وجود دارد و اخلاق در چنین فیلمهایی منهدم می شود و در آن فقط با فضائل الهی و اسلامی مبارزه شده است.
"الشیخ" در ادامه افزود: سریال های ترکی سریال هایی جنایتکارانه، خبیث، گمراهانه، زیانبار، آزار دهنده، اذیت کننده و فاسد هستند.
"آل الشیخ" که رئیس هیئت بزرگان علما و اداره پژوهشهای دینی عربستان سعودی است در ادامه گفت: برای صدور این فتوا ابتدا موضوع میان برادران مطرح شد و مورد تأیید قرار گرفت.
چندی پیش مولوى عبدالمجید (ابوعمار) در یادداشتی با تعریف از سریال «کلید اسرار» به تمجید از سریالهای ترکی پرداخته بود اما اکنون با این فتوای رهبرانش مواجه شده و دیگر نمیتواند فیلمها و سریالهای ترکی ببیند.
منبع: وبلاگ حماسه شرق
کلمات کلیدی:
قبلا به ابوعمار گفته بودم که با پای بدون جوراب یا با جوراب دارای سوراخ جایی نرو که بعد مجبور بشی پاهایت را نقاشی کنند. توصیه میکنیم تا کسی زیاد متوجه نشده هرچه زودتر عکس را از وبلاگت حذف کنی.
امان از دست این مولویهایی که می خواهند خودشان را آپدیت کنند ...
مطلب و عکس از: وبلاگ قاچاقچیانکلمات کلیدی:
روز سهشنبه هفته گذشته (21 خرداد)، تعدادى از مولویها جلوى ساختمان شوراى شهر زاهدان تجمع کرده و معترض بودند که چرا به شیعیان اجازه داده شده که در ایام فاطمیه در سطح شهر ایستگاه صلواتى جهت دادن شربت به عزاداران داده شده است و این کار خلاف قانون است و باید شهردارى با این کارها مقابله کند و...
پررویى را ببینید!!
کسانى که خود آشوب بهپا کردهاند و دست به وحشىگرى زدهاند، حالا طلبکار هم شدهاند که چرا باید اکثریت ساکنان شهر ـ آن هم در کشور اهل بیت ـ اجازه عزادارى داشته باشند! که مبادا این عزاداریها دروغهاى 1400 ساله آنان را برملا سازد!!
شهردارى و شوراى شهر که همکاسه خودشان هستند، ولى نمىدانیم مسئولین سیاسى و امنیتى چرا خود را به مردن زدهاند و در مقابل این همه جسارتِ مشتى اوباش سکوت مرگبار اختیار کردهاند؟!!
البته این حرکتها بىدلیل هم نیست ...
دست پیش گرفتهاند که پس نیفتند. چون طبق اخبار موثق، برخى از نوچههایشان که در غائله 18 تیر زاهدان دستگیر شدهاند، به سرشاخههاى توطئه اعتراف کردهاند و اگر مسئولین مربوطه مصلحتسازى نکرده و اینها را افشا کنند، پته خیلىها روى آب خواهد رفت!
کلمات کلیدی:
از آشوب مولویها و نوچههایشان در شام شهادت دختر پیامبر(ص) و روز پس از آن در زاهدان در یادداشتهاى قبلى مطالبى نوشتم.
در این شرارتها، شیشه حدود 30 ماشین از عزاداران شکسته شد و دو ماشین را هم به آتش کشیدند. چند نفرى هم از سرنشینان، با پرتاب سنگ از طرف دودمان بنىامیه (که یادآور جنایت کوفیان و اهل شام بود) زخمى شدند و پیر زنى هم مورد اصابت چاقو قرار گرفت!!
عجیب اینکه سایت رسمى دارالخلافه مکى، وبلاگ وزیر ارتباطات دارالخلافه (ابوعمار عکاسباشى) و سایر وبلاگهاى زنجیرهاى توهینآمیزشان در خبرى ـ که حاکى از هماهنگى قبلى بود ـ شروع به جوسازى و دروغپردازى کردند.
سایت رسمى دارالخلافه مدعى شد:
تعدادى از جوانان متعصّب شیعه با نوشتن شعارهاى موهن و تحریکآمیز علیه امیرالمؤمنین حضرت عمر، روى خودروها و مانور دادن در شهر! به تحریک مردم مىپردازند ... تعدادى از جوانان چند عدد از این نوع خودروها را که بر آن شعار نوشته شده! و در حال مانوردادان در شهر بودند به آتش مىکشند ...
و مولوى عکاسباشى هم چنین نوشت:
شعارهایى که روى ماشینها مىنوشتهاند، اکثراً این بوده : لعن الله قاتلیک یا فاطمه که این شعار تازگى ندارد و من خودم چندین روز است مىبینم که روى ماشینهاى تفرقه جویان! نوشته شده است. و چون عربى است اکثر مردم معنایش را نمىفهمند.
چیزى که تازگى داشته اینکه برخى از ماشینها رویشان به فارسى نوشته شده بوده که: لعنت به قاتل تو یعنى عمر.
* * *
البته براى این جماعت ـ که دیگران را منافق مىنامند ـ دروغ گفتن از عسل شیرینتر است و اصولاً اگر دروغ، خشونت و نیرنگ از اعتقاد و اندیشهشان زدوده شود، بساطشان از ریشه فرو خواهد ریخت.
اولاً: همانگونه که در یادداشت قبلى هم آمد، هیچگونه شعارى که اسمى در آن از خلیفهشان آمده باشد، از طرف شیعیان و عزاداران وجود نداشته و این ادعا دروغ محض است.
ثانیاً: شعار «لعن الله قاتلیک یا زهرا» که مولوى عکاسباشى ادعا کرده، در سالهاى گذشته هم روى برخى از ماشینها نوشته مىشده و امسال هم در سطحى بسیار محدود فقط همین شعار نوشته شده و شعار بقیه ماشینها ـ که شعارى داشتهاند ـ یا فاطمه و یا زهرا و... بوده است.
پس آنچه، حضرات مولوى را سوزانده، توهین به عمر و اینها نبوده، بلکه همین سیاه پوشیدن و عزادارى است که موجب آزردگى خاطر نامبارکشان شده است.
اگر شما ـ همانطور که قسمهاى آنچنانى مىخورید که شهادت حضرت زهرا(س) دروغ است و عمر و دیگران دخالتى در شهادت ایشان نداشتهاند، پس چرا از نوشته «لعن الله قاتلیک یا زهرا» ناراحت و برافروخته مىشوید و دست به وحشىگرى مى زنید؟؟
کجاى این شعار توهین به امیرتان خلیفه دوم است؟؟
مگر اینکه قمسهایتان دروغ باشد و عمر را قاتل دختر پیامبر(ص) بدانید که آشوب و وحشىگرى امسال هم همین را ثابت کرد.
اگر چنین باشد، آنگاه حود قضاوت کنید که به قاتل پاره تن رسول خدا(ص) چه باید گفت؟
کلمات کلیدی:
روز سوم خرداد، مولوى عبدالحمید (که دوستان و دستیارانش او را شیخالاسلام و رهبر اهل سنت ایران!! مىنامند)، پس از بازگشت از سفر مشورتى با وهابیان عربستان، در خطبههاى نماز جمعه مسجد مکى، افاضاتى کرده بود که هم میزان علم و اطلاعش! به کتب تاریخ و حدیث اهل سنت را نشان مىدهد و هم میزان پرررویى و جسارتش را که پایش را از گلیمش (که در حدّ یک ملاى ساده و امام جماعت مسجدى است) فراتر نهاده و براى رئیسجمهور و مسئولین مملکت تعیین تکلیف مىکند!
بخشى از عبارات این ملاى سنى چنین است:
حضرت عمر کسى نبود که به فاطمه توهین کند!
به خدایى خدا و ذات و صفات الله عزوجل بنده سوگند یاد میکنم این حرف اشتباه و غلط است!!!
بین حضرت عمر و ابوبکر و حضرت على اختلافى نبوده و اینها با هم دوستانه زندگى کردهاند!!
به دولت نهم این یادآورى را مى کنم به جاى پرداختن به مسائل مذهبى و بکار بردن واژههاى خیلى تند که به عنوان یک شهروند ایرانى براى دولت ایران مناسب نمىدانم و مناسب نمىدانم که رئیس جمهورى و برخى وزراى ما واژههایى را بکار ببرند که ما هیچ توجیهى براى آن در قرآن و سنت پیدا نکنیم! در سایت مطلبى را خواندم که رئیس جمهور محترم در رابطه با حضرت زهرا بکار برده بود که واقعاً براى ما خیلى تعجبآور بود. خیلى کلام سنگینى بود که ما نتوانستیم آن را با کتاب و سنت! تطبیق بدهیم. این مسایل را براى علما بگذارند و به حل مشکلات و بحرانهاى کشور و حل مشکلات سیاسى و به مسایل دیگر کشور که مورد نیاز است بپردازند و بگذارند حوزههاى علمیه و علما و اینها به مسایل دینى بپردازند!
و اما سخن رئیسجمهور محترم چه بوده است؟
طبق آنچه در سایت ریاست جمهورى و خبرگزایها آمده:
رییس جمهور در آغاز جلسه عصر یکشنبه هیأت دولت، با تسلیت فرارسیدن سالروز شهادت حضرت زهراى اطهر(س) تصریح کرد: حضرت زهرا(س) الگوى همه پیامبران، ائمه و صالحان است.
دکتر محمود احمدى نژاد با بیان اینکه حضرت زهرا(س) تجلّى خدا و اسماء الهى است و خدا خود را از طریق حضرت زهرا(س) به عالم معرفى مىکند، اظهار داشت: سرنوشت آفرینش به دست حضرت زهرا(س) است و هر اتفاقى که در عالم مىافتد همه از ناحیه ایشان است.
رییس جمهور با تأکید بر اینکه عالم، غمى سنگینتر از غم حضرت زهرا(س) را تحمّل نکرده است، گفت: اوج شقاوت و پستى از آن کسانى است که به حضرت صدیقه طاهره (س) ظلم روا داشتند زیرا ایشان خلاصهى همه هستى است.
دکتر احمدى نژاد خاطرنشان کرد: کسانى که به ایشان ظلم کردهاند پیامبر، رسالت، امامت و حتى خدا را قبول ندارند؛ یعنى ظلم به حضرت زهرا(س)، عین ظلم به خداست.
معلوم نیست اشکال آقاى مولوى به کدام بخش از سخنان ایشان است که آن را مطابق قرآن و سنت! نیافته است؟!!
ـ اگر منظورش بخشى است که به ظلم به حضرت زهرا (سلامالله علیها) از طرف دشمنان خدا و پیامبر(ص) اشاره شده و آقاى مولوى قسم دروغ مىخورد که چنین چیزى صحت نداشته و سرش را مثل کبک زیر برف کرده که حقیقت را بپوشاند، باید گفت: کتابهاى خود اهل سنت ـ با همه حدیثسوزیهاى خلفا و بنىامیه و روایات جعلى و دروغین و تحریفها و حذفهاى دهههاى اخیر ـ پر است از نشانههاى این ظلم و عداوت و اختلاف که به عنوان نمونه مىتوان به مستندات زیر مراجعه کرد:
1. شهادت فاطمه (س) افسانه نیست / آیةالله مکارم شیرازی
2. بررسی فقهی و حقوقی «داوری خلیفه اول» درباره فدک / آیةالله رضا استادی
3. آیا خانههای مدینه درب داشتند؟ / علامه جعفر مرتضی عاملی
4. چه سنی چه شیعه، همه باید اجر رسالت را بدهند / آیةالله وحید خراسانی
5. یورش به خانه وحى
6. حمله به خانه بیبی مظلومه فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
7. شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر
8. اسناد هجوم به خانه وحى و شهادت حضرت زهرا(س)
9. پاسخ به شبهات درباره شهادت حضرت زهرا(س)
10. مجموعه پیامهاى آیتالله فاضل لنکرانى(ره) به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س)
و در مورد اختلاف حضرت على با خلفا هم کافى است به «نهجالبلاغه» (از جمله به خطبه سوم معروف به شقشقیه) مراجعه کند و با قسمهاى دروغ، خودش را پیش دوستان و مریدانش سرافکنده نکند!
ـ و اگر منظورش بخشى از سخنان رئیسجمهور است که حضرت زهرا را خلاصه هستى و تجلّى خداوند و الگوى پیامبران و صالحین مىدانند، باید گفت: البته که چنین است و طبق روایات معتبر ما و تفسیر برخى آیات قرآنى که توسط معصومین (علیهمالسلام) صورت گرفته، پس از پیامبر اسلام (ص) و حضرت على (علیهالسلام)، صدیقه طاهره از همه هستى فراتر است. و ما بر اساس احادیث معتبر قدسى معتقدیم پیامبر و امیر مؤمنان و صدیقه طاهره و فرزندان معصومشان از نور واحدند و روایت معروف پیامبر(ص) که فرمود: «فاطمه پاره تن من است»، و آیه شریفه مباهله که حضرت على(ع) را «نفس» پیامبر خوانده، دلالت بر همین وحدت وجودى و نور واحد مىکند.
آقاى مولوى، لابد در آموزههاى شما ـ که رهآورد مراودات چندسالهتان با وهابیان تکفیرى است ـ اینها شرک و کفر است!
اصلاً مگر شما گروه اندک سهمخواه و جاهل ـ که خودتان را بر مردم شریف سنى و بلوچ تو حتى سایر اهل سنت تحمیل کردهاید ـ شیعیان را مسلمان مىدانید که حالا به این یک اعتقاد ما بخواهید ایراد بگیرید؟!!
وقتى که خودتان را از درک و فهم و شعور علمى و فضائل معرفتى محروم کردهاید، به شما چه که اعتقاد ما چیست؟!
شما به این فضائل معتقد نیستید، خوب نباشید. اما حق ندارید جسورانه در مورد اعتقادات دیگران اظهار نظر کنید.
شما همان مصداق شعرى هستید که در پاسخ برادرزنت (ابوعمار عکاسباشى) گفتم که:
میان عاشق و معشوق رمزى است چه داند آن که اشتر مىچراند؟
جناب مولوى، از آقاى رئیسجمهور خواستهاى «بگذارند حوزههاى علمیه و علما و اینها به مسایل دینى بپردازند»!
صرف نظر از بحث در مورد این تفکر معاویهاى که سیاست را از دین جدا مىدانید، بخشى از سخنان بنیانگذار جمهورى اسلامى امام خمینى(ره) را در مورد عظمت شخصیت حضرت زهرا (سلامالله علیها) مىآورم که نظر علما را هم بدانید.
ضمناً مناسب است به بخشى از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد حضرت زهرا (سلامالله علیها) که در سایت دفترشان آمده هم مراجعهاى کنید. و نظر سایر علماى بزرگ در طول تاریخ را هم مىتوانید با مراجعه به کتابهایشان ـ که خیلى از این کتابها در اینترنت و سىدىها آمده ـ مطالعه کنید.
البته حرفها بسیار است و در آینده، بیشتر به نقد افکار تو و دوستانت در دارالاماره مکى خواهم پرداخت.
نوشته زیر در ماهنامه فرهنگ کوثر، شماره 8 (آبان 1376) آمده که دیدم مناسب است و با اندکى جابجایى و ادغام آن را اینجا آوردهام.
این نوشتار سزاوار مىبیند، نظرى به دیدگاه امام خمینى؛ در باره شخصیت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) داشته باشد.
حضرت امام، که خود از فرزندان حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) است و در مکتب او پرورش یافته و عمر شریف خویش را در راه اهداف والاى اسلام و اهل بیت(ع) سپرى فرموده است، در برخى از پیامها و سخنرانیهاى خود به ترسیم و توصیف شخصیت جاودانه فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) پرداختهاند، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که آنچه بیان کردهاند، تنها اشاره به بخشى از فضایل بىپایان و وصف ناشدنى زهراى مرضیه(سلاماللهعلیها) است، نه تبیین همه آن، که اصولاً از قدرت بشر خارج است.
اینک سخنان حضرت امام، را تحت عناوینى چند به شما خواننده گرامى تقدیم مىداریم:
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
از راست به چپ:
عبدالحمید (خلیفه دارالاماره مکى و هم سفره وهابیان عربستان)،
احمد نارویى (معاون خلیفه و آتش بیار معرکه، ملقب به ضد شیعه و سیستانى)،
ابوعمار شهبخش (عکاس باشى دربار خلافت و اهانتگر به اهل بیت پیامبر)
کلمات کلیدی:
جناب آقاى ابوعمار (یعنى همان مولوى عکاسباشى که ذکرش بود)، براى یادداشت قبلى، پیامى گذاشته که متن کاملش را اینجا مىآورم و سپس نکاتى را مىنویسم:
یکشنبه 12/3/1387 - 1:18 ع ) ابوعمار
من تازه با اینجا آشنا شدم . چند نکته می خواستم خدمتتان عرض کنم.
1- هر کسی در ابراز اعتقاد و نظر خویش آزاد است بنا بر این شما مختارید در مورد هر شخصی آنطور که می خواهید فکر کنید. اما اگر چیزی می نویسیم می بایست مقداری مقرون به صحت باشد یعنی دروغ و تهمت و ناروا (برای کسی که اهل دین است نه شما..) مناسب نیست.
2- چرا شما اسم وبلاگ سراسر دروغ و تهمت و تفرقه را سیستان گذاشته اید؟ چرا مردم را نسبت به مردم نجیب سیستان بدبین می کنید ؟؟ آیا نمی توانستید نامی دیگر بگذارید؟؟
3- میدانم که شما مامورید و معذور اما مناسب نیست نام دیگران را بد کنید.
چرا می خواهی اسم نظام را بدنام کنی؟
4- نوشته اید مسئول موسسه من هستم. من یک سالی بودم اما یک و نیم سال است که آنجا نیستم می توانی از همکارانتان بپرسید.
5- در مورد خیلی چیزهای دیگر نیز می توانی از همکارانت سوال کنید.
پیامبر اکرم در مورد منافقین فرمودند :اذا خاصم فجر . وقتی خصومت کند از ارتکاب هیچ جرمی ابایی ندارد.
در پایان
ای خدا اگر من بنده مخلص تو بودم این آقا را به راه راست هدایت فرما .
اگر هدایتش مقدور نیست کمر او را بشکن و زبانش را لال فرما تا خلق خدا از دست و زبانش راحت شوند. آمین یا رب العالمین
جناب ابوعمار من کى هستم که ارزش کمرشکستن و لال شدن داشته باشم؟ در دفاع از پیامبر و اهل بیت(ع) و نظام مقدس اسلامى، کمر و زبان که سهل است، صدها جان فداى راه دوست که هرچه داریم از اوست! من متأسفانه یا خوشبختانه عادت به فحش و ناسزا ندارم و حداکثر حرف تندم همین جاهل و کوردل و نادان است و حتى با اینکه کلمه «افغانى» توهین نیست و جناب مولاناى شما هم اصالتاً اهل افغانستانند ولى چون در عرف برخى از ایرانیها کلمه افغانى را شاید توهین بدانند این کلمه را هم فعلاً از جلوى کلمه عبدالحمید در نوشتههاى قبلىام برداشتم و اگر شما و دوستانتان در وبلاگهاى زنجیرهاى دست از توهین به نظام و مقدسات و اشخاص برمىداشتید، به قول شما هدایت مىشدم و ادامه عکسهایى را هم که برخى از دوستان فرستاده بودند، در وبلاگ نمىگذاشتم ولى هیهات که چنان کینه و نفاق سراسر وجودتان را گرفته که جز خود و افکار پوسیدهتان ـ که به ناحق اسم دین را بر آن مىنهید ـ چیزى نمىبینید.
راستش خیلى دوست داشتم که براى یکبار هم شده باور کنم که اهل صداقت و راستى هستى! ولى حیف که واقعیت غیر از آن چیزى است که با ظاهرسازى و مظلومنمایى مىخواهى خودت را مصلح و دلسوز نشان دهى!
ـ عجیب است که تو و امثال تو دلسوز سیستان و مردم نجیب آن شدهاید!
یادمان نرفته تهدیدهاى دامادت (عبدالحمید) را که پس از جنگ زرگرى با پسر مولوى محمدگل سر تصاحب مدرسه علمیه لوتک، چگونه در خطبههاى نمازش سیستانیها را ـ که ربطى به دعواى داخلىتان هم نداشتند ـ تهدید مىکرد!!
یادمان نرفته که عبدالمالک جانى و دوستانش ـ که مورد حمایت شما و همفکرانتان بودند ـ همین دو سال پیش چگونه 23 گل را فقط به جرم سیستانى بودن و شیعه بودن قتل عام کردند!!
ـ دلت براى آبروى نظام مىسوزد، که هر از چندى در سایتها و وبلاگهاى رسمى و غیر رسمى، مسئولین ارشد نظام را به باد ناسزا و اهانت مىگیرید و اسمش را هم دلسوزى مىگذارید!!
ـ آرى! حق دارى جناب ابوعمار که ما را منافق بخوانى و خودت را مصلح!! چون ما مثل تو چرب زبانى و دورویى و چاپلوسى نیاموختهایم که بتوانیم به همه ادارات سرک بکشیم و همه را دوست عزیز و بهترین مدیر و بهترین وزیر بخوانیم و پشت سر به همه آنان فحش و ناسزا بگوییم!
ما نیاموختهایم در ظاهر مظلومنمایى کنیم و از آن طرف از هتاکترین کتابها و سایتها علیه مقدسات، باورها و فرهنگ این ملت دفاع کنیم و آنگاه خود را مصلح و مخلص هم بنامیم!!
«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ. أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـکِن لاَّ یَشْعُرُونَ؛ هنگامى که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید. مىگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم! آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند» بقره، 11و12
ـ بله، من مأمورم اما نه مأمور بهترین وزیرت! بلکه به عنوان یک جزء بسیار کوچکى از دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) وقتى اهانت کوردلانى چون شما و همفکرانتان را مىبینم، وظیفه و مأموریت خودم مىدانم که به قدر وسع و توانم از حریم پاک آنان دفاع کنم. و این نه مأموریت فردى بلکه وظیه همگانى است که «امر به معروف و نهى از منکر کنید، وگرنه، بَدان بر شما مسلّط گردند»
بله، وظیفه خودم مىدانم به جوانان عزیز (سیستانى و بلوچ، شیعه و سنى) چهره واقعى کسانى را که به اسم دین بر گردهى آنان سوار شدهاند، بشناسانم.
وظیفه خود مىدانم به عنوان یک بلوچ سیستانى بگویم که چه کسانى به اسم دفاع از بلوچ و اهل سنت، هدفى جز پر کردن جیبشان و گرفتن سهم و امتیاز شخصى و حزبى ندارند!
ـ ادعاى مخلص بودن دارى، و به راحتى دیگران را بىدین مىنامى!! نکند بىدینى ما هم از فیوضات قدسیهاى است که بر انسان مخلصى چون تو نازل گشته و ما را یاراى فهم ـ نه حتى تصور ـ آن هم نیست!
ـ اگر قرار بود خداوند، در مقابل هر عتابى در این دنیا عقابى داشته باشد، آیا من سزاوارتر به کمرشکستن و لال شدن بودم یا کسانى که با جسارت و پررویى تمام در تریبونهاى رسمى به دردانه و پاره تن رسول خدا، صدیقه طاهره، زهراى مرضیه، اهانت مىکنند؟! همو که لیلة القدر معنوى و ظرف تجلّى رحمت رحیمیه ربانى است و در واقع باب رحمت واسع و مظهر الله و وجیه عندالله است.
اما چه سود که خودتان را در جهل مرکّب قرار دادهاید و این سخنان براى شما قابل درک نیست و هر چه درک نکردید، لابد بدعت است و شرک است و گمراهى!!
ولى جناب ابوعمار، خیلى به خودت زحمت هدایت براى این بىدینان مده یا نفرین بر آنان مده. چون اگر قرار بود از دعاى گربه سیاه باران بیاید، تا حالا سیل همه جا را برده بود.
ـ نوشتهاى در مورد چیزهاى دیگر از همکارانم بپرسم!
البته همکاران من ـ که دانشجویان و استادان تاریخند ـ خیلى چیزها حتى در مورد اعتقادات و کتابهایتان مىدانند که شماها زحمت فهم و درک آن را به خودتان نمىدهید و گرنه هنوز سوداى حکومت دوران بنىامیه و عثمانىها را در سر نمىپروراندید و از خالد (قاتل صحابى بزرگ مالک بن نویره) و معاویه (قاتل امام حسن و عمار و حجر بن عدى و...) و حتى خونریزترین و سفاکترین چهره تاریخ (حجاج بن یوسف ثقفى) در سایت دارالحکومهتان دفاع نمىکردید!!.
و کتابها و لینک سایتهاى رسمى وهابیان ناصبى را نه در وبلاگ، که در سایت رسمى دارالاماره مکى نمىگذاشتید!!
وَمَن کَانَ فِی هَـذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیل؛ کسى که در این جهان [از دیدن چهره حق] نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است!» اسراء، 72
و ظاهراً چارهاى نیست که بگوییم:
مرصاد
کلمات کلیدی:
خطبههاى این هفته عبدالحمید [رئیس دارالإماره مکى] هم ایراد شد. هر چه گشتیم هیچ صحبتى از نظام و حوادث 14 [و 15] خرداد در آن نیافتیم جز تبلیغ مؤسسه محسنین و جذب سرمایههاى مردم بلوچ و اهل سنت درکمک به صندوق که از قضا قلکهاى آن هم در سطح شهر زاهدان مقابل درب مغازهها توزیع شده است. ماه قبل هم خطیب جمعه اهل سنت در خصوص کمک به صندوق عزیزیه تبلیغ کرد و این هفته هم تبلیغ موسسه مالى محسنین را، چرا؟
همه مىدانند که خانواده و ایل و تبار اسماعیلزهىها با نشستن بر اریکه قدرت مذهبى استان و در اختیار داشتن عنان حوزه علمیه دارالعلوم و مسجد مکى قصد دارند بلایى بر سر اهل سنت استان بیاورند که نتیجهاش قطعا ًرقم زدن حادثه مسجد لعل پاکستان نخواهد بود. مسئول مؤسسه محسنین وهابى دو آتشه برادرزن مولوى عبدالحمید، عبدالمجید اسماعیلزهى [یعنى همین ابوعمار عکاسباشى اهانتگر به اهل بیت پیامبر] هست که با خیال راحت پولى را که براى مردم بدست مىآید، اندکى از آن که معلوم نیست کجا مىرود اما انبوهى از آن صرف بخش کوچکى از ساخت و سازهاى مسجد مکى و حوزه دارالعلوم و صرف بسترهاى توطئه علیه نظام و حکومت و شیعه میشود.
برابر آمارها بیش از 85 درصد وجوهات کمیته امداد حضرت امام (ره ) صرف هزینه اهل سنت در استان مىشود. با توجه به تبلیغ اهالى مسجد مکى (لعل) علیه صندوقهاى کمیته امداد در سطح شهر و مقابله با آن بوسیله توزیع صندوقهاى مشابه در اکثر مغازههاى اهل سنت، لازم است تا کمیته امداد اهل سنت افراد تحت پوشش خود را به مسجد مکى، حوزه دارالعلوم و مؤسسه محسنین و صندوق عزیزیه ارجاع دهند تا آنها هم بخشى کوچکى از فقر و فقارت این مردم را بر دوش بکشند و پولهاى مردم محروم را صرف سفرهاى متعدد خود به مکه و تفریحات خارجی نکنند. آقاى عبدالحمید اسماعیل زهى دائم براى مشورت در عربستان به سر مىبرد و آقاى عبدالمجید اسماعیلزهى هم به اعتراف خودش با اینکه بچه است، مدعى است که خیلى از کشورها را گشته است.
پول هنگفت این سفرها از کجا باید تأمین شود. سه حالت دارد:
اول اینکه از درآمدهاى مؤسسه مىباشد.
دوم اینکه پولهاى بادآورده عربستان و [دریافت زکات از] قاچاق فروشان هست.
سوم اینکه احتمالاً خودشان بر کاخهایى از ثروت نشستهاند (به قول معرف از آسمان پول نبارید به سرش ... یا خودش دزد بود یا پدرش) و بر مردم فقیر دارند حکم مىرانند و با خیال راحت مىنشینند و از صبح تا شب وبلاگ نویسى مىکنند تا شاید نظام را ساقط کنند!!
به هر حال اگر مولوى عبدالحمید از خرداد بگوید تعجب مىکنم!! البته شاید یک لحظه هم نفاق او گل کند و هفتههاى بعد برخلاف میل باطنى خود چند خطى هم در این مورد حرف بزند.
منبع: تفتان خبر توضیحک داخل کروشه از مرصاد است.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.